شعر دفاع مقدس به مضامين مختلفي از جنگ هشت ساله ايران و عراق ميپردازد و روايتگر حوادث و اتفاقات مربوط به جنگ است. براي كنكاش بيشتر درباره شعر دفاع مقدس با دكتر محمود اكراميفر شاعر و پژوهشگر گفتوگويي انجام داديم و جنبههاي مختلف اين گونه شعري را بررسي كرديم. توضيحات شاعر سروده «يا علي گفتيم و عشق آغاز شد» حاوي نكات قابل توجهي درباره شعر دفاع مقدس است كه در ادامه ميخوانيم.
در رابطه با شعر دفاع مقدس يك تعريف عام و يك تعريف خاص وجود دارد. در تعريف عام به شعري كه در آن از مقدسات و امور مهمي مثل ارزشها و هنجارهاي يك جامعه دفاع ميشود، شعر دفاع مقدس گفته ميشود كه از دو حوزه ارزشهاي ملي و ديني دفاع ميكند. در تعريف خاص كه اينجا مورد بحثمان هم هست شعر دفاع مقدس شعري است كه مربوط به هشت سال پايمردي، جانفشاني، گذشت و مقاومت مردم در برابر حمله دشمن و پيامدهاي آن است. شعر دفاع مقدس فقط هشت سال را بررسي نميكند بلكه پيامدهاي بعدي جنگ را هم شامل ميشود. شعر دفاع مقدس تا به امروز چهار مرحله را طي كرده است. در اولين مرحله سالهاي نخستين جنگ را داريم كه شاعر پا به پاي رزمندگان در جبهه حضور دارد و وظيفه شعرش، بسيج و تهييج مردم براي پر كردن سنگرها است كه به آن شعر «تهييجي» دفاع مقدس ميگويند. «اي لشكر صاحب زمان آماده باش، آماده باش» نمونهاي از شعر اين دوره است كه وظيفهاش تهييج و بسيج مردم است.
بعد از سپري شدن سالهاي مربوط به دوره اول، مرحله دوم شعر دفاع مقدس ظهور ميكند. در اين مرحله چند سالي از جنگ گذشته و رزمندگان شهيد و جانباز شدهاند. اينجا شاعر به توصيف پايمرديها و رشادتها ميپردازد كه به آن مرحله «توصيفي» شعر دفاع مقدس ميگوييم. وقتي مراحل را تقسيمبندي ميكنيم منظور اين نيست كه مراحل قبلي تمام شده بلكه منظور اين است كه در اين زمان غلبه با اين نوع شعر بوده است. شعرهاي نصرالله مرداني در اين مرحله سروده شده است. بيشتر اتفاقاتي كه در حوزه شعر دفاع مقدس افتاده در بخش توصيفي است.
مرحله بعدي به سالهاي پاياني جنگ مربوط ميشود. سالهايي كه رزمندگان و فرزندان شهدا ميپرسند چرا ما ميجنگيم؟ برايشان اين سؤال مطرح ميشود كه ما جنگ ميكنيم يا دفاع. اينجا وارد مرحله ديگري از شعر دفاع مقدس ميشويم كه مرحله «تبييني» شعر دفاع مقدس نام دارد. در اين مرحله بر چرايي جنگ تمركز ميكند نه چگونگي. «تو چرا ميجنگي؟/پسرم ميپرسد/من تفنگم در مشت/كولهبارم در پشت/بند پوتينم را محكم ميبندم...» اين شعر عبدالملكيان نمونهاي از شعر اين دوره است كه دفاع را تبيين ميكند.
مرحله چهارمي كه براي شعر دفاع مقدس متصور ميشوم مرحله «عرفاني- اجتماعي» است كه بيشتر بر جنبههاي اجتماعي تأكيد ميكند. در اين مرحله دفاع مقدس تمام شده و حالا شاعر، پيامدهاي جنگ را در سطوح مختلف جامعه بررسي ميكند. شاعر درباره جانبازان، فرزندان شهيد و وضعيت آنها شعر ميسرايد. «عاقد دوباره گفت: وكيلم... پدر نبود/اي كاش در جهان ره و رسم سفر نبود...» اين قطعه نمونهاي از مباحث اجتماعي و پيامدهاي جنگ تحميلي است. اگر اين طبقهبندي را در نظر بگيريم به سير تكاملي و تحولي انديشه در شعر دفاع مقدس ميرسيم.
گاهي اوقات هم در شعر دفاع مقدس به اشعار اعتراضي به شرايط بعد از جنگ برميخوريم. وقتي شعر اجتماعي باشد خود به خود رنگ و بوي اعتراض به خود خواهد گرفت اما اين اعتراض به دفاع مقدس نيست و اعتراض به كسي است كه بايد ارزشهاي دفاع مقدس را بعد از جنگ پياده ميكرده و هنوز نتوانسته كاري در اين زمينه انجام دهد. اعتراض به شخصي است كه بايد به جانبازان رسيدگي ميكرده و نكرده است. اين اشعار اعتراض به دفاع مقدس و دفاع مردم نيست بلكه اعتراض به شرايطي است كه آنگونه كه شايسته ايثارگران و جانبازان است به آنها پرداخته نشده است. شاعر دفاع مقدس با كسي كه تنها چند شعر براي دفاع مقدس سروده، تفاوت دارد. شاعر دفاع مقدس مخالف دفاع نيست اما احتمال دارد به عملكرد كسي كه قرار بوده براي جانبازان و خانواده شهدا كاري انجام بدهد و نداده معترض باشد.
شاعر و رزمنده و كسي كه كاري براي دفاع مقدس كرده قطعاً تحت تأثير انديشههاي حضرت امام بوده است. امكان ندارد كسي فرزند انقلاب باشد، براي انقلاب دل بسوزاند ولي تحت تأثير انديشه امام نباشد. انديشههاي حضرت امام به دو صورت در شعر دفاع مقدس ظهور و بروز كرده است. يكي بحثهايي است كه مستقيم از انديشههاي امام الهام گرفته و عين جملات و فرمايشات حضرت امام در شعر آمده است. گاهي شاعر انديشههاي حضرت امام را گرفته و ناخودآگاه و غيرمستقيم در شعرش نشان ميدهد. اين انديشهها ميتواند در مورد هر آنچه كه حضرت امام در مورد دفاع مقدس، دفاع از ارزشها، دين و سرزمين، توصيف معنويت، وصف جانبازي و جانفشانيها و... گفته، باشد.