کد خبر: 707177
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۷
بازخواني غائله 14 اسفند 59؛
بحث ریاست جمهوری سید ابوالحسن بنی صدر و عزل وی از ریاست جمهوری، یکی از موضوعات مناقشه انگیز در تاریخ انقلاب است. دوران هفده ماهه ریاست جمهوری بنی صدر (اسفند 58 تا خرداد 1360) یکی از پرحادثه ترین دوران های انقلاب اسلامی است.

سرویس سیاسی فرجام نیوز؛ شاید بتوان اوج شناخت چهره اصلی بنی صدر را در غائله 14 اسفند 1359 یافت، ابوالحسن بنی صدر که توانسته بود با زیرکی خاصی خود را در میان چهره های برجسته انقلابیون جای بزند، در نهایت در مصدر قوه مجریه قرار گرفت، او از همان آغاز تعارضات بسیاری در سخن، عمل و اعتقادات با جریان اصلی و اصیل انقلاب و امام خمینی داشت. هرچند سعی کرد این دیدگاه های خود را در ابتدای کار پنهان کند.

در 14 اسفند که به مناسبت سالگرد فوت دکتر مصدق، مراسمي در دانشگاه تهران برگزار شد، گروه‌هاي معاند و مخالفان نظام از منافقين گرفته تا نهضت آزادي و ليبرال‏ها که بني صدر را گزينه‌اي مناسب براي دستيابي به اهداف خويش يافته بودند، با حمايت از وي، تندترين شعارها را بر ضد نظام اسلامي و نهادها و مسئولين انقلابي، به ويژه شهيد بهشتي سر دادند که با اعتراض مردم همراه شد و درگيري شديدي ميان اين گروه‏ها و مردم صورت گرفت و بني صدر شخصاً دستور حمله و مضروب کردن مردم را صادرکرد و مزدوران وي به ضرب و شتم مردم پرداختند.

وي پس از اين واقعه نيز پيامي صادر کرد که در بخشي از آن چنين آمده بود: «حوادث دانشگاه تهران بر مقاومت دليرانه شما مردم در برابر کساني که مي‏خواستند با ايجاد اغتشاش جلوي آزادي مردم ... را بگيرند، مسائل کم اهميتي نيستند که بتوان به سادگي از آن گذشت.»

اين حادثه در شرايطي رخ مي‏داد که به خاطر عدم درايت و سهل‌انگاري بني‌صدر، نيروهاي انقلابي در جبهه‏هاي جنگ در اوج فشار بودند و در موقعيتي که کشور نياز به آرامش و ثبات داشت و نيروهاي انقلابي تمام توان و انرژي خود را براي دفاع از خاک و ناموس وطنشان گذاشته بودند و به قصد حفظ وحدت، در مقابل همه تهمت‌ها و افتراها سکوت کرده بودند، از سوي حاميان بني صدر و سرسپردگان به بيگانگان، متهم به خشونت طلبي و اغتشاش شده، مورد خشونت‏هاي مدعيان آزادي خواهي قرار گرفتند.

عوامل ایجادکننده و ریشه های اصلی غائله 14 اسفند 1359 را باید در سخنرانی 17 شهریور بنی صدر که در میدان شهدا، برگزار شد و سخنرانی روز 22 بهمن وی در همان سال و در میدان آزادی، یافت. جایی که او پس از بیان سخنان جنجالی، غیرمکتبی و ضد انقلابی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی، در یک اجتماع عمومی، نقاب از چهره واقعی خود که هیچ شباهت و اعتقادی به مبنای تشکیل دهنده نظام اسلامی ایران نداشت، بردارد و در پس آن نیز وعده سخنرانی و ملاقاتی دیگر با مردم را در سالروز در گذشت دکتر محمد مصدق در 14 اسفند داد.

بنی صدر در اقدامی هماهنگ با منافقین، گروهک های مخالف شکل گیری انقلاب اسلامی، جریان های انحرافی ابتدای انقلاب و ... تلاش کرد برنامه مفصلی را علیه جمهوری اسلامی و مبانی اعتقادی آن در 14 اسفند و در دانشگاه تهران ترتیب دهد و تکیه کلامش هم در آن زمان تکیه بر آراء 11 میلیونی مردم برای ایجاد جنجال در کشور و پیشبرد اقدامات خائنانه خود بود. از همین رو گروهک های مخالف جمهوری اسلامی و طرفدار رئیس جمهور وقت در هماهنگی با دفتر و با آمادگی خود را برای شرکت غائله 14 اسفند 59 اعلام کردند.

بر اساس آنچه در اسناد تاریخی آمده است همراهان بنی صدر در این غائله علاوه بر برنامه­ریزی­های از پیش­تعیین شده، به تجهیز اعضای خود پرداختند. این گروه ها که به سبب هم فکری و توافق سیاسی با بنی صدر برای حضور در دانشگاه تهران اعلام آمادگی کردند عبارت بودند از: 1) دفتر همکاری های مردم و رئیس جمهور؛ 2) دفتر بنی صدر؛ 3) گارد ریاست جمهوری؛ 4) جبهه ملی به همراه گروهک های وابسته به آن نظیر (حزب ملت ایران، جاما، گروه ایران امروز، جمعیت دانشگاهیان ملی)؛ 5) گروه های ضد امام، ضد روحانیت و ضد ولایت فقیه؛ 6) گروه های شبه انقلابی که به علت وجود برخی اختلاف ها اکنون به جرگه طرفداران بنی صدر پیوسته بودند مانند گروه طرفداران بنی صدر، صادق قطب زاده، سیاه جامگان، داریوش فروهر و شریعتمداری.

در بیان تاریخچه این رویداد همچنین اشاره شده است: جدا از دسته فوق، می توان از گروه هایی دیگر به عنوان دسته دومی نام برد که در ظاهر به طرفداری از بنی صدر و در باطن برای تامین پاره ای از مقاصد سیاسی، ایجاد بلوا و برهم زدن هر چه بیشتر جو سیاسی کشور در غائله 14 اسفند شرکت کردند که این گروه ها عبارت بودند از: 1. مجاهدین خلق و میلیشیا (نیروهای شبه نظامی) 2. رنجبران 3. پیشگام 4. پیکار 5. اتحادیه کمونیست ها، توفان و فداییان اقلیت 6. راه کارگر 7. سازمان چریک های فداییان خلق (اکثریت).

بر همین اساس، جدای از 2 دسته فوق می توان از دسته سومی هم نام برد که در حادثه 14 اسفند دانشگاه تهران حضور داشته و مشی و نظری مخالف رئیس جمهور و گروه های طرفدار او داشتند. این دسته ها که طرفدار روحانیت و امام محسوب می شدند عبارتند از: 1. حزب اللهی ها، ب. فداییان اسلام، ج. پاسداران و اعضای نهادهای انقلابی.

 

اين غائله پيوند بني صدر با مخالفان نظام و همسويي با آنان را آشکار کرد و مثلث شوم بني صدر، منافقين و ليبرال‏ها شکل گرفت و از اين زمان به بعد، ما شاهد مقابله مستقيم بني‌صدر با انقلاب اسلامي هستيم که حوادث خونين سال 60 و انفجار دفتر مرکزي حزب جمهوري اسلامي و به شهادت رساندن شهيد بهشتي و يارانش، شاهدي بر آن بود.
اين حوادث بدون هدايت جريان خارجي صورت نگرفت و رد پاي دخالت خارجي به چشم مي‏خورد و در همين راستا طبق هماهنگي با سفارت فرانسه كه احتمالاً بني صدر يكي از واسطه‏هاي اصلي اين ارتباط بود، در اواخر سال 59، رجوي مخفيانه به فرانسه رفت و در ارديبهشت ماه 60 بعد از بازگشت، ترتيب نشستي درون گروهي را داد و خط مبارزه تا سرنگوني نظام را ابلاغ كرد.

مسعود رجوي در سفرش به فرانسه كه حدود يك ماه طول كشيد، اقدام به هماهنگي با كشورهاي غربي براي مبارزه مسلحانه بر ضد نظام جمهوري اسلامي کرد. اين ارتباط در تحقيقات و اعترافات برخي از اعضاي دستگير شده سازمان، آشکار شد و وقايع بعدي نيز گواه ديگري بر هماهنگي قبلي با فرانسه بود.

اولين جرقه‏ هاي آشكار جانبداري غرب از سازمان در مصاحبه‏ هاي دو روزنامه مشهور فرانسوي اونيتا و ليبراسيون در تابستان 59 زده شده بود و همزمان، ارتباط ‏هايي با دولت عراق از سوي سازمان برقرار شد و در مواردي راديوي بغداد آشكارا از مجاهدين خلق، تمجيد و حمايت كرد.

اما این حادثه ساختارشکنانه که از سوی بنی صدر طراحی و اجرا شده بود، با عکس العمل شدید امام(ره) و سایر شخصیت ها و گروه ها و روحانیون انقلابی مواجه شد. در این میان امام(ره) به عنوان اعتراض به این حادثه در پاسخ تلگرام آیت الله گلپایگانی مبنی بر جلوگیری از درگیری ها و تشنجات، فرمودند: «... به جناب‌عالی و عموم ملت شریف اطمینان می دهم که با خواست خداوند تعالی با این گونه مخالفت های با اسلام برخورد شدید خواهد شد ... باید گروه ها و دسته های منحرف سیاسی و غیر سیاسی بدانند که من با احساس تکلیف با آنان برخورد اسلامی می کنم و به شرارت های ضد اسلامی خاتمه می دهم ...»

بعد از حوادثی که در این روز در دانشگاه تهران اتفاق افتاد، بنی ­صدر بر خلاف دستور امام(ره) که همه باید برای آرامش کشور ساکت شوند و تشنّج­ آفرینی نکنند تصمیم گرفت 2 سفر به مشهد مقدّس و ساوه داشته ­باشد. سفر اول برای ایجاد فتنه در آن شهر مقدّس بود که در حقیقت از جهت جمعیتی و اهمیّت شهری دومین نقطۀ کشور محسوب می­ شد و سفر دوم برای ایجاد شکاف در استان مرکزی با حمایت عوامل وابسته به رژیم گذشته که بیشتر از خوانین با نفوذ بودند، همان­ها که در انتخابات اولین دورۀ مجلس شورای اسلامی در آن شهر حادثه آفریدند و مشکلات عدیده ایجاد کردند.

اين غائله و حوادث پس از آن، نمونه‌اي از تلاش‏هاي گروه‌هاي مخالف نظام، با بهره‌گيري از عناصر درون نظام و با حمايت و هدايت بيگانگان، براي ضربه زدن به نظام جمهوري اسلامي بود که به همين جا ختم نشد و اين سناريو بعدها در حوادث تيرماه 78 و فتنه سال 88 نيز تکرار شد و بدخواهان نظام و دشمنان داخلي و خارجي بارها اين آموزه خويش را آزمودند؛ اما در سايه رهبري هوشمندانه مقام معظم رهبري و حضور مردم در صحنه دفاع از ارزش‏ها و آرمان‏هاي اسلامي و انقلابي، همانند گذشته، نتيجه‌اي جز روسياهي به دست نياوردند.

 

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار