سخنان آقاي يونسي، دستيار رئيسجمهور در امور اقوام و اقليتها، مانند گذشته نه براي دولت آقاي روحاني كه براي نظام جمهوري اسلامي ايران مسئلهساز شد.
به گزارش ايسنا، خبرگزاري حامي دولت، آقاي يونسي هفته گذشته در همايش «ايران، مليت، تاريخ و فرهنگ» بر لزوم گسترش نفوذ ايران در منطقه تأكيد كرده و ميگويد: در حال حاضر، عراق نه فقط حوزه تمدن ماست بلكه هويت، فرهنگ، مركز و پايتخت ماست و اين مسئله هم براي امروز است و هم گذشته، چراكه جغرافياي ايران و عراق غيرقابل تجزيه است و فرهنگ غيرقابل تفكيك است، پس ما بايد با هم بجنگيم يا يكي شويم.» علي يونسي به دنبال بازتاب گسترده اظهاراتش توضيحاتي را ارائه كرده و ميگويد: «آنچه من گفتم دقيقاً اين است كه در گذشته در فلات ايران امپراتوريهاي بزرگي به نام ايران در زمان هخامنشيان، ساسانيان و اشكانيان بودند كه كشورهاي منطقه عضو آن امپراتوري بودند ولي امروز نه بار ديگر دولت عثماني باز ميگردد و نه امپراتوري عربي و نه اينكه بناست امپراتوري ايراني بازگردد. امروز آنچه ميتواند جايگزين امپراتوريهاي گذشته باشد، هماهنگي فرهنگي، اقتصادي و سياسي كشورهاي عضو فلات ايران است.» به رغم تكذيبيه اينگونه يونسي، آقاي صادق مشاور رسانهاي رئيسجمهور با تأخير چندروزه در گفتوگو با خبرگزاري تسنيم اين سخنان را اينگونه تفسير ميكند: «صحبتهاي وي توسط رسانهها تحريف شده و اساساً موضوع تاريخي مطرح شده بود. » خانم افخم سخنگوي وزارت خارجه نيز در مصاحبه با خبرگزاري الراي عراق برخي برداشتها از سخنان علي يونسي را «غيردقيق و جهتدار» خواند كه به گفته وي با هدف ايجاد اختلاف ميان كشورهاي منطقه منتشر شده است. حاشيهسازي آقاي يونسي براي نظام اسلامي به اين نمونه خلاصه نميشود، دو هفته قبل (6 اسفند) و در آستانه صدور گزارش حقوق بشر نماينده سازمان ملل ايشان در گفتوگو با همين خبرگزاري، مدعي شد در زندانها و برخي محاكم ايران نقض حقوق بشر رخ ميدهد. چندي قبل نيز با طرح موضوع شير و خورشيد و. . . سخنان ايشان به موضوع روز رسانههاي ديداري و نوشتاري و مجازي تبديل شده بود. بديهي است تكرار اين مواضع خلاف مصالح ملي، هدف اين نوشتار نيست، بلكه توجه به اين نكته است كه طي سالهاي اخير - نه در اين دولت كه در اغلب دولتهاي گذشته نيز تكرار شده است- مصالح حزبي و جرياني متأسفانه بر مصالح ملي غلبه يافته و دولتها صرفاً به دليل تعلقات جرياني و حزبي، حاضر به برخورد بهموقع با ضعفها و كاستيها يا احياناً غرضورزيهاي برخي همكاران و همفكران نشده و نهايتاً زماني اقدام ميكنند كه نظام يا دولت وقت هزينههاي زيادي را در آن زمينه پرداخته و تغييرات صورت گرفته نيز هيچ آوردهاي براي نظام يا دولت وقت نداشته است. مواضع آقاي يونسي علاوه بر آنكه سناريوي ايرانهراسي دشمنان نظام اسلامي را آن هم به استناد سخنان يك مقام رسمي و عاليرتبه دولت توجيهپذير ميكند كه اين روزها رسانههاي عمده كشورهاي عربي مملو از آن شده است و محدوديتهاي مضاعفي را نيز براي نيروهاي مقاومت در منطقه وكمكرساني مستشاري ايران ايجاد ميكند. مهمتر آنكه اين مواضع سبب پايمال شدن خون شهداي گرانقدري ميشود كه اين روزها سرزمينهاي سوريه و عراق را رنگين كردهاند؛ شهدايي كه نه سوداي كشورگشايي در سر داشتند و نه مدافع مفاهيمي نظير ايرانيت و... بودند. آنچه از نظر آنها اهميت داشته و دارد حفظ كيان اسلام، تقويت جبهه مقاومت و كمك به مسلماناني است كه هنوز از تحمل ضربات استكبار جهاني كمر راست نكرده و گرفتار متجاوزاني شدهاند كه متأسفانه نام اسلام را يدك ميكشند.
طي هفتههاي اخير دولتهاي مرتجع و عوامل امريكا و صهيونيستها با همين توجيه «ايرانهراسي» و ايجاد نگراني در كشورهاي منطقه كوشيدهاند آنها را ذيل محور جديدي فراتر از شوراي همكاري خليجفارس متحد كنند، به گونهاي كه جان كري وزير خارجه امريكا عمده تلاش خود را در سفر اخير به منطقه بر آن متمركز كرده بود.
آسيب ديگر اين گونه موضعگيريها كاستن از ظرفيت گفتمان اسلام ناب در منطقه در مقابل گفتمان اسلام امريكايي است كه مرتجعين منطقه و هم افراطيون تكفيري آن را پرچمداري ميكند. سعد حريري رهبر گروه 14 مارس لبنان و از دشمنان ديرينه جبهه مقاومت در لبنان در گفتوگو با الشرق الاوسط ميگويد: «راضي نخواهيم شد لبنان جزئي از امپراتوري ايران يا جبههاي از جبهههاي قاسم سليماني شود. اين امپراتوري به واقعيت تبديل نخواهد شد.» ترديدي در اين نيست كه خدمات صادقانه مستشاري ايران در سوريه و عراق و خون شهداي اين حركت، جايگاه منطقهاي و بينالمللي ايران را به شدت در نظر مردم منطقه و جهان ارتقا داده و سبب شده است بسياري از القائات گذشته دشمنان خنثي شود اما طرح اين سخنان سبب شد حتي مسئولان عراقي را نيز وادار به واكنش كرده و سخناني را بر زبان جاري كنند كه خنثيكننده تلاشهاي صادقانه نيروهاي كف ميدان باشد. فارغ از برخي نگاهها كه اين مواضع را هدفمند و در چارچوب كاستن از ظرفيت بينالمللي ايران اسلامي ارزيابي ميكنند و براي آن مستنداتي دارند، حداقل انتظار اين است كه دولت در يك اقدام عملي باب اينگونه حاشيهسازي را ببندد چراكه تجربه حوادث گذشته و «اعتذاري» كه اين روزها افراطيون اصلاحطلب نسبت به اهانتهاي گذشته آنان و عوامل ميدانيشان نسبت به امام(ره) و ارزشهاي انقلاب مطرح ميكنند، ثابت ميكند اين گونه حركتها افزودهاي براي آنها نخواهد داشت.