اگرچه رهبرمعظم انقلاب سالهاست بخشي از بيانات خود را به بهبود شرايط اقتصادي كشور اختصاص دادهاند، اما ايشان طي يكي دو سال اخير به شكل جزئيتري به چالشها و مشكلات اقتصادي ايران اشاره دارند و در اين ارتباط راهكارهايي نيز مطرح ميكنند. توجه بيش از پيش رهبري بر معضلات و چالشهاي اقتصادي ايران نشان ميدهد كه بهرغم تلاشهاي انجام گرفته براي بهبود شرايط اقتصادي ولي باز شرايط با شرايط اقتصادي مطلوب نظر ايشان بسيار فاصله دارد و براي غلبه به مشكلات اقتصادي نياز به يك حركت انقلابي در بخش اقتصاد داريم.
متأسفانه از آنجايي كه اگر يك راهكار تا با فعل درآميخته نشود نتيجهاي به عمل نخواهد آمد، مدتي است سهلانگاري و اهمال در محقق كردن مطالبات رهبري در بخش اقتصاد به چشم ميخورد و در اين ميان، بين برخي از مسئولان اينطور تصور شده است كه همين كه از بيانات رهبري در سخنرانيها و نوشتارهاي خود بهره ببرند، وظيفه دنيايي و اخرويشان به پايان رسيده است. بهتر است مسئولان بدانند كه در كنار بهره جستن از كلام رهبري در سخنرانيهاي خود بايد در جهت تحقق مطالبات رهبري و به ويژه تحقق سياستهاي اقتصاد مقاومتي نيز دست به اقدامهاي عملي و حساب شدهاي بزنند زيرا به صرف حلوا حلوا گفتن دهان شيرين نميشود و براي آنكه مشكلات اقتصادي از جامعه رخت بربندد، بايد اصلاح ساختاري و بنيادي در اقتصاد ايران به موقوع بپيوندد، نه تنها اينكه حرف اين اصلاحاتزده شود. مجلسيها و دولتيها كه قاعدتاً بايد در خط مقدم اجراي سياستهاي اقتصاد مقاومتي در كشور باشند تاكنون نه طرح و نه لايحهاي در اين خصوص ارائه دادهاند، به نظر ميرسد سيستم در يك روزمرگي و بيانگيزگي فرو رفته است و اعتقادي به ايجاد يك موج اساسي براي بهبود شرايط اقتصادي كشور ندارد.
تكرر توصيههاي رهبري براي بهبود شرايط اقتصادي بايد غيرت مسئولان را براي انجام كار شبانه روزي در اقتصاد به جوش آورد اما متأسفانه ميبينيم كه برخي مسئولان همچنان غرق در سياسي كاري هستند و به جاي اينكه خود را در ابتدا در خدمت اهداف كلان انقلاب اسلامي قرار بدهند، اسير اهداف شخصي يا سازماني خود شدهاند كه گاه همين اقدامها تبعات منفي را براي اقتصاد به همراه داشته است. آنطور كه در اظهار نظرها و خاطرات مربوط به دوران دفاع مقدس آمده است، مسئولان و فرماندهان نظامي با همدلي و كار شبانهروزي بر سختترين مشكلات و موانع فائق آمدهاند، حال امروز جاي دارد مسئولان از خود سؤال كنند كه چرا آنقدر اصلاحات بنيادين و ساختاري را در اقتصاد به تعويق انداختند كه رهبري ضرورت ببينند تا مطالبات اقتصادي خود را به زبان بياورند. متأسفانه دولتيها و مجلسيها با وجودي كه ميدانند ساختار و بنياد اقتصادمعيوب است به سادگي از كنار اين عيوب ميگذرند در صورتي كه اصلاح همين عيوب در نهايت ما را به جاده اقتصاد مقاومتي ميرساند. در نهايت درست است كه عدهاي فاسد نميخواهند هيچ گاه سياستهاي اقتصاد مقاومتي به اجرا برسد چراكه بساط سوداگريها و سفته بازيهاي آنها برچيده ميشود اما بايد در برابر فساد ايستاد و بر اجراي بند بند سياستهاي اقتصاد مقاومتي اصرار ورزيد تا انشاءالله روزي برسد كه رهبر معظم انقلاب در رابطه با توفيقات حاصله از اجراي اين سياستها سخنراني داشته باشند.