فرآيند جامعهپذيري و اجتماعي شدن
يكي از مباحثي كه در جامعهشناسي و توسط دانشمندان مختلف اين عرصه به صورت جدي به آن پرداخته شده است، مفهوم جامعهپذيري يا اجتماعيشدن (socialization) است. فرآيندي كه به موجب آن افراد ويژگيهايي كه شايسته عضويت آنها در جامعه است را كسب ميكنند.جامعهپذيري نوعي فرآيند كنش متقابل اجتماعي است كه در خلال آن افراد هنجارها، ارزشها و ديگر عناصر اجتماعي، فرهنگي و سياسي موجود در گروه يا محيط پيرامون خود را فراگرفته، دروني ميكنند و آن را با شخصيت خود عجين ميسازند. در همين راستا ديد و بازديدهاي نوروزي يا به قول معروف «عيدديدني» فضايي را فراهم ميكند تا كودكان ما با ورود به جمعهاي ديگري غير از جمع خانواده، به صورت مستقيم و غيرمستقيم با ارزشها، آداب، رسوم و هنجارهاي جامعهاي كه در آن زندگي ميكنند آشنا شوند.
نقش خانوادهها در اجتماعي شدن فرزنداندرست است كه در جوامع امروزي و به ويژه با پيشرفتهشدن و پيچيدهشدن جوامع، نقش نهادهاي ديگر از جمله نهاد آموزش و پرورش و رسانههاي جمعي پررنگتر از پيش شده است، اما اين هرگز به معناي از بين رفتن نقش مهم و حياتي خانواده در اين زمينه نيست.
خانوادهها ميتوانند در ايام نوروز با فراهم كردن زمينههاي ارتباطي لازم، كودكان خود را در فضاهايي قرار دهند تا آنها ضمن آشنايي و رفت و آمد با ديگران و به ويژه گروه همسالان خود، نقشهاي مختلف اجتماعي را بپذيرند، در راه آموختن مهارتهاي لازم براي ايفاي نقشهاي گوناگون قدم بردارند و به تبادل تجارب، آموختهها و يافتههاي خود با ديگران بپردازند. اين فرآيند علاوه بر آشنايي كودكان با جامعه پيرامونشان، باعث ميشود كه آنها به صورت ناخودآگاه رفتارهاي مختلفي را كه در اطراف خود ميبينند تحليل و با هم مقايسه كنند و با توجه به تربيت خانوادگي و ارزشهايي كه بر اساس آنها در خانواده رشد كردهاند، الگوهاي مناسب را براي خود برگزينند. البته ناگفته نماند كه در اين بين نقش نظارتي خانوادهها از اهميت بسزايي برخوردار است. لازم است خانوادهها با دقت لازم از انحراف احتمالي فرزندان خود در اين فضاها جلوگيري به عمل آورند.
رشد اجتماعي و جامعهپذيريمقصود از رشد اجتماعي حضور افراد در روابط اجتماعي است. اين حضور بايد به گونهاي باشد كه فرد بتواند با افراد جامعه پيرامون خود هماهنگي و سازگاري ايجاد نمايد. مفهوم «اجتماعي» بودن زماني به يك فرد اطلاق ميشود كه فرد نهتنها بتواند همراه ديگران باشد، بلكه توانايي همكاري و همياري با آنان را نيز داشته باشد. به عبارت ديگر جامعهپذيري به شكلي از يادگيري گفته ميشود كه فرد به مرحلهاي از رشد دست يابد كه بتواند خود را با جامعه و محيط اطراف خود با همه مؤلفههايش (فرهنگي، اجتماعي و... ) هماهنگ و سازگار نمايد.
حالا كودكي را در نظر بگيريد كه به دليل كمبود ارتباط خانوادهاش با ديگران و ساير خانوادهها، اقوام و آشنايان، نتوانسته است به اين ميزان از رشد برسد و كمكم ضمن گذر از دوران كودكي و نوجواني زمان ورود همهجانبهاش به جامعه رسيده است. او حالا بايد يا به دانشگاه برود، يا وارد فضاي كار شود و يا...
شك نداشته باشيد كه چنين فردي به دليل عدم رشد اجتماعي و اختلال در فرآيند جامعهپذيري، به ناچار از سوي اطرافيانش طرد شده و محكوم به انزواست.
در فرآيند اجتماعي شدن هر چه روابط خانوادگي و روابط اجتماعي از جمله معاشرتها و پيوندهاي فاميلي بيشتر شود، اين فرايند به صورت بهتر و كاملتري شكل خواهد گرفت. فراهم بودن روابط اجتماعي مناسب با ديگران به ويژه با اقوام و آشنايان، كودك را به ارتباط با ديگران علاقهمند ميكند و او را از خودمحوري دور ميكند، كه اين امر در نهايت به سازگاري فردي و اجتماعي مطلوب او ميانجامد.
روابط خانوادگي و ديد و بازديد از نظر اسلامحفظ رابطه با اقوام و خويشان و آشنايان نه تنها در نظريات اجتماعي، بلكه بسيار پيشتر در تمامي اديان آسماني ذكر و بر آن تأكيد فراوان شده است.
اين پديده در دين مبين اسلام به عنوان آخرين، بالاترين و كاملترين اديان، تحت عنوان «صله رحم» مطرح شده و اهميت و ضرورت آن در آيات و روايات فراوان مورد تأكيد قرار گرفته است.
داشتن روابط اجتماعي به ويژه با اقوام و نزديكان در دين مبين اسلام تأمين و تضمينكننده سلامت و عافيت انسان در دنيا و آخرت و در تمام امور عنوان شده است.
پيامبر مكرم اسلام (ص) در اين خصوص ميفرمايند: خداوند متعال امر ميكند به اينكه صله رحم كنيد، چراكه صله رحم هم زندگي دنيوي شما را طولانيتر مينمايد و هم در آخرت برايتان بهتر است. در روايتي ديگر نيز امام محمد باقر (ع) در خصوص اهميت روابط فاميلي و آثار اين روابط فرمودهاند: صله رحم اعمال را پاك ميكند، داراييها را فزوني ميبخشد، بلاها را دور ميگرداند، كار حسابرسي را آسان ميكند و مرگ را به تأخير مياندازد.
غور در مباني انديشه اسلامي با نگاه جامعهشناختي ما را به اين نتيجه ميرساند كه يكي از اصليترين دلايل تأكيد ويژه اسلام به پيوندها و ارتباطات خانوادگي و خويشاوندي، گام برداشتن در راه تكامل، پيشرفت، تقويت و در نهايت موفقيت و سعادت يك جامعه در زمينههاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و... است.
سفارش اكيد اسلام به حفظ روابط خانوادگي خويشاوندي به اين دليل است كه سعادت يك جامعه در گرو سلامت و موفقيت واحدهاي كوچك آن يعني خانوادههاست. وقتي در جوامع كوچكتري مانند خانواده و شبكه خويشاوندان، ارتباطات بر اساس محبت، عطوفت، مهرباني، تعاون، ايثار، ياريرساني و... باشد اين سير خود به خود در سطح كلان جامعه نيز رواج پيدا كرده و موجب آباداني و سعادت اجتماعي در همه ابعاد خواهد شد.
شايد به همين دليل باشد كه اسوه راستين مهرباني پيامبر مكرم اسلام(ص)، قطع ارتباطات خانوادگي و خويشاوندي را مقدمهاي براي قطع رحمت الهي عنوان كردهاند.
البته منظور از قطع رحم در ادبيات اسلامي تنها عدم ارتباط با اقوام و خويشان نيست بلكه مفاهيم مختلفي از جمله آزار گفتاري و رفتاري خويشان، غفلت از برآورده نكردن نيازهاي آنان، دفع نكردن ظلم به آنان، عدم عيادت آنها در هنگام بيماري و... را شامل ميشود.
همچنين ناگفته نماند كه صله رحم تنها منحصر به ديد و بازديد و رفت و آمد نيست، بلكه ميتوان از منابع اسلامي براي آن مصاديق ديگري از جمله احوالپرسي كردن، مكاتبه كردن، فرستادن هديه، انفاق مال و كمك كردن را نيز استخراج كرد.
حضرت رسول اكرم در روايتي به حداقل صله رحم اشاره كرده و ميفرمايند: با خويشان خود بپيونديد گرچه با يك سلام كردن باشد.
آثار و فوايد ميهماني در رشد كودكانهمانطور كه گفته شد ايجاد و حفظ ارتباطات اجتماعي تأثيرات بهسزا و تعيينكنندهاي در اجتماعيشدن افراد دارد. حالا به مواردي از اين آثار و فوايد اشاره ميكنيم:
1ـ احساس امنيت: يكي از عناصر و عوامل مهم در رشد افراد به ويژه كودكان، ايجاد حس امنيت و اطمينان در آنهاست. حفظ و تداوم ارتباطات و پيوندهاي خويشاوندي موجب ايجاد و تحكيم حس امنيت در كودكان خواهد شد. در پي ايجاد اين احساس امنيت در كودكان، سلامت روان، حس خوشبيني، حس خوشبختي و عواطف مثبت نيز در آنان شكل خواهد گرفت و اين احساسات خوشايند موجب بالا رفتن ضريب موفقيت آنان در جمع و عرصههاي مختلف اجتماعي خواهد شد.
2ـ احساس ارزشمندي: رسيدن به حرمت نفس (خويش) و احساس ارزشمند بودن در تأمين و تداوم سلامت روان همه انسانها تأثير بسياري دارد.
ارتباط با اقوام و دوستان و همسالان حس توانمند بودن را به كودك القا ميكند و حضور در اجتماعات و جمعهاي خانوادگي كمكم باعث شكلگيري احساس ارزشمندي در او ميشود.
توجه داشته باشيد كه در دوره كودكي و نوجواني با نظارت بر ارتباطات فرزندان، زمينه ارتباط سالم با همسالان و دوستان را براي او فراهم كنيد، زيرا اين ارتباطات نقش مهمي در شكلگيري هويت آنها دارد. بر همين اساس است كه حفظ رابطه با همسالانِ اقوام و آشنايان با توجه به شناخت بيشتري كه نسبت به آنها وجود دارد، موجب هويتيابي كودكان ميشود.
3ـ كاهش اضطراب اجتماعي: افرادي كه دچار اضطراب اجتماعي ميشوند، تمايلي براي آغاز ارتباط با ديگران ندارند و با احساس ترسي نامعقول از موقعيتهايي كه ممكن است در معرض قضاوت و داوري ديگران قرارگيرند اجتناب ميورزند.
معمولاً ادامه چنين روندي باعث بروز كمرويي و در موارد حاد آن انزواي اجتماعي در افراد ميشود. به همين خاطر است كه پدر و مادر به عنوان الگوهايي براي فرزندان بايد شرايط اجتماعي شدن و رشد مهارتهاي اجتماعي فرزندان خود را فراهم نمايند. حفظ و تداوم ارتباطات خانوادگي و حضور فرزندان در جمعهاي گوناگون و با حضور افراد مختلف، هم مانع مهمي براي شكلگيري صفت كمرويي و خجالت در كودكان است و هم موجب كاهش چشمگير اضطرابهاي اجتماعي در آنان ميشود.
4ـ بهرهمندي از حمايتهاي اجتماعي: يكي از نيازهاي اساسي و غير قابل چشمپوشي هر انساني، نياز به حمايت از سوي ديگر افراد جامعه است. حمايت اجتماعي از طرف اقوام، دوستان، همكاران و... در انواع مختلف عاطفي (تشويقها، ترغيبها، القاي ارزش و احترام و... ) و مادي (قرض دادن، همياري در امور، همفكري و...) صورت ميگيرد.
توصيههاي فراوان و مؤكد اسلام عزيز به احسان و نيكوكاري، تعاون و همكاري، محبت و الفت، خوشاخلاقي، صلهرحم، عيادت از بيماران، تأكيد بر جماعت و... همگي بر همين مبنا تحليل و تفسير ميشوند.
وقتي كه اينگونه كنشهاي اجتماعي در الگوهاي ارتباطي خانواده وجود داشته باشد، طبعاً كودكان نيز با مشاهده اين رفتارها، آنها را ميآموزند، سرلوحه خود قرار ميدهند و اين الگوها را در زندگي خود به كار ميگيرند.
5ـ احساس تعلق به گروه: يكي از مشكلاتي كه امروزه و به خاطر گسترش و افزايش استفاده از فضاهاي مجازي و كم شدن ارتباطات حقيقي در جامعه ما ايجاد شده و با سرعت زيادي در حال رشد است، عدم تعلق افراد به ويژه كودكان به گروه است. افراد با عضويت و تعلق پيدا كردن در يك گروه ميتوانند با ويژگيها، استعدادها، تواناييها و مهارتهاي خود آشنا شوند و در راستاي كامل كردن خود گام بردارند.
قرار گرفتن در شرايط يك گروه است كه باعث ميشود افراد ياد بگيرند كه با ديگران چگونه ارتباط و تعامل برقرار كنند، چگونه افكار و نظرات خود را ارائه كنند، چگونه نظرات ديگران را بپذيرند، در مواقع و شرايط مختلف چگونه اعتماد به نفس خود را حفظ كنند، چگونه ديگران را تحمل كنند و...
به همين خاطر است كه گروهي با عنوان اقوام، خويشاوندان و آشنايان، ميتوانند يك گروه اجتماعي منسجم را بهوجود آورند و افراد (به ويژه كودكان و نوجوانان ) در آنها مهارتها و پيشرفتهاي مختلف اجتماعي را كسب كنند.
6ـ محبت كردن و محبت ديدن: يكي ديگر از نيازهاي اصلي انسان در تمامي مراحل زندگي و طول عمر خويش، نياز به محبت است و بهترين بستر براي اين امر خانواده، اقوام و بستگان هستند.
براي هر فردي لازم است كه هم احساس كند افرادي دوستش دارند و براي او احترام قائل هستند و هم احساس كند افرادي را دوست دارد و همانطور كه هستند آنها را ميپسندد. اين نياز در ارتباطات خانوادگي به شكل شايستهاي متبلور است. اعضاي يك فاميل با اظهار محبت و علاقهمندي به يكديگر باعث شادي و نشاط و كارآمدي هم ميشوند.
در ديد و بازديد و صله رحم فضايي فراهم ميشود تا طرفين اين فضا از بركات محبت بهرهمند شوند. در ديد و بازديد هم نياز به محبت فردي كه مورد محبت واقع شده برطرف ميشود و هم با واكنش محبتآميز او زمينه تأمين و ارضاي نياز به محبت فرد محبت كننده فراهم ميشود.
اين اتفاقهاي محبتآميز كلاسي ميشود براي كودكان و افراد كمسن و سال يك فاميل. در اين آمد و شدها آنها درمييابند كه محبت اتفاقي دوطرفه است، آنها متوجه ميشوند كه محبوبترين افراد نزد ديگران آنهايي هستند كه محبت بيشتري را بيچشمداشت و بيچون و چرا نثار ديگران ميكنند.
7ـ تقويت حس اعتماد به نفس: يكي از نيازهاي بشر براي حضور موفق در جامعه و ايفاي مناسب نقشهاي مختلف اجتماعي، حس اعتماد به خويش و تواناييهاي خود است.
فرد بايد به خود، مهارتها و تواناييهايش ايمان داشته باشد تا بتواند افكار و نظرات خود را در جمع مطرح كند. همين حس اعتماد به نفس است كه به فرد جرأت ميدهد از حقوق خود دفاع كند و اجازه ندهد تا ديگران حقوق او را ضايع كرده يا او را مجبور به كاري كه به آن تمايل ندارد بكنند. يكي از بهترين فرصتها براي تقويت و همچنين آزمايش حس اعتماد به نفس در فرزندان، حضور در جمعهاي خانوادگي، ارتباطات خويشاوندي و ديد و بازديدهاست.
كودك با حضور در چنين اجتماعاتي ضمن بهدست آوردن فرصتهاي مختلف براي ابراز وجود، فضاهايي را پيدا ميكند تا با اعتماد به تواناييهايش، هم مهارتهايش را بيازمايد و هم حس اعتماد به اين مهارتها و تواناييها را در خود تقويت كند.
لشكركشي فناوريها عليه سنتدنياي امروز با گسترش و افزايش سريع و برقآساي الگوها و متعاقب آن فناوريهاي ارتباطي مواجه است. اين فناوريها كه ظاهراً مزايا و خدمات ارتباطي فراواني نيز در اختيار كاربران خود قرار ميدهند، آنقدر به سرعت فراگير شدهاند كه اين روزها كمتر خانه و خانوادهاي را ميتوان سراغ داشت كه اين تكنولوژيها جايي را براي خود در آنها باز نكرده باشند.
گويا رؤياهاي هزاران ساله بشر براي برقراري سريع، بدون محدوديت و به لحظه ارتباط با ديگران به يكباره رنگ واقعيت به خود گرفته و حالا آنقدر اين تكنولوژيها گسترش يافته كه خود عاملي شده است براي تنهايي بيش از پيش انسان.
استفاده بيش از اندازه از تكنولوژيهاي گوناگون و غرق شدن در ارتباطات مجازي موجب افزايش بيش از پيش فردگرايي در سطح جوامع شده و روابط حقيقي خويشاوندي و... را به شدت تحت تأثير قرار داده است.
زيادهروي و افراط در برقراري ارتباطات مجازي نه تنها باعث كاهش روابط حقيقي و چهره به چهره شده است، بلكه آنجايي هم كه ارتباطات حقيقي برقرار ميشود در بسياري از موارد تحت تأثير اين افراط، ديگر از كيفيت و اثرگذاري گذشته برخوردار نيست.
حتماً شما هم در اطراف خود افراد، خانواده و جمعهايي را سراغ داريد كه با وجود حضور در كنار هم، رفتن به خانههاي يكديگر، نشستن دور هم و... اما به دليل مشغول بودن با مظاهر فناوريهاي روز مانند گوشيهاي هوشمند موبايل، انواع تبلتها، انواع بازيها و شبكههاي ارتباطي مجازي و... چندان از مواهب ديد و بازديد بهرهمند نيستند.
اين پديده اجتماعي كه در حال تبديل شدن به يك فرهنگ عمومي در سطح جامعه است، ضمن كمرنگتر كردن بيش از پيش ديد و بازديدها، باقي ارتباطات حقيقي احتمالي را نيز تحت تأثيرات منفي خود قرار داده است. بديهي است كودكاني كه در چنين فضاهاي ارتباطي رشد ميكنند اساساً مفهومي مانند دور همي، مهماني و ديد و بازديدهاي سنتي را درك نميكنند و طبعاً از مزايا و بركات آن نيز محروم خواهند ماند.
مقايسه سبك زندگي چند دهه قبل با سبك زندگي امروزي نشان ميدهد اين دو شيوه از زندگي تفاوتهاي بسياري با هم دارند. در سبك زندگي پيشين جامعه ما كه اتفاقاً قرابت بيشتري با سبك زندگي اسلامي ـ ايراني دارد علايق، تمايلات و خواستههاي انسانها در نوع رفت و آمد و برخورد با اطرافيان، اقوام و آشنايان با سبك زندگي امروزي بسيار متفاوت است.
كمرنگ بودن زندگي ماشيني در گذشته به صورت طبيعي باعث نزديكتر شدن مردم به يكديگر و افزايش ديد و بازديدها ميشد. در اين بين به علت آن كه مردم بيشتر در جريان احوال و مشكلات هم بودند بيشتر به يكديگر كمك ميكردند و اين همياري باعث گرمي و افزايش بيش از پيش ارتباطات ميشد. اما در زندگي ماشينزده امروزي، انسانها باوجود واگذاري بسياري از كارهاي خود به ماشينهاي گوناگون، ارتباط كمتري با هم دارند و به دليل همين كمبود رابطه كمتر از احوالات يكديگر با خبرند.
از فرصت نوروزي استفاده كنيدحالا كه امروزه بسياري از ما به دلايل مختلف فردي و اجتماعي كه مديريت خيلي از آنها شايد چندان هم دست خودمان نباشد خويشان و اقوام خود را تنها در مراسمهايي مانند عروسي، ترحيم و مجالس از اين دست ميبينيم، در چنين وضعيتي رسم كهن ديد و بازديدهاي نوروزي را فرصتي مغتنم بدانيم تا با استفاده از آن، هم وظيفه صله رحمي را كه بر دوش داريم انجام دهيم و هم فضايي را ايجاد كنيم تا در آن خود و فرزندانمان مجالي داشته باشيم براي گسترش ارتباطات خود.
به ياد داشته باشيم كه يكي از وظايف اصلي ما، انتقال فرهنگهاي اصيل و متعالي ديني و ملي خود به نسلهاي بعدي است. پس در كنار مسافرتهاي مرسوم نوروزي حتماً زماني را براي برقراري ارتباط با ديگران اختصاص دهيم و در مورد فلسفه اين رفت و آمدها با فرزندان خود صحبت كنيم.
كارشناس ارشد جامعهشناسي*