محمدباقر قاليباف را نسل ما به عنوان يكي از آغازگران مديريت جهادي نوين پس از دوران دفاع مقدس ميشناسد؛ شخصيتي سياسي و مديري اجرايي كه در بينش و انديشه سياسي و رويكرد عملي كارآمدي را در ذيل ارزشهاي انقلابي ميداند. اين گرايش او كه ريشه در هشت سال مجاهدت در دوران دفاع مقدس دارد، بعد از پايان جنگ تحميلي با حضور در نهادهاي اجرايي چون «نيروي هوايي» و «نيروي انتظامي» آغاز شد و شكل عملياتي به خود گرفت و در سالهاي بعد در «شهرداري تهران» تداوم پيدا كرد.
اگرچه قاليباف، در ميان مديران جمهوري اسلامي، چهرهاي شاخص در بهرهگيري از انديشههاي جهادي در مديريت اجرايي است اما به نظر ميرسد ميتوان با نگاهي واقعبينانه كارنامه او را در اين حوزه نقد كرد. اين نقد البته با رويكرد و جهتگيري انتقاداتي كه او در سالهاي فعاليت اجرايي و مديريتياش از ناحيه بسياري از مدعيان «اصلاحات» در جامعه و با جهتگيريهاي خاص سياسي دريافت كرده، متفاوت است.
جنس نقد علاقهمندان او از همان ديدگاه او نشئت ميگيرد كه «كارآمدي را در ذيل ارزشهاي انقلابي» تعريف ميكند. قاليباف در آغاز سال ۹۴ به رسم همه سالهاي گذشته كه در شروع سال نو با مروري بر دستاوردها و خروجي سال گذشته، تركيب نيروي انساني مجموعه تحت مديريتش را بازنگري كرده و تغييراتي در آن ميدهد، انتصابهاي تازهاي داشت. تغييرات اخير مديريتي در شهرداري تهران هرچند از ديدگاه وي و اطرافيانش نسبتاً مثبت و در جهت گفتمان «كارآمدي در ذيل ارزشهاي انقلابي» ارزيابي ميشود و نشاندهنده تغيير رويكردي مثبت در فرآيند انتصابات شهرداري است اما نبايد از نظر دور داشت كه با وجود اين تغيير رويكرد، منتقدان انقلابي با توجه به عدم توفيق انتصابهاي گذشته روند انتصابهاي تازه را هم با حساسيت و دقت پيگيري ميكنند.
با وجود چشمانداز اميدواركننده انتصابهاي جديد در شهرداري تهران، آنچه غيرقابل انكار است اينكه هنوز بسياري از مديران در شهرداري و حتي افرادي در حلقه اول شهردار تهران فعاليت ميكنند و مسئوليت مديريت در بخشهاي كليدي و تأثيرگذار شهرداري تهران به آنها واگذار شده كه هم به لحاظ نظري و هم در عملكردها و رويكردشان از اهداف و چشماندازي كه شخص قاليباف در كارآمدي ذيل ارزشهاي انقلابي براي خود ترسيم كرده، فاصله زيادي دارند.
نتيجه اين شكاف جز اين نخواهد بود كه اين پيكره مديريتي در پيشبرد اهداف و برنامهها از نفر اول مجموعه شهرداري جا ميماند.
در جهت جاري شدن نگاه قاليباف (كارآمدي ذيل ارزشهاي انقلابي) نه در عرصه نظر كه در عمل نياز است مانيفست و چارچوب فكري ايشان در گفتوگو با صاحبان انديشه و باورمندان به اين گفتمان، تبيين شده و متعاقب آن شاخصهاي عملي روشن و مشخصي براي انتصاب افراد نزديك به اين گفتمان فراهم آيد تا اين مقدار اعوجاج و جابهجاييهاي يكباره و شايد بيهدف را در شهرداري تهران شاهد نباشيم.
شاهد اين مدعا عدم باورمندي برخي پرسنل و حتي اغلب مديران به اين فرهنگ جهادي است. روند انتصابها در شهرداري تهران با بايستهها و مسير تحقق آن آرمان اوليه فاصله دارد و در اين ميان تناقضهايي ديده ميشود. جابهجاييهاي سالهاي اخير و تغيير مكرر مديران در بازه زماني كوتاهمدت در پستهاي مهم نشاندهنده فقدان مانيفستي مناسب براي حركت در مسير تحقق كارآمدي ذيل ارزشهاي انقلابي و نداشتن متر و معياري درست براي اندازهگيري دستاوردها در اين حوزه است و به نظر ميرسد در انتخاب نيروها معيار دلبستگي به دكتر قاليباف، بدون اعتقاد به مسير و شناخت اهداف اهميت بسيار بالايي دارد در حالي كه تداوم اين روند در نهايت به فرصتسوزي، اتلاف سرمايه و مديريت مبتني بر آزمون و خطا منجر ميشود.