بيترديد نميتوان از نقش رسانهها و چهرههاي رسانهاي در شكلگيري تبهاي اجتماعي به سادگي عبور كرد. خوراك فكري تكتك اعضاي جامعه از طريق رسانهها تأمين ميشود اما ميزان اين تغذيه فكري و رفتاري ديگر بستگي به هنر رسانههاي مذكور و افراد و چهرههايي دارد كه در اين رسانهها رفتهرفته به يك نماد يا الگو تبديل ميشوند. امروز ما با جامعهاي مواجهيم كه اعضاي آن رفتهرفته در برخي ظواهر و تجملات غرق ميشوند و نمادهاي اشرافيگري را به خوبي ميتوان در برخي اركان آن مشاهده كرد. نگهداشتن حيوانات خانگي عجيب و غريب هم يكي از نشانههاي نفوذ بيماري ريشهداري در جامعه است كه ميتواند تبعات فردي و اجتماعي فراواني را پيش روي افراد و جامعه قرار دهد. اين در حالي است كه نگهداري از يك حيوان ميتواند حتي سلامتي جسمي و رواني آنهايي را كه هوس ميكنند تا به تبعيت از ديگران حيواني را در آغوش گرفته و نيازهاي عاطفي خود را با يك حيوان تقسيم كنند، تحت تأثير قرار دهد.
از شبكههاي اجتماعي تا رسانههاي شخصيفضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي تلفن همراه صرفنظر از تمام آنچه به عنوان مزايا و معايبشان بر ميشمرند، اين امكان را براي يكايك افراد فراهم آورده تا براي خودشان يك رسانه داشته باشند و بتوانند از طريق اين رسانه ديدگاهها و ايدههاي درست و نادرست خود را ارائه و تبليغ كنند. حالا ديگر شبكههاي اجتماعي نظير اينستاگرام و فيسبوك به رسانه شخصي برخي چهرههاي بازيگر و ورزشكار تبديل شده و برخي از آنها هر روز و گاهي هر لحظه تصاوير يهوييشان(!) را در حالات و ژستهاي گوناگون و عكسهايي كه همراه با انواع و اقسام حيوانات وحشي و اهلي دستآموزشان گرفتهاند، روي اين رسانههاي شخصي قرار داده و مخاطبان ميليوني خود را يهويي(!) با سبك زندگي متفاوتي مواجه ميكنند كه چندان با سبك زندگي مردم ما همخواني ندارد، اما رسوخ اين نگاه بيگانه به جامعه ايراني موجب شده تا اگرچه بسياري از افراد در فقر و گرفتاري دست و پا ميزنند عدهاي ديگر ميليونها تومان خرج خريد و نگهداري از يك حيوان خانگي كنند. ندارترها هم كه با ديدن سگ، گربه، بچه شير و مار پيتون در آغوش فلان بازيگر مورد علاقهشان دوست دارند شبيه او شوند، براي رسيدن به چنين شباهتي گاهي وقتها هزينههاي گزافي ميپردازند هزينهاي به قيمت از دست دادن سلامت و آرامش خود و يك مخلوق ديگر!
مظنه هزينههاي داشتن يك حيوانبا نگاهي به سطح شهر و آدمهاي دور و برمان هم ميتوانيم به سادگي متوجه شويم كه در چند سال اخير تعداد افرادي كه حيوان در خانه نگه ميدارند بيشتر شده است.
