كتاب تاريخ تحولات سياسي ايران با توجه به محتوا و نوع ارائه مطالب و نگرش و بينشي كه دارد، خيلي زود مورد توجه علاقهمندان، دانشپژوهان و اساتيد و محققين علاقهمند به شناخت تاريخ ايران قرار گرفت. با توجه به اصلاحات و اضافاتي كه در چاپ جديد داشتهام بر آن شدم تا «خط فكري» اين اثر را در مقدمه علمي براي مطالعهكنندگان كتاب تبيين كنم. اين كتاب بهطور كلي در حوزهها و قلمروهاي زير وارد شده و اصول فكري و شالوده اصلي آن به شرح ذيل است:
اول، «اسناد و مدارك معتبر تاريخي» شالوده اصلي تركيب فصول و مطالب علمي را تشكيل ميدهد و كتاب سعي و اهتمام اصلي خود را بر آن داشته است تا همه موضوعات، تحليلها و افكار در قلمروي تاريخ، اسناد و مدارك متقن تاريخي واقع شود و دلايل، براهين و مآخذ آن مجهول، دوپهلو و مغشوش نباشد. اين مهم در آنجا كه «اجماع تاريخي» وجود داشته و در مواردي كه اجماع تاريخي هم نبوده است بهخوبي به چشم ميخورد.
دوم، در حوزه «تحليل تاريخي» سعي كلي بر آن بوده است كه اين تحليلها بر اساس اسناد، مدارك و شواهد قابل قبول باشد و در بسياري از موارد شاهد يا سند مورد نظر آن تحليل نيز ارائه شود. در اين تحليلها سعي بر آن بوده است كه حتيالامكان به صورت روشن، شفاف و بدون پيچيدگي يا اغماض گفته شود.
سوم، «انصاف» و «اعتدال» دو خصيصه مهم است كه در هر كتابي بهخصوص كتاب تاريخ سياسي آن هم مربوط به سرنوشت چند قرن يك ملت بايستي بهدرستي و صراحت رعايت شود و اين مطلب، پرهيز از هر گونه افراط و تفريطي را در بيان مطالب ضروري مينمايد. ويرايش چندينباره اين اثر كه تاكنون پنج مرتبه صورت گرفته و هر بار با احتياط بيشتري همراه بوده است، نشان از حساسيت مؤلف در رعايت نكته فوق دارد.
چهارم، رعايت و حساسيت روي فراز و نكات قبلي به اين معنا نيست كه اين كتاب اثري خنثي و فاقد جهتگيري فكري و سياسي است؛ نه فقط اين اثر بلكه هيچ اثر تاريخي در چينش مطالب و ارائه تحليلها خالي از زاويه نگاه نويسنده و بيرون از جهت فكري و گرايشهاي صاحب اثر نبوده است و نيست، اما مهم اينجاست كه بهرغم داشتن هر نوع ديدگاه فكري و حتي مواضع فرهنگي و سياسي «قواعد و اصول تاريخنگاري» آنچنان رعايت شده باشد كه اهل تحقيق، انصاف و عقول معتدل و سليم بپذيرند.
پنجم، با توجه به نكات گفته شده در فراز سوم و چهارم، بايد گفت از نظر ما، خط خدمت و خيانت، خط خودباوري و هويت نسبت به بيشخصيتي و بحران هويت، خط ارزشهاي ملي و ديني نسبت به بيوطني و در خدمت منافع بيگانگان بودن، خط بومي و ملي بودن در مقابل خط استعمار خارجي و اجنبيگرايي در اين اثر جزءلاينفك تمامي فصول و مطالب كتاب است و صاحب اثر بهطور جدي بر آن تأكيد داشته و بيتفاوتي نسبت به آن را نهتنها غيرعلمي ندانستهاند بلكه از نقاط قوت و ارزشهاي نهفته در اين كتاب دانستند و اعتقاد دارند همين خط فكري و حساسيت نسبت به خدمت و خيانت باعث شده است اين اثر تاريخي از بسياري از نوشتههاي خنثي تاريخي يا شبهعلمي جدا و مورد پذيرش علاقهمندان ايران اسلام و تشيع واقع شود.
ششم، در اين اثر سعي فراوان شده است كه از ديدگاه محدود، انحصارطلبانه و مطلقگراي شرقشناسان در تحليل تاريخ ايران فاصله گرفته شود و از اين منظر اين اثر در نوع خود امتياز ويژهاي دارد و در نورديدن و شالودهشكني در اصول شرقشناسي و علمي ندانستن ديدگاههاي ايدئولوژيك آنان خط علمي مهمي است كه فاصله و شكاف جدي اين اثر و بسياري از آثار مشابه را معلوم ميكند.
هفتم، ذكر نكته گفته شده، اين اثر را بر آن داشت در كنار هر حوزه تاريخ نقلي و تاريخ تحليلي، به انديشه سياسي و مباحث فكر اجتماعي و سياسي هم توجه ويژه كند. البته اين مهم نه در يك فصل مستقل بلكه در لابهلاي فصول و سطور كتاب در هر جا كه نياز بدان احساس شده، ارائه شده است.
هشتم، تقسيمبندي تاريخي معمولاً در تاريخ ايران بر اساس سلسلههاي پادشاهي صورت ميگيرد، ما نيز هر چند تقسيمبندي تاريخ را با فرازهايي از سلسلههاي صفويه، افشاريه، قاجاريه و پهلوي را قبول كرده و تا حدودي نيز برخي فصول را بر اساس آن سامان دادهايم، ولي به آن بسنده نكردهايم و در كنار آن نهضتها و جنبشهاي فكري و اجتماعي و سياسي نيز از شاخصها و ملاكها و فصلبندي است كه در تمايز بين مباحث و مطالب به آن توجه جدي شده است. در اين باره نهضت تنباكو، نهضت مشروطيت، قيام ملي شدن نفت و نهضت امام در دهه 40 و انقلاب اسلامي در بهمن 57 از نمونههاي اين فصلبندي تاريخي است.