کد خبر: 700137
تاریخ انتشار: ۰۶ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۲
جدال السديري‌ها و الشمري‌ها آشكار مي‌شود
انتقال قدرت از جناح الشمري ها به جناح سديري ها زمينه را براي دورجديدي از تنش هاي سياسي در درون خاندان فراهم مي کند
جوان آنلاين: اين روزها خبر مرگ ملک عبد الله پادشاه عربستان و آثار داخلي و خارجي آن و همچنين واکنش ها به اين اتفاق در کانون توجه رسانه هاي منطقه و جهان قرار گرفته است و هر يک از آنها از زواياي خاص به انعکاس اخبار اين رويداد و تحليل سياست هاي داخلي و خارجي عربستان مي پردازند.

طبعا مراسم خاکسپاري اولين اقدامي بود که مي بايست انجام مي شد اما نکته اي که در اين زمينه جلب توجه مي کرد سرعت و شتاب آن بود که به فاصله چند ساعت از اعلام خبر مرگ ملک عبد الله انجام شد و اين مسئله ديدگاه برخي از تحليلگراني را که معتقدند مرگ ملک عبد الله سه روز قبل از اعلام خبر آن صورت گرفته بود ،تائيد مي کند.

مراسم خاکسپاري به قدري سريع انجام شد که خيلي از مقامات کشورهايي که براي شرکت در مراسم اعلام آمادگي کرده بودند ،فرصت حضور پيدا نکردند. به نظر مي رسد حضور مقامات خارجي به گونه ايي طراحي و مديريت شده بود که آنها به جاي اينکه حامل پيام تسليت به مناسبت مرگ ملک عبد الله پادشاه قبلي باشند، حامل پيام تبريک براي سلمان بن عبد الله پادشاه جديد و مقرن به عبد العزيز وليعهد جديد و محمد بن نايف ولي وليعهد باشند.

تفاوت اين دو نوع برخورد زماني آشکار مي شود که به انتصاب هاي سريع و شتاب زده اي که سلمان بن عبد العزيز در همان چند ساعت اول اعلام خبر مرگ ملک عبد الله انجام داد توجه شود. طبق اين انتصاب ها متعب بن عبد الله فرزند پادشاه فقيد و رئيس گارد سلطنتي (که در زمان ملک عبد الله به سطح وزارت ارتقاء يافت و همتراز وزارت کشور شد که در دست محمد بن نايف است )به همراه خالد التويجري رئيس دربار سلطنتي از کار برکنار شدند و اين در حالي بود که ملک عبد الله قصد داشت متعب اولين فرد از نسل دوم باشد که عهددار قدرت و سلطنت در نظام پادشاهي عربستان مي شود.


مرگ ملک عبدالله و روشن شدن واقعيت‌هاي جديد در خانواده سعودي


در اين راستا چند هفته قبل از وخامت حال ملک عبد الله، متعب بن عبد الله به امريکا سفر کرد و تقريبا با همه مقامات ارشد اين کشور در کنگره، کاخ سفيد و نهادهاي اطلاعاتي،امنيتي و نظامي ديدار و گفتگو کرد. بلافاصله بعد از اين سفر محمد بن نايف وزير کشور نيز به امريکا سفر کرد و تقريبا با همه کساني که متعب ديدار کرده بود، ديدار کرد و اگرچه در ا» مقطع علت و اهداف اين سفرها چندان مشخص نبود اما اکنون آشکار شده است که اين سفرها با هدف کسب رضايت مقامات امريکايي براي احراز قدرت پادشاهي صورت گرفته بود که ظاهرا در اين ميان محمد بن نايف توانسته است گوي سبقت را از رقيب خود بربايد.

نکته ديگري که در اين زمينه آشکار مي شود اين است که انتصاب هاي جديد سلمان هم ظاهرا با چراغ سبز امريکا صورت گرفته است و واشنگتن نيز بر بازگشت مجدد قدرت و حاکميت به جناح سديري ها در داخل نظام پادشاهي عربستان مهر تائيد زده است. اين در حالي است که بازگشت قدرت به سديري ها احتمال تشديد محافظه کاري و توقف اصلاحات نيم بند ملک عبد الله پادشاه فقيد را به همراه دارد.

از اين ديد رويکرد کشورهاي غربي در تاکيد همزمان بر ادامه خط اصلاحات ملک عبد الله با تائيد بازگشت قدرت به سديري ها با نوعي تناقض همراه است چرا که جناح سديري ها همواره با آل شيخ (که قدرت ديني را در کنترل خود دارند و ارتباطات قوي و گسترده با افراد و گروههاي دارند که افکار و گرايشات داعشي و القاعده اي دارند) روابط گسترده و ريشه داري داشته و دارند وهر دو طرف کوشيده اند التزام خود را به تقسيم سنتي قدرت سياسي و قدرت ديني ميان خود حفظ کنند.

اگر ملک عبد الله پادشاه فقيد در چارچوب اصلاحات نيم بند و لاک پشتي خود وارد حريم مفتي ها و آْل شيخ مي شد و محدوديت هايي را هر از گاهي عليه آنها اعمال مي کرد ،به اين علت بود که وي از غير سديري ها بود و چندان خود را به چارچوب هاي گذشته مقيد نمي دانست ضمن اينکه عربستان بعد از وقايع 11 سپتامبر سال 2001 امريکا و اتفاقات بعدي آن همواره به حمايت از تکفيري ها و استفاده ابزاري از آنها متهم بود.

البته به نظر مي رسد ملک عبد الله با اتخاذ خط اصلاحات جزئي و يا حفظ فاصله خود از مفتي ها و آل شيخ مي خواست موافقت غرب را با احراز قدرت متعب بن عبد الله به عنوان اولين فرد از نسل دوم بدست آورد کما اينکه به نظر مي رسد ملک عبد الله طرح صلح عربي را در زمان وليعهدي با اين هدف ارائه داد که از طريق آن بتواند حمايت غرب را بدست آورد و با اتکاء به آن بر چالش هاي که تصور مي شد از جانب جناح سديري ها اعمال خواهد شد، غلبه کند.

از طرف ديگر با توجه به سنت غير معمولي که عبدالعزيز بن عبدالرحمن بن فيصل بن تركي آل سعود، بنيانگذار عربستان سعودي در انتقال قدرت در اين کشور پايه گذاري کرد و بر اساس آن قدرت برخلاف ساير نظام هاي پادشاهي رايج در جهان از برادر بزرگتر به برادر کوچکتر انتقال مي يابد، لذا با توجه به اينکه همه پسران عبد العزيز که مي توانستند به مقام پادشاهي و يا وليعهدي برسند يا از دنيا رفته اند ويا به کهولت سن و بيماري هاي ناشي از آن مبتلا شده اند، لذا همواره يکي پرسش هاي اساسي اين بود که عربستان چگونه از پيچ انتقال قدرت از نسل اول(پسران ) به نسل دوم ( نوه هاي عبد العزير)عبور خواهد کرد بخصوص آنکه در نسل دوم مدعيان زيادي حضور دارند و در عين حال هيچ معيار دقيقي هم براي ارزيابي و تائيد صلاحيت آنها وجود ندارد و تقريبا همگي در شرايط يکسان قرار دارند و يا حداقل خودشان مي توانند چنين ارزيابي از خود داشته باشند.

با اين‌حال روند تحولات چند روز گذشته نشان مي دهدکه عربستان فعلا از پيچ تاريخي که از مدتها پيش در انتظار آن بود عبور کرده است اما اين به مفهوم پايان ماجرا نيست چرا که اولا انتقال قدرت از جناح الشمري ها به جناح سديري ها زمينه را براي دورجديدي از تنش هاي سياسي در درون خاندان فراهم مي کند دوم اينکه شکاف هاي اجتماعي و اقتصادي با توجه به ترکيب جمعيت جوان اين کشور و بيکاري 50 درصدي انها هنوز گسترده است و اگر در گذشته ملک عبد الله با اتخاذ سياست "خريد سکوت "با تزريق بخشي از در امدهاي نفتي به بدنه جامعه تلاش مي کرد معترضان بالقوه را ساکت کند اما در حال حاضر با توجه به کاهش بي سابقه بهاي نفت امکان ادامه اين سياست با ترديد همراه است .سوم اينکه ملک عبد الله با در پيش گرفتن خط اصلاحات (هر چند جزئي و لاک پشتي )کوشيده بود همپيمانان غربي را در امر مبارزه با تکفيري ها راضي نگه دارد اما اکنون با انتقال قدرت به جناح سديري ها هيچ تضميني براي ادامه اين اصطلاحات وجود ندارد و اين در حالي است که عربستان در خط مقدم ائتلاف به اصطلاح ضد داعش ايستاده است.



نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار