کد خبر: 715687
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۱:۲۶
عباس حاجی نجاری

دشواري كار تيم مذاكره كننده ايراني در مذاكرات هستهاي تنها اين نيست كه بتواند در امور فني مربوط به فعاليتهاي هستهاي ايران به توافق برسد يا اينكه خطوط قرمز نظام اسلامي را كه مبتني بر منافع امنيت ملي است، به درستي پاس دارد، بلكه عرصه دشوارتر آنجاست كه تيم ايراني با كساني در پشت ميز مذاكره(به ويژه امريكاييها) مواجه است كه ميان اهداف اعلامي و اهداف پنهان آنها در روند مذاكرات فاصله معنا داري وجود دارد. يعني در حالي كه در هدفگذاري براي فعاليتهاي هستهاي ايران از اتخاذ راهكارهايي براي جلوگيري از دستيابي ايران به توان ساخت بمب اتمي در كوتاه مدت سخن ميگويند و از بيان روي ميز بودن ساير پروندههاي ايران نظير توان موشكي و حقوق بشر نيز غافل نيستند، اما هدف اصليشان از اين فرافكنيها «تغيير» در ايران است، تغييري كه به زعم آنها مسئله ايران را به طور ريشهاي حل كند!

1- «جان بينر» رئيس مجلس نمايندگان امريكا در پاسخ به سؤال شبكه تلويزيوني بلومبرگ مبني بر اينكه آيا سياست امريكا بايد تغيير رژيم در ايران باشد يا اينكه بايد از ابزارهاي مخفي در اين راستا استفاده كرد، ميگويد: من هيچ علاقهاي به اظهار نظر درباره اتفاقاتي كه شايد به طور پنهاني صورت گيرد ندارم. وي افزود: با اين حال واضح است افرادي كه طي چهار دهه اخير در ايران حكومت ميكنند، علاقهاي به همكاري با امريكا ندارند. مجري پرسيد: پس چه بايد كرد، آيا علاقهمند به تغيير رژيم در ايران هستيد؟رئيس مجلس نمايندگان امريكا گفت: من علاقهمند به تغيير نظام در ايران هستم و معتقدم مردم ايران هم علاقهمند به اين مسئله هستند!

2- روزنامه واشنگتن پست در مقالهاي در روز ۲۴ فروردين ۱۳۹۴ با اشاره به روند مذاكرات هستهاي مينويسد: مهمترين مسئله در مورد توافق اين نيست كه تحريمها با چه سرعتي لغو ميشود يا آيا بازرسيها به اندازه كافي سختگيرانه است. مسئله، نيروهاي حاكم در ايران هستند، پيش فرض اصلي توافق نهايي هستهاي با ايران اين است كه اين توافق در 10 سال آينده از طريق فعال كردن يك سلسله نيروهاي غربگرا در ايران، محيط داخلي ايران را به سود امريكا تغيير خواهد داد. اين عقيده، اوج جهان بيني اوباما و مهمترين عنصر توافق هستهاي را تشكيل ميدهد.

واشنگتن تايمز آنگاه با حسرت به تحولات سالهاي پاياني دهه 70 اشاره ميكند و مي نويسد: بيشتر كارشناسان غربي 15 سال قبل ميگفتند ايران ميتواند به اين وضعيت برسد. اين وضعيت زماني بود كه محمد خاتمي رئيسجمهور اصلاحطلب ايران كه سال 1997با كسب اكثريت آرا به پيروزي رسيد، تشويق به «گفتوگوي تمدنها» ميكرد. خاتمي ميگفت فلسطينيها بايد در مورد آينده سرزمين خود تصميم بگيرند، دانشجويان ليبرال در دانشگاهها راهپيمايي ميكردند و مطبوعات مستقل قدرتمند خواستار برخورداري از آزاديهاي حتي بيشتر بودند. سال 2009، هنگامي كه جنبش سبز پس از انتخاباتي جنجالي به خيابانها رسيد، امكان تغيير سياسي چشمگير در تهران بار ديگر واقعي به نظر آمد. با اين حال معلوم شد ليبرالهاي ايراني و تحليلگران غربي قدرت دولت مرموز ايران - سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، روحانيت ارتجاعي و قوه قضائيه تندرو- را دست كم گرفتهاند. اين نيروها، خاتمى و جنبش سبز را در هم شكستند.

