کد خبر: 701361
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۰
حجت‌الاسلام سيد‌رضا اكرمي رئيس شوراي فرهنگي نهاد رياست‌جمهوري در گفت وگو با «جوان»:
جعفر تكبيري

حجت‌الاسلام سيد‌رضا اكرمي از روحانيون اصولگرايي است كه سابقه پنج دوره نمايندگي مجلس را در كارنامه خود دارد. وي هم‌اكنون رئيس شوراي فرهنگي نهاد رياست جمهوري است و در كنار آن مشاور عالي وزير كشور در امور روحانيت و رئيس شوراي فرهنگي وزارت كشور است. وي در سال 88 در جريان انتخابات، اقدام به تشكيل ستاد اصولگرايان ميرحسين موسوي كرد و حالا با گذشت بيش از پنج سال از وقايع آن روزها معتقد است كه حصر موسوي و كروبي از لحاظ شرعي و قانوني صحيح است. حجت‌الاسلام اكرمي در گفت‌وگوي تفصيلي خود با روزنامه «جوان» از دليل اقدام خود براي راه‌اندازي ستاد براي ميرحسين موسوي مي‌گويد و راه حلي نيز براي پايان دادن به حصر ارائه داده است.

به عنوان سؤال اول، مي‌خواستم از شما بپرسم كه با توجه به گذشت نزديك به 36 سال از انقلاب اسلامي، انقلاب ما تا چه حد به اهداف مدنظر بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران رسيده است؟

من در ابتدا بايد در خصوص انقلاب اسلامي توضيحي ارائه كنم. انقلاب اسلامي به يقين در بين انقلاب‌هاي بزرگ دنيا مثل انقلاب اكتبر شوروي، انقلاب كبير فرانسه، انقلاب الجزاير، انقلاب نيكاراگوئه و انقلاب عراق، يك انقلاب ويژه و استثنايي است. انقلاب اسلامي ما سه مشخصه دارد كه اين سه مشخصه، ديني، مردمي و ولايي است. اين انقلاب يك انقلاب مكتبي و مذهبي است كه شعارهاي اصلي آن، شعارهاي مذهبي نظير الله‌اكبر و لااله‌الاالله است و پس از آن شعار مهم ديگرش استقلال، ‌آزادي و جمهوري اسلامي است. بنابراين انقلاب ولايي بود، چون رهبر داشت، مردمي بود چون آحاد مردم در آن شركت كرده بودند و مذهبي بود چون شعار خدا و اهل بيت سر مي‌داد. به خاطر همين ويژگي‌ها است كه با گذشت 36 سال همچنان راه خود را ادامه مي‌دهد.

ما در طول اين 36 سال آنقدر با موانع، آفات و آسيب‌ها مواجه شديم كه برنامه تمام آنها اين بود كه نگذارند ما به اهداف و آرمان‌هاي انقلاب كه استقلال فرهنگي، سياسي و اقتصادي بود دست پيدا كنيم. اما به رغم تمام اين‌ها ما در بخش سياسي توانستيم استقلال خود را به دست بياوريم و امروز در قانونگذاري و انتخابات و مسائل سياسي از هيچ كس خط نمي‌گيريم. البته در حوزه اقتصادي و فرهنگي مشكل داريم و بايد كار بيشتري در اين حوزه انجام دهيم.

در بعد اقتصاد متأسفانه اقتصاد ما همچنان متكي به نفت است و اكنون نفت يك كالاي حساس محسوب مي‌شود كه ابرقدرت‌ها اختيار آن را به دست گرفته‌اند و به ما فشار مي‌آورند. بنابراين بايد در مجموع عنوان كرد كه ما در برخي از حوزه‌ها به هدف رسيده‌ايم اما در برخي از حوزه‌هاي ديگر اجازه ندادند كه اين اتفاق بيفتد.

شما در حوزه ضعف‌ها موضوعات را بيشتر به خارج پيوند داديد، در داخل نقاط ضعف را در كدام حوزه ارزيابي مي‌كنيد كه تاكنون اجازه رسيدن به استقلال كامل را به ما نداده است؟

در داخل چند مشكل داريم. مشكل نخست تشكل و تحزب است. ما اصل قانون احزاب را داريم ولي متأسفانه پس از شهادت آيت‌الله بهشتي و دوستانشان در حزب جمهوري اسلامي، كشور يك حزب پر و پيمان كه پاي كار باشند و با مرامنامه، اساسنامه و برنامه در عرصه‌هاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كار كنند، نداشتيم. بنابراين مشاهده مي‌كنيم كه انتخابات ما همواره موردي و مقطعي است. مشكل دوم گرفتاري‌هاي روزمره است. به طور مثال در زمان جنگ ما نتوانستيم به زيرساخت‌هاي خود برسيم. يا به طور نمونه مسئله تحريم يا كاهش قيمت نفت باعث شده كه ما فرصت را از دست بدهيم و كار را پيش ببريم.

البته مشكل ديگر نيز عدم تجربه كافي در مقابله با مسائل است. مديران ما با آزمون و خطا كار را پيش مي‌برند.

در اين خصوص من به نمونه‌اي اشاره مي‌كنم. در سال 1368 با گذشت 10 سال از انقلاب و تدوين قانوني اساسي، كشور قانون اساسي خود را مورد بازبيني قرار داد و مواردي را حذف و اضافه كرد. اين همان آزمون و خطا در كشور بود. البته هم‌اكنون نيز من معتقدم كه قانون اساسي ما نيازمند تجديد نظر در حوزه‌هاي اقتصادي و مديريتي است تا بتوانيم از اين طريق كشور را بهتر هدايت كنيم.

شما موضوع بازنگري در قانون اساسي را مطرح كرديد. ممكن است به صورت دقيق و جزئي بفرماييد كه قانون اساسي كشور در كدام حوزه نيازمند بازنگري است؟

من در دوره هشتم كه نماينده مجلس بودم به عزيزاني كه با مقام معظم رهبري در تماس بودند، ‌چندبار اين موضوع را عنوان كردم. امام خميني در آخرين سال حيات خود دستور بازنگري در قانون اساسي را صادر كردند، ‌امروز بيش از 20 سال از زمان ارتحال مي‌گذرد و نياز داريم كه در قانون اساسي بازنگري كنيم.

به صورت موردي اگر بخواهم توضيح بدهم، به اعتقاد بنده در موضوع رياست جمهوري ما بايد اين حوزه را ببنديم و به هر فرد بيش از دو دور اجازه حضور در پست رياست جمهوري را ندهيم. يعني يك فرد وقتي دو دور رئيس‌جمهور بود، پس از آن تحت هيچ شرايطي اجازه كانديداتوري در انتخابات را نداشته باشد. اين موضوع باعث چرخش قدرت خواهد شد. هم‌اكنون رؤساي جمهور ما در پايان دوره چهار سال خود تمركز خود را بر روي دور بعد مي‌گذارند. در خصوص مجلس شوراي اسلامي نيز همين طور است. هم‌اكنون تنها فيلتر براي مجلس شوراي اسلامي سن است كه مي‌گويند از 30 سال تا 75 سال مي‌توانند كانديدا شوند. اين موضوع باعث مي‌شود كه در يك حوزه انتخابيه يك فرد حتي پنج دور نماينده مجلس باشد. به عقيده من براي مجلس نيز سه دور حضور كافي است. علاوه بر اين عقيده بنده بر اين است كه طول رياست جمهوري و مجلس شوراي اسلامي بايد پنج سال باشد و چهار سال كم است. هم‌اكنون رؤساي جمهوري و نمايندگان مجلس در سال اول حضور خود در اين سمت با شرايط آشنا نيستند و دست به آزمون و خطا مي‌زنند و سال آخر هم بالطبع خود را درگير بازي انتخابات مي‌كنند. بنابراين كلاً دو سال مفيد براي خدمت‌رساني دارند كه اين دو سال بسيار كم است. از اين رو اگر اين مدت پنج سال شود، ‌اين سال‌هاي مفيد خدمت به سه سال افزايش پيدا مي‌كند.

در حوزه اقتصاد نيز هم‌اكنون اقتصاد را در سه بخش دولتي، تعاوني و خصوصي محدود كرديم. در حالي كه من معتقدم كه بايد اقتصاد در حوزه خصوصي و تعاوني باشد و دولت را وارد فضاي نظارت كنيم و اگر پروژه‌اي را هيچ كدام نتوانستند انجام دهند، بخش دولتي وارد كار شود.

با توجه به اينكه بحث ما درباره قانون اساسي كشور است، ديدگاه شما در خصوص موضوع رفراندوم كه اخيراً توسط رئيس‌جمهور مطرح شده چيست؟‌

اصل همه‌پرسي و رفراندوم يك اصل قانون اساسي است. بنابراين اين راه را خود قانون اساسي باز كرده و اين نشانگر يك ظرفيت در جمهوري اسلامي است. البته در قانون اساسي كلمه «ممكن است» قيد شده كه مي‌توان براي موضوعات فرهنگي، اجتماعي و سياسي به آن رجوع كرد. قانون هيچ گاه نگفته «بايد» مراجعه كرد و الزام و التزامي در آن وجود ندارد. همچنين اين اصل قيد دارد كه براي رجوع به آراي عمومي بايد دو سوم رأي نمايندگان مجلس را بگيرد و پس از مجلس نيز بايد به تصويب شوراي محترم نگهبان برسد. البته اين موضوع كه بايد به تصويب شوراي محترم نگهبان برسد در قانون وجود ندارد و اين موضوع بايد مورد تفسير خود شوراي نگهبان قرار بگيرد. اما طبيعتاً مصوبات مجلس بايد از كانال شوراي نگهبان عبور كند و به تأييد برسد. از اين رو، ‌نمي‌توان گفت كه تا رئيس‌جمهور اراده كرد در كوتاه‌ترين زمان همه‌پرسي برگزار شود.

من تا امروز نمي‌دانم كه انگيزه دكتر روحاني براي مطرح كردن اين اصل چه بوده است؟ ‌به نظر بنده نبايد نسبت به آن نگاه منفي داشت.

پيرو همين بحث، آيا در شرايط فعلي كشور، گره خاصي وجود دارد كه بخواهيم به آراي عمومي و موضوع رفراندوم رجوع كنيم؟

من نمي‌توانم از جانب دكتر روحاني حرف بزنم اما در شرايط فعلي در ذهن بنده، چيزي كه بتواند «مشت پر كن» باشد در اين خصوص مشاهده نمي‌كنم و در حال حاضر گره خاصي براي برگزاري رفراندوم وجود ندارد. اما شايد به طور مثال مذاكرات هسته‌اي به نقطه‌اي برسد كه ما نياز پيدا كنيم.

البته در موضوع مذاكرات هسته‌اي قدرت منطق را در اختيار داريم و هم‌اكنون دكتر ظريف با همين منطق با شش قدرت جهاني مشغول مذاكره است. ما در اين روند بسيار قوي هستيم اما شايد يك روز بگويند كه اين‌ها كه در مذاكرات مي‌گوييد نظر شخص آقاي ظريف است يا نظر رهبري است؟ ‌پس نظر ملت كجاست؟ هم‌اكنون نظر ملت در خصوص گروه 1+5 تغيير كرده و در ابتدا مذاكرات به اين روند خوشبين بودند اما امروز مي‌بييند كه زياده‌خواهي و بهانه‌جويي مطرح است. حال در همه‌پرسي كه به منظور مذاكرات برگزار شود، عين همه‌پرسي براي نظام جمهوري اسلامي در 12 فروردين 58، 98 درصد مردم رأي به قطع مذاكرات بدهند و بگويند ما انرژي هسته‌اي قانوني و صلح‌آميز مي‌خواهيم. اين نقطه قوت جمهوري اسلامي خواهد شد و دنيا خواهد فهميد كه با ظريف و عراقچي طرف نيست بلكه با 98 درصد مردم مواجه است.

يكي از شاخصه‌هاي انقلاب اسلامي در كنار هم قرار گرفتن روحانيت، توده مردم و طبقه روشنفكر جامعه بود. چرا دشمنان توانستند تا حدودي بين اين طبقات جامعه فاصله بيندازند و اختلاف ايجاد كنند؟

من اصل اختلاف را يك موضوع طبيعي مي‌دانم. هم‌اكنون دو نفر را نمي‌توان پيدا كرد كه اثر انگشتشان شبيه هم باشند. خداوند در قرآن كريم مي‌فرمايد: «‌من شما را گوناگون آفريدم». بنابراين اصل اختلاف را بپذيريم. اما براي اينكه بتوانيم در كنار هم زندگي كنيم و مملكت را اداره كنيم، قطعاً به يك چارچوب نياز داريم. ما بايد دو چيز را براي حل اين اختلافات حكم قرار دهيم. نخست قانون و دوم رهبري.

تا جايي كه اين اركان را داشته باشيم، مي‌توانيم با يكديگر بحث كنيم و نياز يك خانواده 78 ميليوني همين گفت‌وگو است. مقام معظم رهبري كرسي آزاد‌انديشي را مطرح كردند و من معتقدم كه بايد اين كرسي را در همه بخش‌ها داشته باشيم. فرقي هم بين روحاني، روشنفكر و توده مردم قائل نشويم. مشكل ما اين است كه با يكديگر كم حرف مي‌زنيم. هم‌اكنون نسل جديد كشور، نه انقلاب را ديده و نه جنگ تحميلي را... ما بايد براي آنها تشريح كنيم كه در كشور چه گذشته است و بايد بگوييم كه جنگ تحميلي 1000 ميليارد دلار زيان اقتصادي براي كشور ايجاد كرد. تا زماني كه اين گفت‌وگوها شكل نگيرد، امكان درك متقابل نيز وجود ندارد و دامنه اين اختلافات بيشتر از هر زمان ديگر خواهد شد.

در همين خصوص مي‌خواستم اين سؤال را بپرسم كه با توجه به منشور برادري كه امام خميني(ره) به آقاي انصاري نوشتند، اختلافاتي كه امروز در جريان انقلابي كشور وجود دارد، يك اختلاف اصولي است يا سليقه‌اي؟

من قطعاً اين اختلاف را سليقه‌اي مي‌دانم. فكر نكنيد كه من حسن ظن يا خوشبيني افراطي دارم اما من اين مجموعه را يك خانواده مي‌دانم. قانون اساسي پيمان‌نامه ما است و در هر انتخابات اين پيمان‌نامه تأييد مي‌شود. شايد به مواردي نقد داشته باشند اما در مجموع قانون اساسي را قبول دارند. همچنين همه گروه‌ها نظام جمهوري اسلامي و رهبري را قبول دارند. رهبري ما فردي بي‌بديل و بي‌عديل است. بنابراين اختلاف در اصول نيست و سليقه‌اي است. البته در اين بين چه بخواهيم و نخواهيم، هوا و هوس و خيال وجود دارد.

براي مثال نامه آقاي رحيمي به آقاي احمدي‌نژاد را نگاه كنيد. اين نامه يك روضه ننه من غريبم است. يعني واقعا آن روز نمي‌توانستيد اين حرف‌ها را بگوييد و حالا كه محكوم شديد اينگونه حرف مي‌زنيد؟ اين همان هوا و هوس است. قطعاً اگر محكوم نشده بود، احمدي‌نژاد هنوز برايش همان معجزه هزاره سوم بود.

انقلاب اسلامي ريزش‌ها و رويش‌هاي فراواني داشته است. ما تجربه حصر آقايان شريعتمداري و منتظري را داشتيم و امروز نيز شاهد حصر موسوي و كروبي هستيم. ديدگاه شما در خصوص اين حصر چيست؟

آيت‌الله مطهري پس از انقلاب دو ماه بيشتر زندگي نكردند. اين فرد تيز‌هوش، ‌جزوه‌اي به نام آفات انقلاب نوشت. امروز هم اين كتاب پس از 36 سال خواندني است. بايد بپذيريم كه انقلاب آفت دارد. رسول اكرم مي‌فرمايند هر چيزي آفت دارد. در خصوص فتنه 88، بنده به همراه برخي دوستان براي حمايت از آقاي ميرحسين موسوي ستاد تشكيل داديم.

در عين حال شخص بنده در آن زمان نسبت به آقاي احمدي‌نژاد حرف‌هاي زيادي داشتم و امروز نيز حرف دارم.

ما بايد بحث كنيم كه چرا انتخابات دهم رياست جمهوري همانند دوره يازدهم و نهم رقابتي شد؟‌ همواره در انتخابات دور دوم دولت‌ها، رئيس‌جمهور به عنوان محور قرار داشت و باقي شانس چنداني براي پيروزي نداشتند. زمان آيت‌الله خامنه‌اي، آيت‌الله هاشمي و خاتمي اينگونه بود. من دليل اين موضوع را عملكرد بد اخلاقي احمدي‌نژاد مي‌دانم. وي دويد و بسيار كوشش كرد اما بسيار بداخلاقي كرد.

ماجراي آقاي مصلحي كه مقام معظم رهبري در خصوص ايشان نظر دادند، مگر فراموش مي‌شود. ديديم كه چگونه آقاي احمدي‌نژاد با بداخلاقي 11 روز خانه‌نشيني كرد.

به اعتقاد من مشكل از جايي شروع شد كه آن همه بي‌احترامي در مناظره احمدي‌نژاد و موسوي مطرح شد.

البته بگويم كه پس از انتخابات، ‌بنده در تنفيذ آقاي احمدي‌نژاد در حسينيه امام خميني(ره) و همچنين در مراسم تنفيذ ايشان در مجلس شركت كردم و جزو نمايندگاني بودم كه نامه تبريك به آقاي احمدي‌نژاد را امضا كردم. من طبق قانون همه چيز را پذيرفتم. پس از آن نيز تمام اردوكشي‌هاي خياباني و اتفاقات را محكوم كردم و هم‌اكنون نيز با آن مخالف هستم.

در خصوص بحث حصر نيز، ‌شوراي عالي امنيت ملي جمع‌بندي كردند كه اين آقايان بايد حصر شوند و اين حصر هم جنبه حفاظتي براي خود اينها دارد و هم جنبه امنيتي دارد و در نهايت جنبه شخصي دارد. آقاي موسوي حالا كه در خلوت خودت هستي، ‌بنشين و اين پرونده‌ها، اين كشته‌ها و اين اردوكشي‌هاي خياباني را بين خودت، ‌وجدانت و خدا بررسي كن. آقاي كروبي نيز كه رأيش قابل توجه نبود، ‌نمي‌دانم چرا دست به اين اقدام زد. بنابراين من حصر را قانوني و شرعي مي‌دانم.

شما مسئول ستاد اصولگرايان آقاي موسوي بوديد. آيا پس از اين وقايع با آقاي موسوي ملاقاتي داشتيد و از ايشان خواستيد كه به رفتار خود خاتمه دهد؟

من مسئوليتي در ستاد ايشان نداشتم و آن ستاد را نيز بنده و چندنفر از دوستان تشكيل داديم. من نيز هرگز با آقاي موسوي ملاقاتي نداشتم. شرايط نيز به گونه‌اي بود كه به رغم آنكه هيچ نقشي بنده در اين وقايع نداشتم، ‌چوب هر دو طرف درگير را خوردم.

برداشت من از گفته‌هاي شما اينگونه بود كه دليل تمام اين اتفاقات، مربوط به درگيري‌هاي مناظره بوده اما بسياري نيز معتقدند كه اين وقايع ناشي از يك برنامه‌ريزي قبلي از جانب سرويس‌هاي جاسوسي بيگانه بوده است. ديدگاه شما در اين خصوص چيست؟

باور من اين است اگر 360 سال نيز از پيروزي انقلاب بگذرد، استعمار و استكبار حاضر به پذيرش انقلاب اسلامي ما نيست و قطعاً به دنبال براندازي است. برخي افراد مي‌گويند داستان 88 از 78 كليد خورده است اما برخي مي‌گويند كه عملكرد منفي دوره اول آقاي احمدي‌نژاد اين بساط را به وجود آورد.

اما من معتقدم كه سرويس‌هاي بيگانه مي‌خواستند وقايعي را در انتخابات 88 به وجود بياورند و كليد آن را مناظره زد. آقاي ميرحسين در تهران رأي اول را آورد اما ديديم كه روز بعد از پيروزي آقاي احمدي‌نژاد، ايشان در ميدان وليعصر چه حرف‌هايي زدند. حرف‌هايي كه گويي پاشيدن بشكه بنزين روي آتش بود. من معتقدم زمينه را اين سخنان به وجود آورد. زخم‌هاي سال 88 هنوز تازه است اما عامل آن را نبايد تنها ميرحسين موسوي و كروبي دانست. بلكه بودند افرادي كه در كنار اين دو باعث نارآرامي شدند. هم‌اكنون نيز باور من اين است كه اين روند هرچقدر ادامه پيدا كند، زخم كهنه‌تر و درمان آن سخت‌تر خواهد شد.

مقام معظم رهبري نسبت به نگاه دشمن بسيار حساس هستند و مي‌فرمايند اين دندان طمع دشمن را بايد كشيد. ما اگر اختلافي داريم، موضوع داخل خانواده است و به خودمان مربوط است و نبايد اجازه دهيم خارجي‌ها از اين اختلاف ما سوء استفاده كنند. اين آقايان نيز بهتر است نسبت به آن چيزي كه اتفاق افتاد اعتذار بجويند و توبه كنند. از مقام معظم رهبري نيز بخواهيم كه يعقوب پيغمبر‌وار اين دو را ببخشند.

فرزندان حضرت يعقوب پس از ماجراي حضرت يوسف خدمت ايشان رسيدند و گفتند: يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ و حضرت يعقوب نيز فرمودند سوف أستغفر لكم ربي...

برخي مي‌كوشند كه پس از پيروزي آقاي روحاني در انتخابات رياست جمهوري كه از اعضاي جامعه روحانيت بودند، اينگونه القا كنند كه در اين جامعه اختلاف افتاده است. آيا اين گفته‌ها درست است؟

بعد از موفق شدن آقاي دكتر روحاني در انتخابات، جامعه روحانيت نخست نامه تبريكي را براي ايشان نوشتند و سپس گروهي را براي تبريك حضور، نزد آقاي روحاني فرستادند. هم اكنون نيز به دنبال آن هستيم كه با توجه به آنكه آقاي روحاني عضو مؤسس جامعه روحانيت مبارز است، ايشان در جلسات حضور داشته باشند يا ما جلسه‌اي را خدمت ايشان برگزار كنيم. بنابراين هيچ گونه انشقاقي در جامعه روحانيت وجود ندارد.

به عنوان سؤال پاياني، به نظر شما عملكرد دولت در حوزه فرهنگ چگونه است و آيا توانسته نمره قبولي بگيرد؟

من در مسائل فرهنگي سه عقيده دارم. فرهنگ مثل تجارت نيست كه بتوانيم كالا بخريم و بفروشيم. فرهنگ يك امر دراز مدت و طولاني است. دوم فرهنگ يك متولي ندارد. بنده در كميسيون فرهنگي مجلس هشتم كه بودم، ‌آقاي حدادعادل در جلسه ابتدايي كميسيون كه به عنوان رئيس انتخاب شد، ‌عنوان كرد كه فرهنگ 300 تعريف دارد. فرهنگ يعني، فكر، عقيده، فقه، فرع، اصل، ‌اجتماع، دنيا، ‌آخرت. . . بنابراين ميدان بسيار گسترده است. من معتقدم كه اين فرهنگ بايد از خانواده آغاز شود، فرزند وقتي به دنيا مي‌آيد بايد نام خوب براي آن برگزينند، ‌خوب تربيت شود و خوب آموزش ببيند. فرهنگ يك مجموعه است و تا وقتي كه از خانواده شروع نشود، ‌به صورت دستوري و بخشنامه‌اي قابل حل نيست. به طور مثال وقتي كه موضوع كمربند ايمني در خودرو را جدي گرفتند و جريمه كردند، فرهنگ‌سازي شد و به صورت ناخودآگاه ‌امروز هركس در خودرو مي‌نشيند، كمربند خود را مي‌بندد. اما براي موتورسيكلت و كلاه ايمني اين موضوع فرهنگ‌سازي نشده و مي‌بينيم كه امروز از 25 هزار كشته در تصادفات، 5 هزار نفر راكب موتور‌سيكلت كشته مي‌شوند. از اين رو بايد يك سهم خاص براي دولت در عرصه فرهنگ قائل شد. ما هم اكنون حدود 800 نماز جمعه در سراسر كشور و 50 هزار مسجد داريم. اين‌ها در موضوع فرهنگ‌سازي نقش زيادي دارند. بايد سهم فرهنگ براي حوزه‌هاي علميه نيز قائل شد. طلبه‌ها بايد در سراسر كشور پخش شوند و اين موضوع فقط در ايام محرم و ماه مبارك رمضان نباشد.

هم اكنون مساجدي در كشور هست كه امام جماعت ندارد و اين نبود امام جماعت يعني اينكه تبليغ و تربيت و فرهنگ‌سازي تعطيل است. علاوه بر اين بايد براي صدا و سيما و رسانه‌ها نيز نقش قائل شويم. سال 93 را مقام معظم رهبري سال اقتصاد، فرهنگ، ‌عزم ملي و مديريت جهادي و امروز 11 ماه از اين نامگذاري گذشته است. همين رسانه‌ها و روزنامه‌ها كه هر روز منتشر مي‌شوند و صدا و سيمايي كه اين همه برنامه پخش مي‌كند، تا چه حد اين شعار را پيگيري كردند؟

بنابراين نبايد فراموش كرد كه همه در موضوع فرهنگ سهم دارند و نبايد تنها متولي فرهنگ را دولت دانست. همه بايد دست به دست هم بدهيم و فرهنگ جامعه را اصلاح كنيم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار