انتشار كتاب در كشورهاي همسايه چندي است كه رويه برخي از نويسندگان ايراني شده است. اين كتابها بدون مميزي در كشورهاي همسايه نظير افغانستان و آذربايجان چاپ و بعد به صورت قاچاق وارد كشور ميشود كه كتاب «من اين نسل»، جنجالبرانگيزترين نمونه اخير آن بوده است.
يكي ديگر از كتابهايي كه اين روزها در ويترين كتابفروشيها عرضه شده و در كشور افغانستان چاپ شده است؛ كتاب لوليتا نوشته ولاديمير ناباكوف است كه اولينبار در سال ۱۹۵۵ به چاپ رسيد و به دليل ادبيات مستهجن وراي تصور و تحمل آن تا سالها در كشورهايي چون انگليس هم اجازه توزيع نداشت اما به تازگي با ترجمه فارسي اكرم پدرامنيا در افغانستان منتشر شده و به راحتي در كشورمان توزيع ميشود. تعجببرانگيز آنكه اين كتاب حتي در برخي كتابفروشيهاي معتبر تهران نيز به فروش ميرسد. ناشر افغانستاني كتاب را به قيمت 350 افغاني منتشر كرده و حتي قيمت ريال هم روي آن درج شده است.
اكرم پدرامنيا مترجم ساكن تورنتو در خصوص انگيزهاش از ترجمه و انتشار آن در افغانستان ميگويد: «در سالهاي اخير از خوانندههاي جدي ادبيات و دانشجويان پيامهايي ميگرفتم كه «آيا ميشود ترجمه بيسانسور و دقيقي از لوليتا خواند؟» ميشد و بايد چنين ميشد اما كجا ميشد چاپ و منتشرش كرد؟ به يقين چاپ ترجمه بيسانسور اين اثر در ايران ناممكن بود اما خوشبختانه دنياي مجازي را داشتيم و عزيزاني هم بودند كه از انتشارش در وبسايتهاي پرخوانندهشان استقبال كردند. پس از آنكه دو يا سه پاره از ترجمه را منتشر كرديم، پيامهايي از دو ناشر افغانستاني رسيد كه خواستند اين اثر را بيسانسور و به صورت كتاب چاپ كنند. از ميان اين دو، نشر زرياب موافقت كرد كه همزمان با انتشار آن در دنياي مجازي، به كارهاي چاپ آن سروسامان بدهد.»
منوچهر فراديس، مدير نشر زرياب افغانستان كه اين كتاب را چاپ كرده است، در گفتوگو با بخش فارسي راديو بينالمللي فرانسه درباره نحوه توزيع اين رمان در ايران ميگويد: «ما بسيار تلاش كرديم كه اين كتاب را به صورت قانوني به ايران بفرستيم اما اين مسئله امكانپذير نشد.»
به گفته وي چند نسخه از اين رمان به صورت غيرقانوني از افغانستان به ايران برده شده و بعد از روي آنها، نسخههاي افست در تعداد زياد تهيه شده است.
هرچند مدير نشر زرياب ميگويد كه «لوليتا» تنها كتاب اين انتشارات است كه به صورت غيرقانوني و بدون درنظر گرفتن حقوق مترجم و ناشر توزيع شده، اما در ١٣ سال گذشته كتابهاي بسياري از ناشران افغان به ايران برده شده و به صورت افست چاپ و پخش شده است.
نكته مهم وجود اين كتاب در ويترين كتابفروشيها، بحث توزيعكنندههاي كتاب است كه اين كتاب چطور به دست توزيعكننده ميرسد و بعد به راحتي به دست كتابفروش ميرسد و در ويترين قرار ميگيرد.
اينكه كتاب بدون مميزي وارد كشور شود و در ويترين كتابفروشيها قرار بگيرد، مطمئناً توجه مسئولاني را ميطلبد كه به جاي رصد كردن و دروازهباني درست براي صنعت نشر به كارهاي ديگري مشغول شدهاند.