3- مايك مولن، رئيس پيشين ستاد مشترك ارتش نيز هفته گذشته با انتشار مطلبي در پوليتيكو، تنها راه تغيير رژيم در ايران را توافق هستهاي دانسته و ميافزايد: ارتباط با جامعه بينالملل نيازمند تغييرات بيشتري در ايران است و با توجه به بياعتمادي دولت به غرب دستيابي به اين امر چندان ساده نيست. گروههاي قدرتمند در بدنه حكومت ايران همچنان به غرب و حتي اين توافق بدبين هستند و معتقدند كه جامعه بينالملل تنها به دنبال تغيير رژيم در ايران است. اين هدف نيز تنها از طريق اقدامات ژئوپلتيك امكانپذير است.

تحقق تغيير مورد نظر در فضاي سياسي واجتماعي ايران از چند مسير دنبال ميشود:

اول:تشديد تحريمهاي اقتصادي. هنگامي كه دور جديد تحريمهاي اقتصادي طراحي شد و به اجرا درآمد، ديويد پترائوس رئيس وقت سازمان سيا رسما اعلام كرد كه هدف اصلي از اين تحريمهاي فلج كننده ايجاد نارضايتيهاي اجتماعي و دامن زدن به چالشهاي سياسي در ايران است. اما آنها اكنون در كنار تداوم تحريمها تلاش دارند با القائات خود راهبرد ما در مواجهه با آن را نيز مديريت كنند.

مقام معظم رهبري در روز اول فروردين ماه با كالبدشكافي دقيق اين راهبرد دشمن ميفرمايند: يكي از اصليترين چالشهاي كنوني كشور، موضوع اقتصاد ملي و حل مشكلات اقتصادي و معيشتي مردم است كه اين مسئله، نيازمند يك حركت جدي و كاري بزرگ است. ايشان با يادآوري پيش بيني چند سال قبل خود مبني بر متمركز شدن دشمن بر موضوع اقتصاد و لزوم آمادگي مسئولان، خاطرنشان كردند: بدخواهان ملت ايران صريحاً گفتهاند كه هدف آنها از فشار اقتصادي، يك هدف سياسي يعني ايجاد نارضايتي در مردم و برهم زدن امنيت كشور با قرار دادن مردم در مقابل دولت و نظام است.

ايشان سپس با اشاره به وجود دو ديدگاه در كشور در مواجهه با آن يادآور شدند:يك ديدگاه در كشور معتقد است كه پيشرفت و رونق اقتصادي را بايد با استفاده از ظرفيتها و تواناييهاي دروني كشور كه تا به حال كمتر به آنها توجه شده يا اصلاً مورد استفاده قرار نگرفتهاند، تأمين كرد. ديدگاه دوم در نقطه مقابل، معتقد است رونق و پيشرفت اقتصادي با نگاه به بيرون از مرزها امكانپذير است، بنابراين بايد سياست خارجي را تغيير دهيم و با مستكبر كنار بياييم و زورگوييهاي او را بپذيريم تا مشكلات اقتصادي حل شوند!رهبر معظم انقلاب نگاه دوم را كاملاً غلط، عقيم و بيفايده دانستند و در بيان دليلِ غلط بودن آن خاطرنشان كردند: تحريمهاي كنوني غرب بر ضد ملت ايران، دليل روشني بر غلط بودن ديدگاه رونق اقتصادي با نگاه به بيرون است، زيرا قدرتهاي خارجي به هيچ حدي از تحميل و زورگويي قانع نيستند، ضمن آنكه برخي از مسائل ناگهاني و غيرقابلانتظار همچون طراحي براي كاهش قيمت جهاني نفت و ضربه زدن به اقتصاد كشور را نيز ايجاد ميكنند. امروز تلاش بدخواهان ملت ايران، تقويت نگاه دوم است و به همين دليل، رئيسجمهور امريكا در پيام نوروزي خود خطاب به مردم ايران ميگويد كه اگر خواستههاي ما را در مذاكرات هستهاي قبول كنيد، در كشور ايران، كار و سرمايه و رونق اقتصادي به وجود خواهد آمد.

دوم:تمركز بر انتخابات آينده و تلاش براي دامن زدن به دوقطبيهاي كاذب در درون ايران. اگرچه رقابت فعالان سياسي در آستانه انتخابات امري بديهي وحتي ضروري يك نظام مردمسالار است، اما پيوند خوردن آن با برخي موضوعات كليدي نظير طرح خط سازش در مذاكرات هستهاي يا تمكين به سياستهاي نظام سلطه در مسائل منطقهاي آن را از يك رقابت معقول خارج ميكند.

مايك مولن، رئيس پيشين ستاد مشترك ارتش در امتداد همان مواضعي كه در پوليتيكو اعلام كرده بود، در اين زمينه ميگويد: اصلاحطلبان در ايران از توافق هستهاي حمايت ميكنند زيرا اين امر ميتواند اولين گام در انقلابي باشد كه آنها به دنبالش هستند. اما موفقيت در توافق ميتواند آغاز تنش ميان دو ديدگاه در ايران باشد، مسئلهاي كه در نهايت ميتواند به تغيير رژيم منجر شود. توانايي روحاني در پاسخ به درخواستهاي مردم براي تغييرات، انتخابات مجلس و خبرگان رهبري ميتواند در آينده ايران و همچنين خاورميانه تأثير شگرفي داشته باشد. مولن آنگاه مواضع تيم حاكم بر كاخ سفيد را صريحتر بيان كرده و مينويسد:ادامه حضور اصولگرايان در ايران ميتواند احتمال دستيابي به توانمندي هستهاي، گسترش تسليحات هستهاي و آغاز مناقشه را به شدت تقويت كند.

در اين زمينه طبعاً نميتوان سخنان آقاي محمدجواد ظريف را در شوراي روابط خارجي امريكا در مهرماه گذشته مبني بر اينكه اگر در بحث هستهاي با ما تفاهم نكنيد در انتخابات آتي مردم ما را حذف خواهند كرد، از نظر دور داشت. او به هاله اسفندياري ميگويد: در صورت شكست مذاكرات هستهاي، مردم همانند سال 2005 در پاي صندوقهاي رأي به دولت پاسخ خواهند داد. او سپس از اروپا و امريكا خواست نسبت به پيامي كه رفتارشان به ايران ارسال ميكند دقت داشته باشند.

سوم: تغيير در فضاي فرهنگي و اجتماعي كشور و تسليم در برابر نمادهاي ارزشي غرب از طريق زير سؤال بردن روند اقدامات دستگاههاي ذيربط در عرصه مقابله با منكرات وتهاجم فرهنگي دشمن.

چهارم: تغيير در سياستهاي حمايت از گفتمان مقاومت در منطقه و ايجاد ترديد در راهبرد نظام اسلامي در مقابله با رژيم صهيونيستي و ارتجاع منطقه.

اگرچه راهبردهاي رهبري و حمايتهاي مردم، سياستهاي نظام سلطه را پيشاپيش به شكست رسانده و در همين اعلام مواضع، نااميدي آنها از تحقق تغييرات مورد نظر كاملاً مشهود است، اما بديهي است كه نميتوان نسبت به تأثير تدريجي القائات دشمن كه همراستا با مطالبات بخشي برخي از فعالان سياسي داخلي است بيتفاوت بود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار