پس از هفتهها بحث و رايزني سرانجام نشست مسكو در موعد مقررشروع شد و نمايندگان دولت سوريه و مخالفان اين كشور روز دوشنبه براي حضور در اين نشست راهي روسيه شدند. هر چند پيش از اين دو نشست درباره حل سياسي بحران سوريه تشكيل شده بود اما نشست مسكو از جهات مختلف با نشستهاي قبلي ژنو 1 و 2 متفاوت است و با اين مقايسه ميتوان بهتر به اهميت و جايگاه نشست مسكو و آثار و نتايج احتمالي آن پي برد.
نخست اينكه نشستهاي ژنو 1 و2(و به خصوص نشست ژنو1) در زماني برگزار شده بودند كه وضعيت ميداني تا حدودي به نفع مخالفان بود، لذا مخالفان هنوز به طرح براندازي در سوريه اميدوار بودند و به همين علت به حل سياسي بحران رغبت و علاقه نشان نميدادند اما در حال حاضر برتري ميداني با دولت و ارتش سوريه است و اگر دولت سوريه با شركت در نشست مسكو يا با اجراي طرح ديميستورا در حلب موافقت كرده، به هيچ وجه به علت ضعف توان نظامي و عملياتي اين كشور نيست بلكه درست برعكس به اين علت است كه دولت سوريه از همان آغاز بحران با حل سياسي بحران موافق بوده اما مخالفان مسلح تحت تأثير و تحريك قدرتهاي غربي و عربي كه به اجراي طرح براندازي در سوريه چشم دوخته بودند با حل سياسي بحران مخالف بودند، همچنين در زمان برگزاري نشستهاي ژنو 1 و 2 هنوز خطر تكفيريها براي دولتهاي عربي و غربي كه از طرح براندازي در سوريه حمايت ميكردند چندان آشكار نشده بود و اين دولتها با اعزام تكفيريها به سوريه ميخواستند هم از خطر حضور آنها در كشورهاي خود رهايي يابند و هم اينكه هزينه نابودي آنها به دوش دولت و ارتش سوريه بيفتد اما نشست مسكو در شرايطي برگزار ميشود كه اين خطر كاملاً براي اين كشورها مشخص شده و حتي آنها ائتلافي تحت عنوان ائتلاف ضدداعش تشكيل دادهاند.
به استثناي تركيه كه تاكنون از خطر داعش مصون مانده است بقيه اعضاي ائتلاف موسوم به دوستان سوريه يا ائتلاف به اصطلاح ضدداعش به شدت از اين گروهها به خصوص از اعلام موجوديت داعش احساس خطر ميكنند و اين خطر براي برخي از كشورهاي عربي از جمله عربستان به قدري جدي است كه حاضر شده در خط مقدم داعش حاضر شود. آشكار شدن اين خطرات در مواضع حاميان غربي و عربي مخالفان دولت سوريه نيز مؤثر بوده به گونهاي كه برخي از آنها از جمله اغلب كشورهاي غربي را بر آن داشته است با وجود رويارويي با روسيه در قضاياي بحران اوكراين مخالفت صريحي با نشست مسكو نداشته باشند و بر اساس توافقنامه ژنو از آن استقبال كنند. اين تغيير رويكرد نسبي براي برخي از كشورهاي عربي از جمله عربستان نيز صادق است و اگر عربستان مخالف سرسخت نشستهاي ژنو 1 و2 بود و در آن مقطع بر تسليح مخالفان اصرار ميكرد اما اكنون از حل سياسي بحران بر اساس تفاهم ژنو 1 حمايت ميكند.
در حال حاضر تركيه تنها كشوري است كه به صراحت با نشست مسكو مخالفت كرده و به تبع آن هواداران تركيه در ائتلاف ملي مخالفان از جمله خالد خوجه رئيس جديد اين ائتلاف نيز از حضور در نشست مسكو خودداري كردند اما برخي ديگر از اعضاي اين ائتلاف كه از سوي كشورهاي غربي و عربستان حمايت ميشوند به صورت انفرادي در نشست مسكو شركت كردهاند. بر اين اساس سومين تفاوت نشست مسكو و نشستهاي قبلي ژنو را ميتوان در اين موضوع جستوجو كرد كه مخالفان سوريه از موضع فردي و شخصيت حقيقيشان در اين نشست شركت كردهاند نه اينكه از طرف يك حزب و ائتلاف حضور داشته باشند و مواضع آن را بيان كنند. گذشته از اينها هر چند مخالفان با برگزاري نشست قاهره كوشيدند اختلافات داخلي خود را حل كنند و به يك توافق كلي و وحدت نظر دست يابند اما اين هدف محقق نشد و در واقع شكافها و اختلافنظرهاي جديدي كه بين حاميان افراد و گروههاي ضدسوري بروز كرده، بر مواضع مخالفان نيز سايه افكنده است.
با در نظر گرفتن اين متغيرها هر چند نميتوان با قطعيت درباره نتايج نشست مسكو سخن گفت اما به طور نسبي هم ديدگاههاي مخالفان و دولت و هم در داخل مخالفان و حاميان خارجي آنها زمينههاي اشتراك تا حدودي افزايش يافته است كه اين امكان موفقيت نشست مسكو را تا حدودي افزايش داده است. حل بحران سوريه علاوه بر اينكه از ادامه خرابيها و تشديد وخامت انساني در سوريه جلوگيري ميكند، زمينه را براي كسب موفقيتهاي بيشتر در عرصه مبارزه با داعش نيز فراهم ميكند زيرا همچنانكه خود مسئولان امريكايي نيز به تازگي اذعان كردهاند ائتلاف ضدداعش تاكنون موفق عمل نكرده كه يكي از دلايل اصلي آن استفاده نكردن از پتانسيلهاي دولت سوريه در اين زمينه بوده و از اين جهت ايجاد گشايش در حل سياسي بحران سوريه زمينه را براي استفاده از توانمنديهاي سوريه در مقابله با داعش نيز فراهم ميكند.