واژه جنگ نيابتي، از سالهاي مياني نيمه دوم قرن بيستم در فرهنگ علوم نظامي و استراتژيك كاربرد بيشتري پيداكرده است، چراكه در اوج رقابت دو ابرقدرت در دوران جنگ سرد، جنگهاي نيابتي به ميداني جهت توسعه نفوذ هر يك از دو ابرقدرت تبديل شده بود، زيرا درگيري مستقيم آنها با توجه به توان اتمي آنها ميتوانست جهان را به نابودي بكشاند. اما در ميان جنگهاي اين دوران، جنگ عراق عليه ايران تنها جنگي بود كه صدام به نيابت از هر دو ابرقدرت و با هدف مهار حركت انقلاب اسلامي بر ايران اسلامي تحميل كرد كه به رغم انتظار و سرمايهگذاري آن دو ابرقدرت و همكاري 40 كشور ديگر، اين جنگ خود به بستري براي صدور انقلاب اسلامي تبديل شد. فروپاشي شوروي سابق و نبود قدرتي معارض در برابر امريكا و نگراني از گسترش تفكر انقلاب اسلامي در سالهاي آغازين قرن بيست و يكم، حاكمان كاخ سفيد را به طمع واداشت تا با قدرت نمايي و دخالت مستقيم زمينه سلطه كامل خود را بر جهان فراهم كنند كه ماجراي يازدهم سپتامبر اين بهانه را براي آنها ايجاد كرد و نهايتاً امريكاييها با ورود مستقيم در دو جنگ افغانستان و عراق دوران جديدي را به تجربه نشستند، البته ناگفته نماند كه در همان دوران نيز ايران هدف اول رئيسجمهوري وقت امريكا بود چراكه او ايران، عراق و كره شمالي را محور شرارت معرفي كرده بود، اما هشدار صريح مقام معظم رهبري و آمادگي نيروهاي مسلح ايران دشمن را از مواجهه مستقيم با ايران برحذر داشت و اين در حالي بود كه در همان ايام برخي از عناصر حاكم در قدرت در دولت و مجلس كه در خود توان ايستادگي و مقاومت در برابر دشمن را نميديدند، با توصيه رهبري به نوشيدن جام زهر (نامه 127 نماينده مجلس ششم به رهبري) تسليم در برابر امريكا را به رهبري نظام و نيروهاي مسلح و مردم توصيه ميكردند.
پس از شكست در جنگ افغانستان و عراق، امريكاييها مجدداً به جنگهاي نيابتي روي آوردند كه البته اين بار در اين جنگها سرپنجههاي انقلاب اسلامي هدف اصلي آن بود كه در اين ميان ميتوان به جنگ رژيم صهيونيستي عليه حزب الله لبنان (جنگ 33 روزه) و پس از آن جنگهاي سه گانه عليه مقاومت فلسطين (جنگ 22 روزه، 8 روزه و 51 روزه) وحتي جنگ كنوني سعوديها عليه مردم يمن اشاره كرد كه آن جنگها نيز به رغم تصور امريكاييها نه تنها به ظهور خاورميانه بزرگ نينجاميد كه در نقطه مقابل تثبيت هر چه بيشتر گفتمان انقلاب اسلامي را در پي داشت.
مجموعه اين تحولات منطقه خاورميانه را وارد مرحله جديدي كرده است. مقام معظم رهبري در بيانات روز چهارشنبه 30/2/94 خود در دانشگاه امام حسين (ع) به امريكاييها و عوامل منطقهايشان هشدار ميدهند كه: بنده خبرهايي دارم از اينكه دشمنان ما با همكاري برخي از مسئولان سفيه منطقه خليج فارس – نه همه شان، بعضي- در صدد هستند كه جنگهاي نيابتي را به مرزهاي ايران بكشانند. پاسداران انقلاب اسلامي و همه پاسداران حريم امنيت ملي در سازمانهاي مختلف بيدارند و هوشيارند. اين را بدانند كه اگر شيطنتي صورت بگيرد، واكنش جمهوري اسلامي ايران بسيار سخت خواهد بود. دليل تمسك امريكا و پادوهاي منطقهاياش به اين راهبرد در مواجهه با ايران را در چند نكته ميتوان يافت.
1- ناتواني نظام سلطه از برخورد و مقابله مستقيم با ايران يكي از دلايل اصلي تمسك در جنگ نيابتي است. مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام در روز مبعث در اين زمينه ميفرمايند: امروز سياستهاي خباثتآلود استكبار در نظام ما ايجاد جنگهاي نيابتي است، براي منافع خودشان كشورهاي منطقه را يا گروههايي در داخل كشورها را تحريك كنند و وادار كنند كه به جان هم بيفتند و آنها منافع خودشان را دنبال كنند، جيب كمپانيهاي اسلحهسازي را پر كنند، سياستهاي اقتصادي اقتصاد نزديك به ورشكستگي خودشان را ترميم كنند؛ هدف آنها اين است، ما بايد بيدار باشيم.
2- نگراني از گسترش تفكر انقلاب اسلامي و جلوگيري از فراگير شدن موج دوم بيداري اسلامي، يكي ديگر از اهداف آنها در راه اندازي جنگهاي نيابتي است كه نمونه روشن آن جنگ سعوديها عليه مردم مظلوم يمن است. از منظر آنان درگيرسازي ايران با برخي تحركات نظامي و امنيتي ميتواند ظرفيت جمهوري اسلامي را براي اثرگذاري بر فرآيندهاي منطقهاي و به ويژه حمايت از سرپنجههاي مقاومت كاهش داد.
3- ناتواني از تحميل شرايط در روند مذاكرات هستهاي يكي ديگر از دلايل تحريك كشورهاي منطقه عليه ايران است، طرح موضوعاتي نظير تلاش عربستان سعودي براي دستيابي به توان اتمي، طرح ايجاد سپر دفاع موشكي براي كشورهاي حاشيه خليج فارس كه عمدتاً مبتني بر تهديد نمايي ايران صورت ميگيرد، براين سناريو متكي است.
4- برآورد غلط از محيط داخلي ايران نيز يكي ديگر از دلايل اتخاذ اين سناريو توسط دشمنان نظام است. نگاه طيفي از فعالان سياسي و مسئولان بر ضرورت رسيدن به توافق به هر قيمتي كه آن قيمت ميتواند ناديده انگاشتن دستاوردهاي كنوني هستهاي و دفاعي كشور باشد و مبتني بر آن هر توافقي را بر عدم توافق ترجيح ميدهند، دشمنان را در ادامه فشارها و اتخاذ سناريوهاي مبني بر تهديد مصممتر ميكند. فراموش نكنيم كه دستاوردهاي ارزشمند دانشمندان ما در عرصههاي علمي، دفاعي، هستهاي و... در اوج فشارها و تحريمها به دست آمده و اگر ايستادگي رهبري، مردم ونيروهاي مسلح نبود، تهديد دشمنان تاكنون عملي شده بود. مواضع منفعلانه، اعتماد به دشمن و تحقير ظرفيتهاي دروني ونيروهاي خط مقدم مواجهه با دشمن، زمينه ساز تحقق جنگ نيابتي دشمنان خواهد بود.