کد خبر: 715388
تاریخ انتشار: ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۴۸
گفت‌و‌گوي «جوان» با سفير سابق ايران در لبنان
جمهوري اسلامي ايران هميشه بر راه‌‌حل سياسي و گفت‌‌وگوهاي سوري تأكيد كرده و اينكه هيچ كس حق ندارد خود را قيم مردم سوريه بداند. اساساً به هيچ كشوري ربطي ندارد كه مردم سوريه چه تصميمي مي‌خواهند بگيرند و فقط خود اين مردم هستند كه بايد درباره سرنوشت خود تصميم بگيرند.
محمد بابايي

جبهه مقاومت در شكل‌دهي به نظم جديد جهاني نقش محوري داردروند انتقالي نظام بين‌الملل كه از دهه 1990 شروع شد، همچنان ادامه دارد. به نظر مي‌رسد تحولات خاورميانه در مشخص كردن سمت و سوي اين روند انتقالي نقشي بي‌بديل خواهد داشت. غضنفر ركن آبادي سفير سابق ايران در لبنان و كارشناس مسائل خاورميانه معتقد است در ميان تقسيم‌بندي‌هايي كه در صحنه بين‌المللي براي جهت‌دهي به نظام آتي مطرح است، تقسيم‌بندي جبهه مقاومت و رقباي آن از ديگر تقسيم‌بندي‌ها بارز‌تر است و جبهه مقاومت در شكل‌دهي به نظم جديد جهاني نقشي محوري خواهد داشت. با او در اين‌باره به گفت‌و‌گو نشسته‌ايم.

امروز جنگ‌ها و درگيري‌هاي متعددي سرتاسر خاورميانه را فراگرفته و منطقه دچار يك نوع بي‌ثباتي شده است به نظر شما دلايل اين همه بحران چيست و از كجا ناشي مي‌شود؟

اگر بخواهيم براي پاسخ دادن به اين سؤال از صحنه بين‌المللي كنوني يك تقسيم‌بندي كنيم، از ميان تقسيم‌بندي‌هاي مختلفي كه وجود دارد يك تقسيم‌بندي بيشتر بارز است و خودنمايي مي‌كند. بر اساس اين تقسيم‌بندي يك گروه جبهه مقاومت است كه متشكل از جمهوري اسلامي و همپيمانان آن است و گروه ديگر مخالفان و منتقدان اين جبهه مقاومت است كه شامل رژيم صهيونيستي، امريكا و همپيمانان آنها در منطقه مي‌شود.

طبيعي است كه در اين بحث يك موضوع جدي وجود دارد و آن خاورميانه است يا به قول مقام معظم رهبري انقلاب غرب آسيا كه فرمودند بهتر است از اصطلاح غرب آسيا استفاده كنيم، در مقابل اصطلاحي كه غربي‌ها تحت عنوان‌هايي مانند خاورميانه، خاور دور يا خاور نزديك براي منطقه ما استفاده مي‌كنند. به هرحال، اگر بخواهيم در چارچوب تقسيم‌بندي كه اشاره كردم، غرب آسيا را تحليل كنيم قبل از اينكه بگويم در اين منطقه چه تحولاتي در حال وقوع است و به كدام سمت و سو مي‌رود اول بايد مشخص كنيم نظامي جهاني و بين‌المللي الان در چه مرحله‌اي قرار دارد؟ آيا تك قطبي است، دو قطبي است يا چند قطبي است؟ يا به چه سمت‌ و سويي در حال حركت است طبيعي است كه اين مسائل بحث‌هاي زياد و ‌ريزي را مي‌طلبد.

اما آنچه مسلم و آشكار است ما در يك مرحله گذار قرار داريم. يعني به سمت يك نظام جديد جهاني در حال حركت هستيم و آن تعريفي كه قدرت‌هاي بزرگ پس از جنگ‌ جهاني دوم و همچنين فروپاشي اتحاد جماهير شوروي سابق از نظام جهاني ارائه و بحث مديريت جهان را براي خود تعريف كردند تمام شده است. به عبارتي، تحولات و بحران‌هاي متعدد خصوصاً در غرب آسيا يا خاورميانه نشان‌دهنده آن است كه نظام تك قطبي، دو قطبي يا تعاريفي مثل اينها اعتبار خود را از دست داده‌اند. مي‌توانم بگويم از روز 9 شهريور 1392 وقتي امريكا و همپيمانان آن كه تصميم قطعي براي حمله به سوريه به عنوان يكي از اركان‌هاي مهم جبهه مقاومت گرفته بودند اما بنا به عواملي مجبور شدند صرف نظر كنند، شاهد تحول بزرگي در نظام جهاني بوديم. يعني از آن روز مي‌توان گفت كه نظام تك قطبي يا مديريت جهاني كه امريكايي‌ها به دنبال آن بودند نه تنها خدشه‌اي بزرگ برداشت بلكه فرو ريخت.

در واقع آنها به اين نتيجه رسيدند كه در دنيا فقط آنها نيستند كه حرف مي‌زنند بلكه هستند طرف‌‌هاي ديگري كه بايد به حرف‌هاي آنها گوش كرد و بر همين اساس خيلي مصمم‌تر و جدي‌تر نسبت به مراحل گذشته پاي ميز مذاكرات 1+5 حاضر شدند و به حرف طرف مقابل يعني جمهوري اسلامي ايران به عنوان حامي و ‌هادي جبهه محور مقاومت گوش دادند. اين در حالي است كه اينها به حرف كسي گوش نمي‌دهند و در جاهايي مثل عراق و سودان بدون اطلاع قبلي بمباران كردند و بدون اينكه اتفاقي بيفتد برگشتند و كاري به شوراي امنيت و سازمان ملل نداشتند. در واقع امريكايي‌ها مي‌گفتند اين نهادها براي كساني است كه قدرت نداشته باشند و گرنه براي ما مفهومي ندارد؛ مگر الان حمله به يمن با تصويب شوراي امنيت صورت گرفت يا قبلاً حمله به عراق مگر اينها با اخذ مجوز شوراي امنيت بود.

اما جمهوري اسلامي ايران و همپيمانان آن به مرحله‌اي از قدرت رسيده‌اند كه طرف مقابل را مجبور كردند وارد گفت‌وگو شود. اين حرف من نيست بلكه خود آقاي اوباما رئيس‌جمهور امريكا به اين مسئله اذعان كرد. او بعد از صدور بيانيه لوزان اعلام كرد كه ما بايد راهكار نظامي يا تحريم يا گفت‌وگو را با ايران به كار مي‌گرفتيم كه نه راهكار نظامي مي‌تواند به اهداف دست يابد و نه تحريم‌ها مؤثر بودند پس بايد گفت‌وگو مي‌كرديم. وقتي خود امريكايي‌ها به اين نتيجه رسيده‌اند به اين معني است كه ديگر نظام تك‌قطبي نيست بنابراين در مرحله گذار هستيم و نظام نوين جهاني كه در آن جبهه مقاومت با هدايت و حمايت جمهوري اسلامي ايران نقش برتر دارد.

در حال حاضر خاورميانه يا غرب آسيا به اين سمت حركت مي‌كند، يعني در جهت تثبيت اين اصل كه جبهه مقاومت با حمايت و هدايت جمهوري اسلامي ايران حرف اول را مي‌زند و نقش برتر را دارد. اين نقش برتر را مي‌توان در تلاش امريكايي‌ها و كشورهاي عضو گروه 1+5 يعني شش كشور قدرت بزرگ جهاني براي گفت‌وگو با ايران مشاهده كرد. وقتي طرف مقابل اصرار دارد بر ادامه مذاكرات، به اين معني است كه ساير راه‌ها براي آنها بسته شده و چاره‌اي جز گفت‌وگو ندارند. در واقع نحوه رفتار كشورهاي بزرگ جهاني اثبات‌كننده اين ادعا است.

شما معتقد هستيد كه نظام بين‌المللي در يك مرحله گذار قرار دارد و خاورميانه كانون اين تحول است اما به نظر مي‌رسد هزينه‌هاي زيادي به اين منطقه متحمل مي‌شود اين هزينه‌ها مي‌خواهد تا كجا ادامه پيدا كند؟ بعضي‌ها معتقدند جنگ سوريه حالت فرسايشي به خود گرفته است؟

در ارتباط با آنچه ما در خاورميانه شاهد هستيم به ويژه در خصوص تحولات گسترده پس از سال 2011 با شروع بيداري اسلامي ما شاهد آغاز حركت جريان تكفيري تروريستي هستيم كه بدون كوچك‌ترين ترديدي با حمايت مساعد و پشتيباني جبهه ضد مقاومت شكل گرفته تا مانع شوند در اين مرحله آن واقعيتي يعني برتري جبهه مقاومت تثبيت شود.

حداقل طي هفت مرحله از سال 1993 در جنگ‌هايي كه اسرائيل عليه لبنان و غزه داشته تحت تأثير انقلاب اسلامي شكست خورده است بنابراين موازنه قدرت بنابر اعتراف خود اسرائيلي‌ها به نفع محور مقاومت به هم خورده است به همين دليل تمام تلاش خود را مي‌كنند تا اين معادله به هم خورده و به حالت اول خود بازگردد و توازن رعب و وحشت به نفع اسرائيلي‌ها برقرار شود. شاهد هستيم پس از هر شكستي كه متحمل مي‌شدند بلافاصله يك حركت جديد براي جبران شكست خود آغاز كرده‌اند كه آخرين مورد آن شكست در همين جنگ 51 روزه غزه بود.

در حال حاضر نيز همه تلاش‌ خود را به كار گرفته‌اند، گروه‌هاي تكفيري كه در ليست گروه‌هاي تروريستي امريكايي‌ها قرار دارند و بايد بازداشت و محاكمه مي‌شدند تبديل به عاملي براي كمك به آنها شدند. استفاده از اين عامل همانطور كه گفتيد حالت فرسايشي به خود گرفته است. واقعيت اين است كه اگر از همين امروز امريكايي‌ها اعلام كنند كه دادن سلاح و پول به گروه‌هاي تروريستي تكفيري كه نماد آن امروز داعش است را متوقف مي‌كنند ظرف فقط دو هفته اين غائله خاتمه خواهد يافت. البته به شرطي كه به صورت عملي اين وعده‌ امريكايي‌ها اجرا شود وگرنه قطعنامه شوراي امنيت 2199 را داريم مبني بر اينكه دادن سلاح به گروه تروريستي مخصوصاً داعش ممنوع است كه صادر شد و الزام‌آور است اما اجرا نمي‌شود.

پس اين مسئله مربوط به جريان مخالف مقاومت است كه آنها چه اراده‌ و تصميمي داشته باشند. آنها مدعي هستند كه بايد گروه‌هاي معارض معتدل در منطقه مخصوصاً سوريه حاكم شود اما خوشبختانه اتفاقات جديدي رخ داده است و اينگونه نيست كه يك‌سويه بگويم فقط يك حالت فرسايشي وجود دارد. شما مشاهده مي‌كنيد كه تا همين سه ماه پيش همه كشورهاي مخالف مقاومت به ويژه امريكايي‌ها و اروپايي‌ها اصرار داشتند كه ائتلاف معارضه سوري كه شكل گرفته بايد جايگزين دولت كنوني در دمشق شود و بشار اسد بايد كنار برود.