اگر شما هم هوس داشتن يك حيوان خانگي را داشته يا اين حيوان را خريداري كرده باشيد تصديق ميكنيد براي پيدا كردن حيوان مورد نظرتان به هيچ وجه دچار دردسر نخواهيد شد. حتي با يك جستوجو در فضاي مجازي هم ميتوانيد به لطف سايتها و وبلاگهايي كه به اين منظور راهاندازي شده است حيوان مورد نظر خود را بيابيد. هر چند در اغلب موارد خريدهاي اينترنتي اينچنيني در كشور ما چندان قابل اعتماد نيست، اما باز هم جاي نگراني وجود ندارد. براي خريد حيوانات خانگي اعم از سگ و گربه يا حتي حيواناتي كه خريد و فروششان چندان عادي نيست و در مواردي جرم به حساب ميآيد ميتوانيد سري به مولوي و چهارراه سيروس بزنيد. ممكن است در كنار خيابان بساط فروش سمندر و بچه شير را پيدا نكنيد اما با يك جستوجوي ساده اگر خريدار باشيد براي يافتن جنس مورد نظرتان مشكلي نخواهيد داشت. اما درباره مبلغ پرداختي بستگي دارد به شما و انصاف فروشنده و صد البته حيواني كه شما انتخاب كردهايد. اينكه نژادش چيست، دورگه است يا اصيل، چه سن و سالي دارد و خيلي از متغيرهاي ديگر وجود دارد كه ميتواند روي اين مسئله اثرگذار باشد. در نهايت انتظار نداشته باشيد با قيمتهايي كمتر از چندصد هزار تومان بتوانيد يك حيوان خانگي مناسب تهيه كنيد.
براي داشتن يك سگ پشمالوي وارداتي بايد 500 تا يك ميليون و 500 هزار تومان هزينه كنيد. البته سگهاي نگهبان معمولاً گرانترند و تا 2 ميليون تومان هم خرج برميدارند.
اما ظاهراً قيمت گربهً گرانتر و از 300 هزار تا 6 ميليون تومان است. ميمون هم از چند صد هزار تومان تا 30 ـ 20 ميليون تومان قيمت دارد و قيمت مارها چيزي بين چند صدهزار تا چندين ميليون تومان است. خلاصه اينكه براي داشتن حيواناتي از اين قبيل بايد پول كافي داشته باشيد، زيرا نگهداري و خوراكيهاي اين حيوانات هم هزينههاي خاص خود را دارد. اگر هوس داشتن اين قبيل حيوانات به سرتان زده است بايد بدانيد كه اگرچه حتي اورژانس و بيمارستانهاي شبانهروزي و پانسيونهاي نگهداري از حيوانات هم دارند اما خب دوا و دكتر اين موجودات زبان بسته هم خرج و مخارج زيادي را روي دستتان ميگذارد و صد البته براي آنكه هم خودتان ايمن باشيد و هم حيوانتان زجركش نشود، ناگزيريد هر از چند گاه به سراغ دامپزشك برويد تا از سلامت اين همدم زبان بسته اطمينان خاطر بيابيد.
جايگزينهايي براي روابط انسانيمطابق فرهنگ اسلامي هر موجود زندهاي محترم است و ما حق آزار و اذيت هيچ موجودي را نداريم اما خيلي وقتها اسارت يك حيوان در محيط كوچك خانه و لباس پوشاندن به او، بستن قلاده به گردنش و محدود كردن او از زندگي كردن به ميل خودش همگي مصاديقي از آزار حيوان است كه ما آن را ناديده ميگيريم و حتي برعكس تعبير ميكنيم. بر اين اساس رشد يكباره علاقه به نگهداري از حيوانات را هم بدون شك ميتوان يك پديده اجتماعي به حساب آورد و اين پديده نيز همانند هر موضوع ديگري به سبب دلايلي رخ داده است و از برخي چالشهاي فردي و اجتماعي در جامعه خبر ميدهد.
دكتر بهجت يزدخواستي جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره چرايي گرايشهاي افراطي به نگهداري از حيوانات در كشور به «جوان» ميگويد: يكي از دلايل اينگونه گرايشات افراطي رشد فردگرايي در كشور است. به بيان ديگر وقتي ما نسبت به ديگران بريدگي پيدا ميكنيم و فاصله افراد در جامعه از يكديگر زياد ميشود و روابط اعضاي خانواده با يكديگر همانند قديمها نيست، بنابراين رفيقبازي و در درجههاي بعدي وابستگي به ابزارهايي نظير موجودات زنده بيزبان خلاً ارتباطات انساني را پر ميكند. بر اين اساس فرد ميتواند از لحاظ عاطفي آنطور كه خودش دوست دارد، براي ارتباط با حيوانش برنامهريزي كند.
به باور وي، با نگهداري از حيوانات افراد نسبت به افكار و بيان دروني خود ظاهرسازي ميكنند و اينجاست كه حيوان جايگاه مهمي در زندگي فرد پيدا ميكند.
