اين ديگر به موضوعي عادي تبديل شده تا جماعتي كه يك پاي آن در حاشيه دولت است و پاي ديگر در جريان تجديدنظرطلب، طيف گسترده دلسوزان و وفاداران به انقلاب و نظام را با ادبياتي تند خطاب كرده و به هر بهانهاي آنها را با گروههاي نشانهدار در طول تاريخ مقايسه كنند. هنوز يادمان نرفته كه مجيد انصاري عضو مجمع روحانيون مبارز و معاون پارلماني رئيسجمهور دولت يازدهم منتقدان دولت را با پرخاشگري همسو و همگام با صهيونيستهاي كودككش يكي دانست و بيان كرد كه منافع منتقدان دلسوز داخلي با سران رژيمصهيونيستي مشترك است. در حالي كه جامعه هنوز نتوانسته بود با ادبيات تند اين عضو مجمع روحانيون كنار بيايد برخي ديگر از اعضاي دولت همين رويكرد غير قابل دفاع را در پيش گرفته و تلاش كردند با ادبياتي زننده طيف وفاداران به انقلاب و نظام را وادار به سكوت كنند.
بهكارگيري الفاظي نظير «ترسو»، «بزدل»، «لرزان»، «تازه به دوران رسيده» و«جنگ نديده» در مواجهه با منتقدان دقيقاً به همين دليل بارها از سوي دولتمردان مورد استفاده قرار گرفت، رويهاي كه انگار قرار نيست پاياني داشته باشد چنانكه در طول روزهاي اخير بار ديگر برخي از وابستگان به دولت تلاش كردند اين بار به سراغ دانشجوياني بروند كه منتقد عملكرد دولت بوده يا به رفتارهاي برخي از شخصيتهاي انقلاب نقد دارند. آخرين آن را بايد توهين سايت هاشمي رفسنجاني به دانشجويان منتقد در دانشگاه اميركبير دانست. موضوع از اين قرار است كه پس از آنكه رئيس تشخيص مصلحت نظام در دانشگاه اميركبير حضور پيدا ميكند جمعي از دانشجويان اين دانشگاه نسبت به عملكرد وي انتقاداتي را مطرح ميكند و از وي ميخواهند كه در برخي از رفتارها و مواضع خود تجديدنظر كند و فرداي آن روز روزنامههاي زنجيرهاي جريان مدعي اصلاحطلبي- كه روزي هاشمي را عاليجناب سرخ پوش ميناميدند- با القاب و عبارات متملقانه به حمايت از هاشمي پرداخته و دانشجويان منتقد را با ادبياتي گزنده مورد خطاب قرار ميدهد.
در ادامه رويكرد ياد شده از سوي رسانههاي جماعت تجديدنظرطلب روز دوشنبه سايت هاشمي رفسنجاني هم در يادداشتي كه گويا نويسنده آن از شدت عصبانيت به علت اعتراض عمومي جمع كثيري از دانشجويان به حضور رئيس مجمع تشخيص در دانشگاه امير كبير رو به ادبياتي غيراخلاقي آورده منتقدين و مخالفين رفتارهاي آقاي هاشمي را با القاب و تعابيري چون خوارج، گروه فرقان، متحجر، تودهاي و بيبصيرت(!) خطاب قرار ميدهد. نويسنده در بخشي از حاشيهنگاري خود ضمن دعوت منتقدان به داشتن بصيرت آورده به آنها اينگونه توهين ميكند: «بصيرت كه شعار نيست! اگر نداشته باشي يكروز ميشود پياده نظام احمدينژاد و پلاكارد دزدگير 88 ميزني! يكروز هم ميشوي دلواپس بيجيره و مواجب متحجران و پلاكارد عليه هاشمي ميزني. چهرهها را كه نگاه ميكنم غصهام ميگيرد. از صفايي كه خرج خطايش ميكنند.اي كاش ميدانستند دارند جا پاي چه كساني ميگذارند. اينها شايد ندانند. ولي پلاكارد امروزشان عين پلاكارد تودههاي 59 است.»
البته به نظر ميرسد سايت آقاي هاشمي دقيقاً همان رفتاري را ميكند كه ايشان قبلاً صورت داده است آنگونه كه وي چندي پيش در همايش ملي توسعه پايدار با حمله به منتقدان هستهاي عنوان ميكند: «در مهمترين پروژه دولت كه تيم مذاكرهكننده است و مورد حمايت مقام معظم رهبري قرار دارد، خودشان هم تكرار ميكنند كه با برنامه رهبري كار را پيش ميبرند اما اين دلواپسان چه بر سرشان ميآورند و با نتانياهو همنوا شدهاند.» بر اساس آنچه گفته شد انتظار اين است كه دولتمردان و حاميان اصلي آن به جاي پرخاشگري نسبت به دلسوزان و وفاداران به انقلاب، پاسخ موجهي نسبت به «چرايي محقق نشدن شعارهاي انتخاباتي دولت» به افكار عمومي داده و تمركز خود را روي مرتفع ساختن مشكلات مردم نمايند چنانكه جامعه هنوز منتظر است تا به مطالبات آنها در حوزه اقتصادي و معيشتي پاسخ مناسبي داده شده و در مورد مذاكرات هستهاي هم اطلاعات درخور توجهي دريافت كنند. به راستي نبايد در سالي كه بهنام «همدلي و همزباني دولت و ملت» شكل گرفته دولتمردان و افراد نزديك به دولت با ادبياتي بهتر نسبت به بخش قابل توجهي از جامعه مواجه شوند و موضعي اتخاذ كنند كه در راستاي افزايش همدلي و همزباني آنها با مردم باشد؟ اميدواريم كه در فرصت باقيمانده از عمر دولت يازدهم تصميم گيران و وابستگان به آن تعامل بهتري را با مردم شكل داده و از رفتارها و ادبيات گزنده و تحريككننده جلوگيري كنند.