اما سه ماه پيش هنگامي كه دي ميستورا نماينده سازمان ملل در امور سوريه طرح خود را براي برقراري آرامش در سوريه مطرح كرد و پيشنهاد داد كه اين طرح از حلب آغاز شود وزراي خارجه كشورهاي اروپايي از اين فرصت استفاده كردند و به بهانه اين طرح بيانيه‌اي در بروكسل صادر كردند كه در آن براي اولين بار اعلام كردند كه معارضه سوري مي‌تواند يا بايستي جزئي از حاكميت در سوريه باشد و اين يعني اعتراف به حاكميت موجود در سوريه. جالب است كه امريكايي‌ها هم نقش اساسي در اين قضيه داشتند و حتي جان كري وزير خارجه امريكا اعلام كرد كه اگر لازم باشد با بشار اسد نيز وارد گفت‌‌وگو مي‌شويم. اين در حالي است كه همين كشورها تا چند وقت پيش مي‌گفتند بشار اسد مشروعيت ندارد و بايد از قدرت كنار برود.

در واقع اظهار‌نظرها و مواضع غربي‌ها اساساً به اين سمت در حال چرخش است كه اصلاً سوريه راه‌حلي بدون بشار اسد ندارد. اين مسائل نشان‌دهنده پيشرفت براي جبهه مقاومت است بنابراين اگر كشورهاي غربي به اين مواضع پايبند باشند خيلي زود مي‌توان به بحران سوريه پايان داد و اگر نخواهند طبيعي است كه اين روند ادامه خواهد يافت.


جبهه مقاومت در شكل‌دهي به نظم جديد جهاني نقش محوري دارد


نقش جمهوري اسلامي ايران در بحران سوريه چگونه است خيلي‌ها در غرب معتقدند اگر دخالت‌هاي ايران نبود بحران سوريه هم اكنون پايان يافته بود؟

جمهوري اسلامي ايران هميشه بر راه‌‌حل سياسي و گفت‌‌وگوهاي سوري تأكيد كرده و اينكه هيچ كس حق ندارد خود را قيم مردم سوريه بداند. اساساً به هيچ كشوري ربطي ندارد كه مردم سوريه چه تصميمي مي‌خواهند بگيرند و فقط خود اين مردم هستند كه بايد درباره سرنوشت خود تصميم بگيرند.

جمهوري اسلامي ايران يك اصل را در دستور كار خود قرار داده و آن حمايت از خواسته‌هاي حق‌طلبانه ملت‌هاي جهان است. ما تعارضي در مواضع خود در تعامل با كشورهاي جهان نداريم. همين طرح چهار ماده‌اي را كه اخيراً جمهوري اسلامي ايران درباره يمن پيشنهاد داده باز در همين راستا است.

ما در مذاكراتمان با اروپايي‌ها نيز گفته‌ايم كه اين فقط مردم سوريه هستند كه تصميم مي‌گيرند. آنها بودند كه در يك انتخابات با مشاركت 77 درصدي و رأي 88 درصدي به بشار اسد درباره نظام سياسي خود اعلام موضع كردند. اگر به ياد داشته باشيد مركز تحقيقات دانشگاه مريلند امريكا اعلام كرد كه 70 درصد مردم سوريه طرفدار بشار اسد هستند.

در بحث تحولات منطقه ايران تأكيد دارد كه ملت‌ها بايد سرنوشت خود را مشخص كنند اما مجموعه مخالف و ضد محور مقاومت تمام تلاش خود را به كار گرفته‌اند تا در نظام نوين جهاني كه در آن جبهه مقاومت نقش برتر و اساسي دارد شكل نگيرد و از اين مسئله جلوگيري شود اما اين تلاش‌ها فايده‌اي ندارد و آنها بايد اين واقعيت را بپذيرند چراكه دنيا دارد به اين سمت حركت مي‌كند.

آنچه امروز در عراق، سوريه، لبنان و يمن شاهد هستيم به خوبي اثبات مي‌كند كه اين خواسته ملت‌ها است كه در حال تثبيت شدن است نه گروه‌ها و كشورهايي كه به دنبال سوءاستفاده از ملت‌ها براي تأمين منافع خودشان هستند. جمهوري اسلامي ايران نيز بر اساس ماهيت اسلامي و بنا بر قانون اساسي خود از اين روند حمايت مي‌كند و اساساً منافع ملي جمهوري اسلامي ايران در تحقق خواسته‌هاي ملت‌ها است چراكه وقتي منافع مظلومان محقق مي‌شود به صورت طبيعي منافع جمهوري اسلامي ايران نيز محقق مي‌شود.

اشاره كرديد كه در مواضع كشورهاي اروپايي و امريكا چرخشي نسبت به سوريه شروع شده و اين كشورها از مواضع اوليه خود عقب‌نشيني كرده‌‌‌اند و ديگر به دنبال سرنگوني نظام سوريه نيستند اما به نظر مي‌رسد بعضي كشورهاي منطقه از جمله تركيه و عربستان همچنان به دنبال سرنگوني بشار اسد هستند و در همين راستا روزنامه‌ هافينگتون پست گزارشي نوشت مبني بر تلاش‌هاي جديد اين كشور براي اقدام نظامي در سوريه؛ چرا تركيه و عربستان پس از گذشت چهار سال همچنان بر راه‌حل نظامي و سرنگوني بشار اسد تأكيد دارند؟

همه طرف‌ها بايد معقولانه برخورد كنند و عادلانه، عاقلانه و مستدل به مسائل نگاه كنند. معمولاً غربي‌ها پراگماتيك‌تر هستند و خيلي تعصب ندارند روي موضعي كه ديروز گرفتند با موضعي كه امروز مي‌گيرند و شايد حتي 180 درجه متفاوت باشد. مي‌گويند تصميم ديروز بنا بر شرايط ديروز گرفته شده اما امروز واقعيت‌ها عوض شده و نيازمند اتخاذ تصميمات جديد و متناسبي هستيم. در رابطه با سوريه غربي‌ها به اين واقعيت رسيده‌اند كه نظام جايگزين بشار اسد معارضه معتدل نيست بلكه گروه‌هاي تروريستي تكفيري همچون داعش و جبهه‌النصره هستند بنابراين باقي ماندن نظام موجود در سوريه در شرايط كنوني بهترين گزينه براي آنها است. در واقع غربي‌ها واقعيت‌ها را بهتر مي‌پذيرند اما بعضي كشورهاي منطقه نمي‌خواهند با اين واقعيت روبه‌رو شوند و نمي‌خواهند واقعيت تلخ را بپذيرند. اساساً بازگشت از مواضع اعلام شده قبلي براي اين كشورها دشوار است كه خود همين مسئله باعث مي‌شود بيشتر دچار زيان و ضرر بشوند چراكه نمي‌خواهند واقعيت را قبول كنند.

گفتيد كه محور مقاومت با هدايت و حمايت ايران نقش برتر را در منطقه به دست آورده است آيا اين جبهه در ساير حوزه‌ها از جمله در مسائل اقتصادي داراي اين جايگاه است؟ اساساً تحليلگران معتقدند كه اگر برتري نظامي، شكوفايي اقتصادي و رفاه را با خود به همراه نياورد نمي‌تواند در بلند مدت دوام پيدا كند؟

با وجود اينكه جمهوري اسلامي ايران به عنوان حامي و ‌هادي محور مقاومت و با فشارهاي زياد مواجه شده و تحت محاصره اقتصادي و تحريم‌هاي غربي‌ها قرار دارد اما وقتي شما موفقيت‌هاي ايران در ساير حوزه‌هاي غير امنيتي را با كشورهايي كه هيچكدام از اين مشكلات را نداشتند و تحت فشارها و تحريم‌ها نيستند مقايسه كنيد مي‌توانيد برتري در اين حوزه را نيز مشاهده كنيد.