وقتي ارتباطات انساني رنگ ميبازداين جامعهشناس با تأكيد بر نقش چهرههاي هنري و ورزشي و القاي شبكههاي اجتماعي در رابطه با الگودهي به ساير افراد جامعه ميافزايد: ما بايد ببينيم اين الگوبرداري از كيست؟
به باور وي اين الگوبرداريها اغلب زماني اتفاق ميافتد كه افراد با حضور در شبكههاي اجتماعي در لحظاتي كه تنهايي و بيكسي را حس كردهاند با ديدن اين تصاوير به نمايش درآمده در فضاي مجازي الگو ميپذيرند.
اين جامعهشناس با تأكيد بر اينكه بنا به توصيههاي دين مبين اسلام حتي يك مورچه را هم نبايد كشت و آزار داد، ميافزايد: در واقع دين اسلام همسويي با كائنات را به ما درس ميدهد اما گرايشهاي افراطي به اين موجودات ناشي از فردگرايي و تنها شدنهاي ما در زندگي ماشيني و صنعتي امروز است.
وي با اشاره به خاطرات سفري كه در اروپا داشته است، ميگويد: در آنجا با فردي مواجه شدم كه فرزندش و سگش مرده بودند و عكس سگش را بزرگتر و در مكان در معرض ديدتري گذاشته بود و عكس فرزندش را در جايي كه خيلي در ديد نبود و عكس كوچكي هم بود و اين نشان ميداد كه ارتباط عاطفي اين فرد با سگش نسبت به ارتباط عاطفي او با بچهاش قويتر بوده است.
همدمي گوش به فرمان و تابعيزدخواستي با تأكيد بر نقش ارتباطات انساني ما در پررنگتر شدن ارتباطات با حيوانات ميگويد: در گذشته ما شاهد وحدت فاميلي بيشتري بوديم و اعضاي فاميل به بهانههاي مختلفي نظير اعياد و مراسمهاي مذهبي و خلاصه در فرصتهاي مختلف دور هم جمع ميشدند و با هم تعامل داشتند. در حال حاضر اما اينگونه ارتباطات كم شده است و از سوي ديگر افراد به جاي دوستي با انسانها كه نيازمند تحمل و تعامل بيشتر است از يك حيوان نگهداري ميكنند و با او دوست ميشوند؛ حيواني كه مطيع آنهاست و قطعاً در ارتباط با او به چالشهايي نظير پنهانكاري، دروغ و مسائلي از اين دست هم بر نميخورند. وي با اشاره به فراگيري بيش از پيش شبكههاي اجتماعي در كشور ميافزايد: بدون شك الگودهي از شبكههاي اجتماعي هم در اين ميان بسيار تأثيرگذار است، تا حدي كه وقتي الگوهاي معرفتي، علمي و مكتوب با حضور بيش از حد ما در فضاي مجازي رنگ ميبازد، رسانههاي ثانيهاي ما را بيشتر جذب ميكند.
به گفته يزدخواستي در حال حاضر اگر اعضاي فاميل بعد از شش، هفت ماه دور هم جمع شوند، به جاي آنكه همصحبت هم باشند باز هم سرشان در گوشي تلفن همراه و تبلت خود است و همين گرايش افراطي به فضاي مجازي فردگرايي را در جامعه تقويت ميكند. فردگرا شدن روي اولين نقطهاي كه اثر منفي ميگذارد ارتباطات اجتماعي و بين فردي است.
دكتر يزدخواستي در خاتمه تأكيد ميكند: با ابتلا به فردگرايي و با توجه به نيازدروني انسان به برقراري ارتباط با ديگران، افراد به كسي اتصال پيدا ميكنند كه تابع آنها باشد و كوچكترين نقدي نسبت به آنها نكند.
بديهي است كه ارتباطات انساني چنين امري را برنميتابد، بنابراين افراد به سمت ارتباط با موجودات زنده ديگر روي ميآورند. خلاصه كلام اينكه گرايشهاي افراطي به نگهداري از حيوانات حكايت از تنهايي انسان در زندگي صنعتي امروز دارد.