سينماي ملي، ارزشي و ديني ما آنقدر سوژههاي ناب گفته نشده براي گفتن دارد كه اگر مجالي براي عرضه پيدا كند ميتواند هم تنوع را به سينمايمان باز گرداند هم مخاطبان زيادي را با اين مفاهيم و مضامين آشنا كند. عبدالحسن برزيده، كارگردان باتجربه سينماي كشورمان با ساخت فيلم «مزارشريف» جرياني متفاوت از ديگر فيلمهاي جشنواره سي و سوم را انتخاب كرد و ماجراي حمله طالبان به كنسولگري ايران در مزارشريف و كشته شدن ديپلماتهاي ايراني را به تصوير كشيد. او براي اين فيلم براي هشت بخش نامزد دريافت سيمرغ بلورين شد و توانست سيمرغ بهترين موسيقي متن را كسب كند اما برزيده از برخوردهايي كه با او و فيلمش شده دلخور و دلسرد است و ميگويد شايد ديگر فيلمهايي اينچنيني نسازد. در اختتاميه جشنواره رويش از «مزار شريف» تقدير شد و فرصت خوبي پيش آمد تا با برزيده درباره فيلمش و حال و هواي اين روزهاي سينماي كشور گفتوگويي انجام دهيم كه در ادامه ميخوانيد.
«مزار شريف» از لحاظ سوژه و مضمون نسبت به ديگر فيلمهاي جشنواره فيلمي متفاوت است. از حال و هواي فيلم و سوژهاي كه براي ساخت انتخاب كرديد بگوييد.
زماني كه اين اتفاق در سال 1377 افتاد در بهت فرو رفتم. همان زمان سيفالله داد كه معاون سينمايي وقت بود مرا دعوت كرد و طرح ساخت فيلمي با موضوع شهادت ديپلماتهاي ايران در افغانستان را داد. بنابراين جرقه اين فيلم همان زمان در ذهنم كليد خورد. در آن زمان آقاي شاهسون تنها ديپلماتي بود كه از فاجعه كشته شدن ديپلماتهاي ايران در مزار شريف جان سالم به در برد. حدود 25 جلسه سراغ آقاي شاهسون رفتم و نكات ريز فيلمنامه را نوشتم و پس از آن سراغ سفير افغانستان در ايران رفتم اما وي ساخته شدن اين فيلم را به صلاح مردم افغانستان ندانست و گفت با طالبان در حال برقراري ارتباط هستيم. از همان اول كه من به اين موضوع فكر كردم مانعتراشيهاي زيادي براي ساخت فيلمي درباره اين اتفاق مهم وجود داشت. من هم فكر كردم اين حادثه موضوع مهمي است و سينما وظيفه دارد درباره اين موضوع صحبت كند. آنچه در نگارش فيلمنامه و همچنين ساخت اين اثر سينمايي توجه من را به خود جلب كرد تنها پرداخت به واقعه مزار شريف و رجوع به تاريخ نبود بلكه قصد داشتم رفتار طالباني و افراطيگري را كه در همه دنيا وجود داشته است به تصوير بكشم. رفتار طالباني ميتواند در كشورهاي مختلف رخ دهد. از اين رو دوست دارم منتقدان، خبرنگاران و نويسندگان سينمايي به لايههاي پنهان در فيلم «مزار شريف» دقت كنند بهخصوص اينكه رفتارهاي طالباني از اين دست متأسفانه در قالب دين اسلام مطرح ميشود.
پس نوعي دغدغه شخصي براي ساخت فيلم داشتيد؟
به نظرم بيشتر يك دغدغه ملي بوده است. در كشوري كه همه ما مسلمان هستيم و ادعاي اخلاق و معرفت داريم درست نيست 9 نفر از بهترين بچههاي اين كشور به دست طالبان خيلي فجيع كشته شوند و هيچ حرفي دربارهاش زده نشود. هر كس در زمينه كاري بايد كاري ميكرد و من هم فكر كردم به عنوان يك سينماگر وظيفه دارم درباره اين اتفاق كاري انجام دهم. تمام اين سالها براي ساختن اين فيلم درگيري ذهني داشتم و پيگيري ميكردم. در اين ميان به دليل شرايط سياسي زمان كارهاي ديگري ميكردم و دوست نداشتم در سينما كار كنم و همكاريام با تلويزيون بود. در اين زمان در سينما كاري نكردم و منتظر بودم تا فضا عوض شود. ساختن چنين فيلمهايي خيلي سخت شده است. بخشي از اين سختگيري به مخاطب برميگردد. مخاطبان چون در اين زمينه فيلمهاي خوبي نديدهاند، سختگيرانه با چنين فيلمهايي مواجه ميشوند. مخاطب خاطره خوبي از اين نوع فيلمها ندارد كه خيلي هم بدون دليل نيست و تجربه عيني مخاطب اينطور بوده است. مسئولان فرهنگي هم در بسياري از موارد دوست نداشتند چنين فيلمي كار شود. مسئولان از طرفي شعار فيلم ملي و ارزشي ميدهند و از طرف ديگر همانطور كه در جشنواره ديديد چنين فيلمهايي را تحويل نميگيرند. به رغم شعارهايي كه ميدهند ته دلشان با فيلم نيست. براي همين خود من هم فكر كردم كه چرا بايد در اين فضا كار كنم و از اين به بعد فقط سراغ مضامين اجتماعي ميروم و حرفهايم را از اين طريق ميزنم. برخورد مسئولان و جشنواره خيلي تعيين كننده است. جشنواره با انتخابها و اظهارنظرهايش به ما ميگويد چه نوع فيلمي ميخواهد. ما هم سعي ميكنيم بنا به شرايط روز حرفهايمان را بزنيم. حرفهايي كه گاهي مسئولان با بغض به آن نگاه نكنند.
به نظرتان دلايل اصلي مخالفت مسئولان با چنين فيلمهايي چيست؟
مسئولان فرهنگي ما سوار موج ميشوند. عادت دارند هر موجي كه ايجاد شود و فكر كنند موج بلند و خوبي است سوارش شوند تا از قافله عقب نمانند. مسئولان فرهنگي ما راهگشا و راهبر نيستند. نميگويند بايد فلان مضمون را در جامعه جا بيندازيم و حركت فرهنگي ايجاد كنيم تا بتوانيم جريانسازي كنيم. متأسفانه بسياري از مسئولان فرهنگي ما مثل عوام رفتار ميكنند و بلد نيستند موج بسازند. اگر كسي هم خواست موجي بسازد وقتي ديدند اين مقبول عموم نيست سعي ميكنند مسيرشان را تغيير دهند و با بقيه همراه شوند. در حاليكه كار مسئولان فرهنگي ذائقهسازي و زدن حرف جديد و تازه و بيان ناگفتههاست. حالا مسئولان فرهنگي ما كه مدعي هستند مسلمان، مقيد و متعهدند بايد به عنوان مسلمان مقيد و متعهد حرفهايي در زمينههاي ملي و ارزشي داشته باشند. شخصاً فكر ميكنم مسئولان منفعل هستند. اول مينشينند تا ببينند بقيه چكار ميكنند، بعد كه بقيه كاري كردند منتظر ميمانند ببينند عكسالعمل يك عده چيست و ميروند با آن عده كه در اكثريت هستند همراه ميشوند. در حاليكه خيلي اوقات حق با اقليت است. اقليتي كه ممكن است حرفي بزند كه به هزار و صد دليل خوب شنيده نشود و نخواهند بشنوند و بعضيها بخواهند گوشهايشان را بگيرند. مسئول فرهنگي كارش اين نيست كه مثل خيلي از تماشاگران عادي در حوزه سينما منفعلانه فيلم ببيند و عكسالعمل نشان دهد. به نظرم جشنواره امسال جشنوارهاي منفعل بود كه قرار بود سوار موج شود.
شما كه تجربه ساخت فيلمهاي ارزشي و ملي را داريد امروز فضاي سينماي ملي و ارزشي را چگونه ميبينيد؟
خيلي وضعيت اسفباري است. يك جشنواره ملي برگزار شده و مسئولان اين جشنواره هم آدمهاي خيلي فرهيخته و دينداري هستند. من از تيزرهايي كه در جشنواره براي فيلم مزار شريف پخش شد ميگويم كه سند است. نوع ساخت تيزر به گونهاي بود كه مخاطب با آن ارتباط برقرار نميكرد. گزارشهاي جشنواره وجود دارد كه چقدر روي بعضي فيلمها تمركز شده و چقدر بعضي فيلمهاي ديگر ناديده گرفته شدهاند. حتي ستاد خبري جشنواره هم مثل مسئولان نسبت به برخي فيلمها موضع داشت. ديدن فيلم مزار شريف توسط يك مسئول ميتواند به اهميت فيلم از نظر منتقدان و مخاطبان كمك كند. فضايي كه براي فيلم ايجاد ميشود سندي است براي اينكه بفهميم اين سينما چقدر مهجور است. سينماي ملي و ارزشي گاهي مورد حب و بغض است. بنابراين شرايط خوبي ندارد و وضعيت اسفباري است. البته من در مورد مزار شريف بسيار خوشحالم و از اينكه اين اتفاق افتاده بسيار راضي هستم و دلايل زيادي براي اين خوشحالي دارم اما دلخوريها و دلگيريهايم را هم دارم.
چندي پيش جشنواره رويش با محوريت فيلمهاي ديني و ارزشي برگزار شد و «مزارشريف» هم در اين جشنواره مورد تقدير قرار گرفت. چقدر جشنواره رويش ميتواند در بالا بردن كيفيت فيلمهاي ارزشي و ديني كمك كند؟
من يكي، دو دوره داور جشنواره رويش بودهام و از نزديك آثار را ديدهام و با جشنواره آشنا هستم. جشنواره رويش اتفاق خيلي خوبي است و ميتواند بهتر هم شود. بيش از اينكه آثار به جشنواره بيايد و جوايزي اهدا شود لازم است براي توليد فيلمها كمك شود. به نظرم حمايت از توليد فيلمهاي ارزشي و ديني ميتواند يكي از وظايف حوزه هنري باشد و از اين جريان سينمايي حمايتهاي مالي و معنوي كند. در دورههايي كه داور بودم ميديدم كه با يك تدوين مجدد يك فيلم متوسط ميتواند درجه يك شود. برگزاري جشنواره رويش ميتواند به پيشرفت فيلمهاي ارزشي كمك كند و اين موضوع را در داوري دورههايي كه داور بودم ديدهام. رشد و پيشرفت فيلمها نه يكباره بلكه خيلي آرام و معقول مشاهده ميشود.