به‌رغم اين سطح از فشارها و تحريم، آمارها و گزارش‌هايي كه منتشر مي‌شود نشان مي‌دهد موفقيت‌هاي زيادي در اختراعات و ابداعات، توليد علم و فناوري، ماهواره‌ها، صنايع نظامي از جمله ساخت هواپيماهاي بدون سرنشين و صنايع موشكي، نانوتكنولوژي و غيره داريم. وقتي اين پيشرفت‌ها را در عرصه‌‌هاي مختلف با كشورهايي كه هيچكدام از اين مشكلات را نداشتند مقايسه مي‌كنيم مي‌بينيم كه حتي به اندازه يك سرسوزن پيشرفتي نداشتند.

بنابراين اين موضع و اين برتري امنيتي به دنبال خود پيشرفت را نيز مي‌آورد. علاوه بر اين ما به كشورهاي ديگر جبهه مقاومت اعلام كرده‌ايم كه آماده‌ايم تكنولوژي و پيشرفت‌هاي خود را در اختيار آنان قرار دهيم و همكاري‌ها را نيز با اين كشورها شروع كرده‌ايم تا آنها نيز بهره‌مند شوند. بدون ترديد ما در بين كشورهاي منطقه بهترين وضعيت را داريم و حتي در بعضي‌ جاها رقيب اصلي ايالات متحده هستيم؛ به عنوان مثال در بحث توليد دارو‌هاي خاص بايد بگويم كه دارويي بوده كه در سطح دنيا فقط پنج كشور آن را توليد مي‌كردند و ما به عنوان ششمين كشور موفق شديم اين دارو را توليد كنيم. وقتي مي‌خواستيم با كشورهاي منطقه براي صادرات اين دارو قرار‌داد ببنديم بايد با امريكا رقابت مي‌كرديم اما وقتي كشورهاي خريدار بررسي كردند ديدند كه هيچ تفاوتي بين توليد ايراني و امريكايي وجود ندارد و ما با قيمت بسيار پاييني آن را به بعضي كشورها داديم.

بنابراين ما نه تنها در بحث رقابت گوي سبقت را از كشورهاي منطقه ربوديم بلكه الان در پاره‌اي از موارد حتي از امريكا نيز گوي سبقت را ربود‌ه‌ايم پس برتري امنيتي مي‌تواند برتري اقتصادي نيز بياورد و مي‌تواند شكوفايي اقتصادي را به همراه داشته باشد و در اين باره مي‌توان صدها مثال در همين جمهوري اسلامي ايران زد.

خود من معتقدم اگر اين فشارها نبود از آنجايي كه مي‌گويند نياز مادر اختراع است ما به اين مقدار از رشد و پيشرفت نمي‌رسيديم. در اين باره مي‌توان به ايران زمان شاه نگاه كنيد كه وارد‌كننده و مصرف‌كننده خيلي خوبي بوديم يا وضعيتي كه خيلي از كشورهاي منطقه در حال حاضر دارند. منظور از رفاه دادن پول نفت و خريد كالاها و محصولات خارجي نيست بلكه اين يك وابستگي كامل است كه در نتيجه آن تبديل به غلام حلقه به گوش غرب مي‌شوند. شما شاهد هستيد كه با يك تماس تلفني مهم‌ترين مواضع اين كشورها تغيير پيدا مي‌كند. نتيجه اين فرايند در زمان شاه اين بود كه 80 هزار امريكايي بر ايران حكومت مي‌كردند سفير امريكا بود كه به شاه خط مي‌داد سفير امريكا بود كه سفير و وزراي ما را تعيين و در تمامي مسائل ريز و درشت كشور دخالت مي‌كرد. طبيعي است كه اگر بخواهيم مستقل باشيم با مشكلات و سختي‌هايي مواجه مي‌شويم اما نتيجه بسيار لذت‌بخشي در پي خواهد داشت.

استقلال سياسي استقلال اقتصادي در پي خواهد داشت و نتيجه اين مي‌شود كه الان شش كشور بزرگ جهاني صرف نظر اينكه نتيجه چه خواهد بود مي‌نشينند و به حرف ما گوش مي‌دهند.

من خودم با خيلي از شخصيت‌هاي بين‌المللي و ديپلمات‌ها صحبت داشتم كه مي‌گفتند كاش الان ما در جايگاهي كه جمهوري اسلامي است قرار داشتيم. وقتي مي‌پرسيدم چرا؟ مي‌گفتند كه هيچ كس به ما توجه نمي‌كند همه به ايران نگاه مي‌كنند و همه جا حرف از ايران- امريكا، ايران و 1+5 است. مي‌گويند ايران به برند تبديل شده؛ خب معلوم است كه ايران از قدرتي برخوردار است كه مورد توجه است و كسي هم جرئت نمي‌كند عمليات نظامي انجام بدهد. خيلي مهم است كه رئيس‌جمهور امريكا مي‌گويد كه سه راهكار بيشتر در مقابل ايران نداشتيم و اعتراف مي‌كند كه راهكار نظامي و تحريم كارايي ندارد. اين موفقيت‌ها نتيجه ايستادگي مردم، خون شهدا، همبستگي مردم و مسئولان و عمق استراتژيك ما در منطقه است.

به بحث يمن اشاره كرديد؛ به نظر شما با اين عمليات عربستان مي‌تواند به اهداف خود دست يابد؟

اقدام عربستان در حمله به يمن خيلي‌‌ها را شگفت‌‌زده كرد. اهدافي كه آنها اعلام كرده‌اند هيچ كدام تاكنون محقق نشده است. اصل عمليات كه كاملاً برخلاف اصول شناخته شده بين‌المللي بود. شما وقتي مي‌خواهيد به كشوري حمله كنيد يا بايد مجوز شوراي امنيت را داشته باشيد يا بايد بخشي از خاكت اشغال شده باشد بعضي‌ها نيز به اقدامات پيشگيرانه استناد مي‌كنند كه قابل تفسير است. حتي پيشگيرانه نيز بايد با هماهنگي شوراي امنيت صورت بگيرد در حالي كه هيچكدام از اينها درباره يمن صادق نيست و هيچ خطري از سمت يمن عربستان را تهديد نمي‌كند.

اين عمليات هم در سطح افكار عمومي جهان با انتقاد مواجه شده و هم آن ائتلاف اوليه‌اي كه شكل گرفته بود به مرور زمان با مشكل مواجه مي‌شود روز به روز ما شاهد ريزش اين ائتلاف و تغيير مواضع كشورها بوديم به عنوان مثال شما موضع تركيه و پاكستان را مشاهده مي‌كنيد كه بر راه‌حل سياسي تأكيد دارند. اين در حالي است كه سعودي‌ها خيلي روي پاكستان مانور مي‌دادند. حتي مي‌بينيم كه مواضع اكثر كشورهاي اروپايي خاكستري است و فقط يكي دو كشور است كه از اين عمليات حمايت كرده‌اند.

اما طبيعي است كه ايالات متحده امريكا از اين عمليات حمايت كند به دليل روابط ريشه‌اي و استراتژيكي كه امريكايي‌ها با سعودي‌ها دارند و همچنين با مذاكرات هسته‌اي ايران با گروه 1+5 همزمان شده بود. با اين وجود براي بعضي مقامات امريكايي راه‌حل سياسي براي پايان دادن به بحران يمن در اولويت قرار دارد. ايران نيز بر راه‌حل سياسي تأكيد كرده و اعلام كرده تنها رژيم صهيونيستي است كه از درگيري‌ها سود مي‌برد و اين موضوع خيلي نگران‌كننده است. بنابران همه بايد تلاش كنند كه بر دشمن مشترك يعني رژيم صهيونيستي متمركز شويم. بر همين اساس اين طرح چهار ماده‌اي خود را براي پايان دادن به بحران يمن ارائه كرد كه شامل توقف آتش‌بس، ارسال كمك‌هاي انسان دوستانه به مردم يمن در همه مناطق، آغاز گفت‌وگوهاي فراگير يمني و تشكيل يك دولت فراگير با مشاركت همه گروه‌ها و جريان‌هاي سياسي در داخل يمن بود.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار