رهبر معظم انقلاب اسلامي چندي پيش در ديدار اعضاي ستاد بزرگداشت شهداي هنرمند، دانشجو و امور تربيتي به اهميت زنده نگاهداشتن ياد شهدا و لزوم توجه به فرهنگ ايثار و شهادت پرداختند و فرمودند: «من عقيده راسخ دارم بر اينكه يكي از نيازهاي اساسي كشور، زنده نگهداشتن نام شهدا است؛ بزرگداشت شهدا براي آينده اين كشور، حياتي و ضروري است. فرهنگ شهادت يعني فرهنگ تلاش كردن با سرمايهگذاري از خود براي اهداف بلندمدت مشترك بين همه مردم؛ كه البته در مورد ما آن اهداف، مخصوص ملت ايران هم نيست، براي دنياي اسلام بلكه براي جهان بشريت است. اين فرهنگ در جامعهاي اگر جا افتاد، درست نقطه مقابل فرهنگ فردگرايي غربي امروز [است]كه همه چيز را براي خود و با محاسبه شخصي ميسنجند؛ براي همه چيز يك قيمت اسكناسي و پولي قائلند و آن، بهدست آوردن آن پول است؛ اين درست نقطه مقابل آن فرهنگ است؛ يعني «وَيؤثِرونَ عَلي اَنفُسِهِم»؛ اينها كساني هستند كه ايثار ميكنند؛ فرهنگ ايثار، فرهنگ گذشت، فرهنگ مايه گذاشتن از خود براي سرنوشت جامعه و براي سرنوشت مردم. اين فرهنگ اگر عمومي شد، اين كشور و هر جامعهاي كه اين فرهنگ را داشته باشد، هرگز متوقف نخواهد شد؛ به عقب بر نخواهد گشت و پيش خواهد رفت.»
روشن است كه اين رويكرد جزو مؤلفههاي ديرين فرهنگ انقلاب اسلامي بوده است و هيچ كس از دلسوزان انقلاب در خصوص اهميت و ضرورتهاي توجه به اين حوزه، ترديدي ندارد، اما ميتوان از ابعادي، اهميت اين موضوع در شرايط كنوني را تحليل نمود كه در اين نوشتار بهاختصار تلاش خواهد شد حتيالمقدور بدان پرداخته شود.
1- به رغم آنكه كشورمان در توانمنديهاي فناورانه و دفاعي به سطح خوبي رسيده و روزافزون در حال پيشرفت در اين حوزه است، اما بيترديد ميتوان گفت زيرساخت بازدارندگي راهبردي جمهوري اسلامي ايران را نه در توانمندي دفاعي، كه در فرهنگ دفاعي كشورمان كه برخاسته از مؤلفههاي ايثار و شهادتطلبي جامعه اسلامي است، بايد جستوجو نمود. تعبير زيباي امام راحل عظيمالشأن كه «ملتي كه شهادت دارد، اسارت ندارد» خود بهخوبي بازگوكننده اين حقيقت است كه شهادتطلبي و شجاعت مثالزدني ملت ايران، سد بزرگ رواني در مقابل هرگونه تهديد خارجي ايجاد كرده است و بعد از دفاع مقدس هرگاه گزينه نظامي از سوي دشمنان اين مرزوبوم، مطرح شده، با وجود انگيزهها و آرمانهاي ملت ايران بلافاصله در خصوص موفقيتآميز بودن اين گزينه ترديدهاي جدي بهوجودآمده است.
2- يكي از آفاتي كه تهاجم الگوهاي سبك زندگي و تفكر غرب به جامعه ما با خود به همراه داشته، فرهنگ «فردگرايانه منفي» ناشي از انگارههاي تفكر ليبرال سرمايهداري و برخاسته از مباني انسانمحوري (اومانيسم) است، بهگونهاي كه فارغ از تأثيرات مخرب اين تهاجم در ترويج اباحهگرايي، حيازدايي و دينگريزي، در ابعاد اجتماعي نيز ميتوان پيامدهاي منفي آن را مشاهده كرد. بهعبارت ديگر در جوامعي كه از ديرباز ازخودگذشتگي و ايثار عمومي بهعنوان سنت حسنه و رفتار تحسينبرانگيز رايج بوده است، كمكم منفعتطلبي فردگرايانه و ناديده گرفتن ديگر اعضاي جامعه گسترش يافته و ارزشهاي ايثارگرانه رنگ ميبازد. نمونه بارز اين پيامدهاي ناگوار را ميتوان در برخي آسيبها و حوادث جامعه مشاهده كرد كه براي مثال در گوشهاي از همين شهر تهران، فردي در جلوي چشمان همه، فرد ديگري را به قتل ميرساند و ديگران بدون آنكه تلاشي براي جلوگيري از اين عمل غيرانساني بكنند، اقدام به فيلمبرداري از اين حادثه دلخراش از طريق گوشيهاي تلفن همراه خود ميكنند.
هرچند چنين حوادثي اينقدر زياد نيست كه بتوان بر مبناي آن در خصوص جامعه ما قضاوت كرد، اما نوادر آن نيز زيبنده جامعه ايراني نيست.
3- نيل به اهداف متعالي انقلاب اسلامي و در رأس آنها، شكلگيري تمدن نوين اسلامي، نيازمند شكلگيري جامعهاي در تراز انقلاب اسلامي است كه طبعاً در چنين جامعهاي «ياد شهدا» و فرهنگ شهادتطلبي و ايثار چه در الگوسازي تربيت انساني و چه در الگوسازي رفتاري و سبك زندگي جايگاه ويژه و برجستهاي خواهد داشت.
4- شرايط ويژه كنوني كشور نيز بر ضرورتهاي ترويج چنين فرهنگي در جامعه ما ميافزايد. جنگ اقتصادي تمامعياري كه به همراه فشارهاي سياسي از سوي نظام سلطه بر ما تحميلشده است، شرايط جديدي براي كشور پديد آورده است كه ضرورت مهندسي فرهنگي متناسب با آن را نمايان ميسازد. در شرايط جنگ اقتصادي دشمن تلاش ميكند با وانمود ساختن به محدوديت منابع جامعه هدف را دچار استيصال رواني و التهاب بازار كند تا تعادل منطقي اقتصاد برهم بخورد. در چنين شرايطي فرهنگ منفعتجويانه و مسئوليتناپذيري ميتواند به انباشت غيرضروري كالا و تشديد التهاب بازار بينجامد. در مقابل وجود فرهنگ ايثار و ازخودگذشتگي علاوه بر آنكه فرصت بهرهبرداري منابع را به جمع بيشتري از جامعه ميدهد، به مسئولان اين فرصت را ميدهد تا با مديريت بحران به تأمين مايحتاج جامعه در زمان مقتضي بپردازند. بنابراين ميتوان «فرهنگ ايثار» را از مؤلفههاي فرهنگي «اقتصاد مقاومتي» دانست كه ميبايست نخبگان فرهنگي اجتماعي و رسانهها به تسري و تثبيت آن همت گمارند.
بنابر آنچه اشاره شد، ميتوان گفت هرچند توجه به نام و ياد شهدا در جامعه ما همواره ارزشمند و موردتوجه بوده است، اما ضرورتهاي راهبردي، لزوم توجه بيشازپيش را عيان ساخته است. صرفاً تمسك به ظواهر امر كارساز نيست و كار عميق و جدي را ميطلبد. اكنون وظيفه همه نخبگان و دلسوزان مؤثر در جامعه آن است كه نقش خود را در اين چارچوب شناخته و تلاش كنند در جامعه ما «جاي خالي ايثار» مشاهده شود.