در اين مواقع اولين راهحلي كه به ذهن ميرسد عوض كردن شبكههاي تلويزيون است كه معمولاً بينتيجه است.
با رشد شهرنشيني، نوع سكونت خانوادهها از خانههاي تكواحدي، ويلايي و حياطدار به آپارتماننشيني و مجتمعهاي مسكوني تغيير شكل يافت. اين سكونتگاههاي مدرن، عمودي و فشرده همانطور كه سبك و سياق سازهاي و چيدماني خاص خودش را دارد، سازوكار اجتماعي و فرهنگي خاصي را هم براي زندگي كردن ميطلبد. دقيقاً به همين دليل است كه بايد همراه با افزايش ساخت آپارتمانها و برجهاي فشرده، زيرساختهاي فرهنگي مختص به اين نوع زندگي هم به مردم آموزش داده شود.
مهاجرت افراد از روستا به شهر، بخصوص كلانشهرها، پايتختي مثل تهران و شهرهاي صنعتي و كارمحور، از يك طرف و افزايش سريعالسير جمعيت شهرها از طرف ديگر و تغيير بافتهاي فرسوده به واحدهاي آپارتماني از جهت سوم، باعث شده كه تناسب هرم جمعيتي و آموزههاي فرهنگي در بين افراد جامعه ناهمگون شود. با وجود اين، جمع شدن حجم زيادي از مردم كه يكدفعه خانههاي ويلايي با فرهنگ سنتياش را ترك كردند و براي سكونت آپارتمانها را انتخاب كردند، وارد ميداني با فرهنگها و سبك زندگيهاي متفاوت شدند.
حالا تصور كنيد در مجتمعي كه چندين خانواده پرتعداد با قوميتها، فرهنگ خاص، آداب و رسوم و ديدگاههاي مختلف حضور دارند چقدر سخت ميشود يك جمع متحد ايجاد كرد؟ داشتن افرادي قابل اعتماد با آداب و رسوم واحد در مجتمعهاي آپارتماني، به يقين در يك شب اتفاق نميافتد و قطعاً به زمان طولاني نياز دارد. البته در خانههاي آپارتماني به علت اجارهاي بودن تعداد زيادي از واحدها طبيعي است كه با ورود هر مستأجر يا خريد و فروش، افراد جديدي با قوميتها و فرهنگهاي متفاوت به مجموعه قبلي اضافه شوند كه اين عامل هم ميتواند روند كند شدن ارتباطات و تعاملات صحيح و كامل اجتماعي و فرهنگي را تشديد كند.
مديريت؛ حلقه گمشده در مجتمعهاي آپارتمانيبا مقايسه نوع سكونتگاههاي قديم و مدرن در خانوادهها با نوع متفاوتي از رفتار و هنجارهاي ارزشي مواجه ميشويم. در زمان قديم با توجه به اسكان خانوادههاي تكواحدي و مستقل تمام اعضا از بزرگتر خانواده يا ريشسفيد محله حرفشنوي داشتند و تمام و كمال پيرو او بودند. حتي اعضاي خانوادهها و ساكنين محله ياد گرفته بودند نسبت به مسائل روزمره و اتفاقات زندگيشان تمام و كمال روي راهنماييهاي بزرگترها حساب كنند.
بماند از اينكه بسياري از خانهها هم قديمها متعلق به چند خانواده فاميل بود اما در هر صورت در تمام خانههاي مسكوني آن زمان يك بزرگتر وجود داشت كه تمام مشكلات، رازها و درد دلها را با او در ميان ميگذاشتند، اما در زندگي شهرنشيني به ويژه سكونت در آپارتمانها و برجهاي آسمانخراش، اعضاي خانوادهها براي داشتن يك بزرگتر و فرد قابل اعتماد، سردرگم و كلافه هستند. نياز به وجود يك مدير كه بتواند كاركرد همان ريشسفيد زمان قديم را ايفا كند به شدت احساس ميشود. در نظر گرفتن مدير در ساختمانهاي آپارتماني به تدريج سبب پيوند خوردن اعضاي خانوادهها در واحدهاي مسكوني ميشود. وجود همين عامل جزئي مديريت ميتواند فضاي مجتمعها را از حالت سكون و رخوت درآورد و امنيت روحي- رواني و رفاه بيشتر ساكنان را ايجاد كند.
براي كمك به بهتر شدن روابط همسايگي در مجتمع، مدير ميتواند آخر هر هفته يا هر ماه دو بار تمام اعضاي خانوارها را دور هم جمع كند و فارغ از مسائل ساختماني، كاركردهاي فرهنگي و اجتماعي در مجتمع را براي آنان بازگو كند تا هم حس اتحاد، همبستگي، نوعدوستي و اعتماد و امنيت افزايش پيدا كند هم ساكنين با بايدها و نبايدهاي لازم زندگي آپارتماني آشنا شوند. با به وجود آمدن روابط همسايگي در بين خانوادهها، حالت انزواگرايي افراد كاهش پيدا ميكند و پيامدهاي منفي حاصل از عدم روابط اجتماعي خانوارها جاي خود را به روابط اجتماعي و همسايگي پايدار و ارزشي ميدهد.
خلأ قانوني در ضوابط آپارتماننشينيزندگي انسانها در جوامع بايد از قواعد و ضوابط خاصي پيروي كند تا روابط اجتماعي افراد حالت پايدار، قانوني و هدفمند بگيرد؛ چيزي خلاف ضوابط قانوني در رفتارهاي هركسي ميتواند هرج و مرج و نابساماني را رقم بزند. با دگرگوني حاصل از نوع سكونتگاههاي شهري يك سري قوانين در ضوابط همسايگي به وجود آمدند، قوانيني كه با نانوشته بودن خودشان پارهاي آسيب و معضل براي اعضاي خانوادهها به وجود آوردند. زندگي در حجم زياد آپارتمانها، برجها و آسمانخراشها كه به صورت فشرده در كنار هم قرار گرفتهاند، نيازمند رعايت حقوق همسايگي و پايبند بودن به قوانين خاصي است؛ زيرا در غير اينصورت نهتنها زندگي در آپارتمانهاي تودرتو بلكه حتي زندگي در سطح شهر هم طاقتفرسا، سردرگم و كلافهكننده ميشود.
رعايت حال همسايگان در ساعات اوليه صبح، ظهر و آخر شب به خصوص در مورد باز كردن در ورودي واحدهاي ساختماني و پاركينگ، از جمله نكاتي است كه سبب نظمدهي و آرامش در مجتمعهاي مسكوني ميشود.
براي داشتن روابط ضابطهدار و هدفمند ميان اهالي ساختمان بايد قوانين مشخصي در مجتمعهاي مسكوني تعريف شود و متولي اين امر كه اتحاديه املاك و مستغلات مسكوني است، بايد هنگام تنظيم قراردادهاي املاك بندهاي لازم از اين قوانين را به همسايگان تذكر دهد و از آن پس تمامي مالكان و مستأجران اماكن مسكوني طبق قوانين مشخص آپارتماننشيني موظف به اجرا كردن آن ميشوند.
سبك زندگي غرب در آپارتمانهادرست همزمان با تغيير يافتن در سبك اسكان افراد جامعه، فناوريهاي عصر نوين هم در كانون خانوادهها پديدار شد. تكنولوژي ارتباطي نوين از روشهاي مختلف زندگي افراد را تحت تأثير قرار و در نهايت مسير و نگرش آنها را تغيير داد. در فناوريهاي نوين، انسانها مجبورند رفتار و زندگي خود را با ابزارهاي نو وفق بدهند. در اين بين برخي رسانهها، افراد را منزويتر و به دايره بستهاي از روابط اجتماعي تبديل كردند و از طرفي ديگر هم شبكههاي اجتماعي تواناييهاي ارتباطي انسان را از حالت گفتاري به حالت نوشتاري در فضاي مجازي تغيير دادند. احساس تنهايي و فقدان ارتباط فيزيكي با مردم از جمله پيامدهاي منفي حاصل از شبكههاي اجتماعي است كه با شكل جديدي از زندگي در آپارتمانها عجين شده است. دقيقاً به همين دليل است كه در يك مجتمع مسكوني همسايگان نسبت به يكديگر اعتماد نكردن، دوري از همكاري متقابل، حذف مراودات اجتماعي و كاهش نوعدوستي را تجربه ميكنند؛ و باز دقيقاً به همين دليل است كه فضاي غريبانگي و مهگرفتگي بر آپارتمانها حكمفرما شده است.
بهتدريج نوع رفتار افراد در آپارتمانها از پديدههايي از سبك زندگي غربي تقليد و پيروي ميكند كه نمونههاي آن را حتي در طراحي و نوع معماري اتاقهاي نشيمن، خواب و آشپزخانه، نحوه مبله كردن اتاقها و نگهداري حيوانات اهالي از جمله سگ، لاكپشت و انواع پرندگان و آكواريوم ميتوان ديد.
به نوعي سبك زندگي غربي تمام خانوادههايي كه الگو گرفتن از سيماي غرب را براي خود پرستيژ و ارزش اجتماعي ميدانند كاملاً احاطه كرده است، به خصوص كه خانوادهها در قشر مرفه جامعه تمامي سبك زندگي خود را حتي نحوه چيدمان منازل را از مدلهاي زندگي غرب تقليد ميكنند. با پذيرفته شدن خانوارهاي ايراني از سبك زندگي تمام غربي در آپارتمانها و مجتمعهاي مسكوني بهتدريج اصالت، سبك و سياق تمدن اصيل و كهن اسلامي- ايراني از بسياري از خانوادهها رخت بربست، در حالي كه همين آداب و رسوم و فرهنگهاي مختص به آن هستند كه باعث حفظ اصالت ايراني- اسلامي ما ميشود.
عدم استفاده درست از اتاقها در آپارتماننشينيروند آپارتمانسازي و آپارتماننشيني آنچنان با سرعت پيش رفت كه امروز خريد و سكونت در مجتمعهاي چندين واحدي و آپارتماني بهمراتب سريعتر از روند يادگيري چگونگي استفاده از فضاي خانههاست.
براساس اصول مهندسي و معماري كاركرد هر يك از اتاقهاي نشيمن، خواب و آشپزخانه برحسب نيازهاي اعضاي خانواده تعريف شده است. اتاقها طبق كاركرد مجزايي كه براي افراد موجود در آن فضا ايفاي نقش ميكنند آرامش و زندگي متعارف را به وجود ميآورد. اگر براساس چارچوب سازماني اتاقهاي افراد از فضاي خانهها و اتاقهاي طراحي شده استفاده ديگري داشته باشند بهطور مسلم هرج و مرج و بينظمي بر تمام چارديواري اتاقها حكمفرما ميشود. در سالهاي اخير در مجتمعهاي مسكوني و آپارتمانها ديده ميشود كه اتاق خواب خيلي از اعضاي خانوادههاي امروزي به خصوص فرزندان و عملكردهاي فرزندان براي والدين غيرقابل قبول و خلاف عقيده و نظر آنان است. اتاق خوابي كه بايد براي استراحت اعضاي خانوادهها باشد اين روزها براي اوقات فراغت و زمان استفاده از ابزارهاي تكنولوژي نوين فرزندان مورد استفاده قرار ميگيرد و به همين دليل فرزندان اين آزادي را دارند كه تا پاسي از شب در فضاي مجازي و شبكههاي اجتماعي در حال گشتوگذار باشند!
ادامه اين روند و عادت شدن رفتارهاي غلط در استفاده از كاركردهاي اتاقها باعث شده كه اعضاي خانواده فقط سر سفره ناهار و شام يكديگر را ملاقات كنند و به تبع با كاهش ارتباط مستقيم اعضاي خانوادهها با يكديگر در يك چارديواري، مراودات و تعاملات صميمي، اعتماد متقابل و مشورت حالت سردي و رخوت به خود ميگيرد و افراد خانواده در واحدهاي آپارتماني با هم بيگانه ميشوند و حالت غريبگي فضاي خانه را فرا ميگيرد.
با توجه به معماري آپارتمانهاي امروزي خانوادهها ميتوانند نسبت به اتاقهاي نشيمن و خواب، دكوراسيون داخلي مناسب با آن فضاي خانهها را طراحي كنند. يكي از عملكردهاي صحيح و متعارفي كه خانوادهها ميتوانند نسبت به فضاي داخلي آپارتمان ايجاد كنند اين است كه نسبت به ميزان نوردهي اتاقهاي نشيمن، خواب و نصب تابلو و حتي نوع قابهاي استفاده شده در ديوارهاي اتاقها قدري خلاقيت و توجه داشته باشند.
انتخاب تابلوهايي كه متناسب با فرهنگ و آداب و رسوم اصيل ايراني- اسلامي باشد به نوبهخود تداعيكننده سبك زندگي ايراني- اسلامي با حفظ معماري وطني است. استفاده از آيههاي قرآني و تابلوفرشهايي با مضامين قرآني در فضاي خانهها موجب آرامش و حس نيكورزي و نوعدوستي در بين اعضاي خانوادهها و همچنين نوعي پايبند بودن و مهم جلوه دادن دين و مذهب ما تلقي ميشود. با اين حساب علاوه بر اينكه كار فرهنگي در همان فضاي چارديواري خانه انجام ميشود در عين حال به نوعي نقش تربيتي والدين و آموزههاي ديني در فرزندان و نسل آينده نهادينه ميشود.
مزين شدن فضاي خانهها با رنگ و بويي از معماري، آئينها و فرهنگهاي اصيل تمدن اسلامي- ايراني به نوعي تبليغي مثبت و اصولي براي اقوام و آشنايان و حتي همسايههاست كه براي مهماني و صلهرحم به خانههاي يكديگر ميروند و موجب تشويق، ترغيب و توجه ديگران ميشود و بدين ترتيب فرهنگسازي در آپارتمانها و مجتمعهاي مسكوني در بطن زندگي اسلامي- ايراني نهادينه ميشود.
نقش و نگارهاي منطبق با معماري تمدن ايراني- اسلامي در نماهاي بيروني آپارتمانها، داخل پاركينگ و حتي لابيها ميتواند كمك شاياني براي فرهنگسازي خانوادهها و افراد قابل تردد در آپارتمانها و مجتمعهاي مجاور باشد.