انحمن سينماي جوانان ايران، يكي از مراكز مهم تربيت نيروي انساني در حوزه فيلمسازي است. اين مركز به دليل شناسايي استعدادها و آموزش آنها براي ورود به دنياي حرفهاي سينما، نقشي كليدي در شكلگيري آينده سينماي ايران دارد. نحوه مديريت و چگونگي استفاده از پتانسيلهاي اين مجموعه ميتواند شاخصههاي سنجش توانايي مديراني باشد كه در انجمن مسئوليت گرفتهاند. هاشم ميرزاخاني به مدت سه سال در سمت مديريت انجمن سينماي جوانان ايران فعاليت داشته است. نقد عملكرد اين مدير ميتواند تصويري از تحولات انجمن سينماي جوانان ايران را ترسيم كند. در اين گفت و گو ميرزاخاني به بازخواني مديريت خود پرداخته و به برخي از سؤالات مطرح شده در عملكرد خود پاسخ داده است.
از اينجا شروع كنيم كه در زمان ورود به انجمن، شرايط چگونه بود و ظرف اين سه سال چه اقداماتي انجام داديد؟
قطعاً هر مديري وارد هر مجموعهاي كه ميشود، قدم روي نردبامي ميگذارد كه مديران قبلي براي او چيدهاند. ممكن است در برههاي مديران از اين نردبام صعود خوبي كرده باشند و در برههاي دچار نقايصي بوده باشد. روزي كه من به عنوان رئيس هيئت مديره وارد انجمن سينماي جوان شدم، بسياري در خصوص انحلال انجمن صحبت ميكردند و ميگفتند كه انجمن سينماي جوان با گسترش مدارس سينمايي و دانشگاههاي سينمايي ديگر كاربردي ندارد. حتي يادم هست كه نامهاي از خانه سينما آمده بود با اين مضمون كه الان در حوزههاي مختلف فيلمسازي در سطح كشور 5هزار سينماگر داريم و همينها هم كار ندارند و بنابراين ديگر نيازي به تربيت و آموزش سينماگر نيست.
از همين رو، ما ابتدا به ساكن در هيئت مديره و هيئت امنا گزارشهاي متعددي از مراكز تحقيقاتي گرفتيم كه آيا انجمن بايد منحل شود؟ آيا با مركز گسترش تلفيق شود؟ و... بعد از بحثهاي فراوان، نهايتاً اينگونه تصميمگيري شد كه انجمن صرفاً به عنوان يك مدرسه ريشهدار و يك پايگاه قديمي براي فيلم كوتاه كشور و يك برند شناخته شده در دنيا، حيف است تحتالشعاع اين مسائل قرار بگيرد. لذا ما بجد پاي انجمن ايستاديم.
بعد از مرحله تثبيت انجمن براي تقويت آن چه كرديد؟
ما در گام اول اساسنامه، شرح وظايف و شرايط عضوگيري انجمن را بازنگري كرديم و درباره نحوه تعامل انجمن با جوانان استانها برنامهريزي جدي و چارتي تهيه شد كه انجمن از بوروكراسي مديريتهاي مختلف خارج شود. در قدم بعدي، سعيمان بر اين بود كه از نيروهاي موجود استفاده كنيم. به هر حال، انجمن نيرو زياد داشت، اما ميانگين تحصيلات آنها متأسفانه ديپلم و مديران استانهاي ما عمدتاً 45 سال به بالا بودند؛ آن هم در انجمن سينماي جوان كشور! به همين دليل نخست سعي كرديم در زمينه شناسايي نيروي انساني به خصوص در استانها خيلي كار كنيم. كثرت دفاتر انجمن هم مسئله مهمي بود و گاهي به شوخي ميگفتم سينماي جوان براي خودش يك سازمان سينمايي است. مثلاً 70 تا مدير در كشور و در تهران بودند و اگر ميخواستيد روزي 10 دقيقه هم با هر كدام صحبت و هماهنگي كنيد، ببينيد روزي چند ساعت ميشود؟ اما الحمدلله توانستيم در حوزههاي مختلف از مديران خوب بهره بگيريم. واقعاً مهمترين ابزاري كه در دستم بود مديراني بود كه آمدند و در حوزه ستاد كمك كردند.
وضعيت آموزشي انجمن در ابتداي دوره مديريتي شما چگونه بود؟
ما بيشترين توانمان را روي آموزش گذاشتيم. متأسفانه آموزش در انجمن سينماي جوانان هيچ متدي نداشت و بعضي از دفاتر واقعاً هنوز داشتند آنالوگ تدريس ميكردند و سطح معلومات اساتيد اين بود، به خاطر اينكه هيچ كس نميپرسيد كه آقاي فلاني! تو داري در استان x يا استان y چه ميكني؟ همه خودشان اجتهاد ميكردند و به يك برنامهريزي ميرسيدند و ميگفتند اين كار را ميكنيم. ولي براي ما اين موضوع مهم بود كه اگر متولي آموزش به روز فيلمسازي در ايران هستيم، بايد همه بچهها را در همه جاي ايران تا يك سطح بالا بياوريم. به همين دليل، در اولين گام، از اساتيد دانشگاه دعوت كرديم در اين زمينه به ما كمك كنند. به طور مثال، از مرحوم «سليلي» كه نزديك به 25 سال مدير آموزش سازمان صدا و سيما و مدير طراحي برنامههاي قبل از خدمت و ضمن خدمت صدا و سيما بود و همه ما شاگردي ايشان را كرده بوديم، خواهش كرديم بيايند. ايشان تازه بازنشسته شده بودند، يك سالي با ما كار كردند و متأسفانه به دليل بيماري از دنيا رفتند.
به هر حال، بعد از نيازسنجي از مدرسين، مسئولان دفاتر و بچههاي قديمي آموزش ديده انجمن، سيناپسهاي درسياي را كه از نظر بچهها اولويت بالايي داشت، گرفتيم. واقعاً خيلي براي اين عناوين تحصيلي زحمت كشيده شد.
يك سؤالي كه اينجا به ذهن ميرسد اين است كه انجمن سينماي جوانان تشكيل شد تا خلأ كار عملي در دانشگاه را پر كند. اما شما دوباره با همان اساتيد دانشگاه كه احتمالاً به دليل ضعف نگاه عملي آنها انجمن تشكيل شده بود، روي حوزه تئوريك شيفت كرديد و ظاهراً به اساتيد الزام كرديد كه فقط طرح درس مصوب را بگويند و لاغير.
خيلي ممنون از سؤال شما. بله. قطعاً الزام من بر اين بوده است. اول اينكه اصلاً قرار نبود پايه فعاليت ما مباحث تئوريك باشد و 70 تا 80 درصد فعاليت ما عملي بود. اما شما كه نميتوانيد كاري را كه پايه علمي دارد، بدون تئوري انجام بدهيد. اگر اين طور باشد، هر كس خودش ميرود يك دوربين ميخرد و باكس مونتاژ هم تهيه ميكند و خودش فيلمساز ميشود.
ما يك شوراي آموزشي داشتيم متشكل از اساتيد زبدهاي مثل آقاي «ضابطي جهرمي»، آقاي «تمجيدي»، آقاي «پاسدار»، آقاي «شهيدي» و... اما اينكه شما بخواهيد اين را زير سؤال ببريد كه چرا تكليف كرديم كه همه اساتيد يك متد را تدريس كنند، پس آموزش و پرورش هم بيايد تعطيل كند و بگويد معلممحور ميشويم و معلم هر چه دوست دارد بگويد. ما كه نميخواهيم از نو چرخ اختراع كنيم. در دانشگاههاي سراسر دنيا همين روال برقرار است. ولي در دورههاي قبلي، هيچ مرجع مشخصي براي بچهها و اساتيد وجود نداشت.
با اين وجود، از دورههاي پيشين و به طور اخص دوره آقاي آفريده يكسري فيلمساز به سينماي حرفهاي معرفي شد كه الان بسياري از آنها اسم و رسمي دارند، اما از دوره شما...
اول اينكه آقاي «آفريده» سالهاي متوالي در انجمن سينماي جوانان و مركز گسترش مديريت كرد. آن وقت شما توقع داريد بنده ظرف سه سال كارستان كنم؟ نيروهاي تربيت شده در زمان آقايان نيز بعد از يك دهه مشهور شده و امروز صاحب نام هستند قطعاً جوانان دوره ديده در زمان ما نيز با كسب تجربه و ساخت فيلم و... روزي افتخارآفرين ميشوند و نياز به وقت دارد. آقاي «آفريده» زماني كه مدير توليد انجمن بود يك پول قابل توجه روي ميز گذاشت، هر كسي كه آمد، به او پول داد برود كار كند. اين يك واقعيت است. موضوع فيلم را خطي برايش تعريف ميكردند، ميگفت چقدر ميخواهي؟ بگير برو بساز. نتيجهاش هم شد فيلمهايي كه بعضاً قابل پخش نبودند و در آرشيو ماندهاند.
ببين يك وقت هست من متولي يك مجموعه هستم و يك پتانسيل كشوري را به من دادهاند تا با نظر خودم 10-20 نفر را تربيت كنم. يعني امكانات خاص بيايم روي شما سرمايه بگذارم و دائماً تجهيزات، امكانات و پول به شما بدهم و بگويم كار كن. در چنين وضعيتي خيلي بايد درجه هوشي آدم پايين باشد كه اين را نفهمد و چيزي ياد نگيرد.
شما امكانات را پخش كرديد؟
بله! من حتماً هدفم اين بوده است. من روزي كه به انجمن آمدم، ديدم حتي يك سند مبني بر اينكه اين تعداد آدم در سال 81، 82 و... دوره گذراندهاند، وجود ندارد. اما من روزي كه داشتم از انجمن بيرون ميآمدم، 3700 هنرجو داشتم كه ليست كامل آن با تمام مشخصات هست. بله اگر به من ميگفتند با اين بودجهاي كه براي كل كشور اختصاص دادهايم، براي تربيت 15 نفر برنامهريزي كن كه كاري نداشت.
اين 3700 هنرجو را از لحاظ كيفيت هم ارزيابي كردهايد؟
بله اين وظيفه دفاتر و مدرسين بود كه فيلمها را ديده و ارزشگذاري كنند و حتي فيلمهاي مناسب خريداري و مورد حمايت مالي و معنوي قرار ميگرفت كه نمونه بارز آن برگزاري جشنواره فيلم اوليها بود.
هيچ فيلتري هم نداشتيد؟
نه، فقط يك خط قرمز داشتم و آن سياهنمايي بود. مطالبم در روز معارفه را ملاحظه بفرماييد. الان هم متهم هستم به اينكه فلاني ديدش تلويزيوني بود و سينماي پايه كشور را اخته كرد. نميفهمم اختگي يعني چه؟ اينكه تو در كشور خودت با امكانات كشورت به كشورت فحش بدهي يعني باروري؟
يادم هست شما در مصاحبهاي داوران جشنوارهها را زير سؤال برديد كه با جوايزي كه اهدا ميكنند، فيلمسازان را به سمت سياهنمايي سوق ميدهند...
بله، شما ببينيد به محض اينكه فيلمي در جشنوارهها ديده ميشود، همه سعي ميكنند از آن كپي كنند. مثل الان كه بعد از اسكار اصغر فرهادي، همه فيلمها شدهاند «جدايي نادر از سيمين». در چنين شرايطي، جشنوارههاي ما باعث شده بود مقوله خيانت، سياهبيني به كشور و... باب شود. خب، اگر من در جمهوري اسلامي ايران مسئوليتي را قبول ميكنم، بايد منويات نظام را بپذيرم. وقتي خطدهي و ديدگاه داوران يك جشنواره چيزي غير از نگاه جمهوري اسلامي باشد، قطعاً خروجي آن چيز ديگري خواهد بود. به همين دليل، چيدمان داوري خيلي مهم است.
همين جا يك چالشي كنيم. فرموديد مقوله خيانت و سياهنمايي خط قرمز شما بوده است. در آخرين جشنواره فيلم كوتاه تهران كه تحت مديريت شما برگزار شد، فيلمي بود به اسم «مسير فرعي» كه از جشنواره جايزه گرفت. موضوع فيلم اين است كه دختر و پسري سوار بر يك ماشين كهنه با هم در يك جاده فرعي مشغول رفتن هستند كه بنزينشان تمام ميشود. پسر كنار مسير گالن بنزين در دست ميگيرد، اما هيچ ماشيني نميايستد. اما به محض اينكه دختر گالن را ميگيرد، اولين ماشين توقف ميكند و دختر سوار ميشود و بعد، در تاريكي شب، با يك گالن پر بنزين برميگردد. مفهوم اين فيلم چيست؟
در مورد موضوعش ديد شما را قبول ندارم. يعني آن خانم كنار خيابان ايستاده و گفته است يكي مرا ببرد؟
دقيقاً...
شما در اين مملكت ديدهايد ماشيني براي خانمي بايستد؟ آيا همه اينهايي كه ميايستند خيانتكارند؟ سوار ميشود، چون ميخواهد برود. بعد هم اين اصلاً خيانت نيست. نسبت اين دو آدم در فيلم معلوم نيست. نامزد هستند، زن و شوهرند يا... ضمناً اين فيلم از توليدات سينماي جوان نبوده است.
دبير جشنواره شما بوديد.
دبير جايزه ميدهد؟
دبير هيئت داوران را انتخاب ميكند. خود شما فرموديد چينش داوران.
اگر ميفرماييد دبير جايزه ميدهد، پس آقايان داوران را تعطيل كنيم بروند خانههاي خود.
خود شما فرموديد چينش داورها.
يك دقيقه صبر كن با هم برويم. ببين. هيئت انتخاب آثار داستاني ما اين آدمها بودند: آقايان «رضا ايرانمنش»، «پناه بر خدا رضايي»، «داريوش غريبزاده»، «مسعود اطيابي»، «حبيب بهمني»، «سامان سالور»، و... اين هيئت انتخاب ما بود. جمعي از بچههاي خوب سينما كه دو نفر آنها عضو شوراي پروانه ساخت بودند. ما كه نميتوانيم داور از كره مريخ بياوريم. بعد از انتخاب هم فيلمها به اداره نظارت و ارزشيابي رفت و با نظر شورا اين فيلمها با حك و اصلاح مجوز يك بار نمايش در جشنواره فيلم كوتاه را دريافت كرد.
ولي ميتوانيد جلوي اثري را بگيريد و بگوييد اين نبايد شركت داده شود.
اين طور نيست. دبير، يك جشن و يك مهماني را بر اساس قوانين عرف و رايج برگزار ميكند. عرض كردم فيلم توسط شواري نظارت و ارزشيابي مجوز نمايش گرفت و صحنهها و گفتوگوهاي نامناسب حذف شده احتمالاً شما نسخه اصلي را ديدهايد.
آقاي ميرزاخاني! ما داريم در ايران زندگي ميكنيم. دبير اگر بخواهد، ميتواند مانع حضور يك فيلم در جشنواره شود...
آيا به نظر شما اين كار حرفهاي است؟ فيلم مجوز گرفته حق دارد مانند ساير فيلمها داوري شود ما امانتدار بوديم شايد بعضيها اين كار را بكنند.
پس اعتراف كرديد كه ميشود... خب چرا به فيلم «مسير فرعي» جايزه ويژه داديد؟
ميخواهم اين را بگويم بنده ندادم. اجازه بده... داورهاي جشنواره ما اينها بودند. آقاي «محمد بزرگنيا»، «مهدي فرجي»، «سيد ناصر هاشمزاده»، «احمد ضابطي جهرمي»، «محمدرضا سكوت» و «مهدي كرمپور»... اين آدمها ميآيند، مينشينند و ميگويند از نظر ما اين فيلم بايد جايزه بگيرد. دبير چه ميتواند كند؟ البته به نظر من اين فيلم پس از اصلاحات انجام شده ايراد نداشت.
شما حاضريد با خانواده اين فيلم را ببينيد؟
بله. تأكيد ميكنم نسخه اصلاحي را بله. ايرادي ندارد. شما نميبينيد؟
نه.
واقعاً نميبينيد؟
نه.
پس در خانه فيلم نميبيني؟
اگر قرار باشد در فيلم اتفاقي بيفتد كه شرمنده شوم با خانواده نميبينم.
جالب اين است كه اين فيلم يكي از برگزيدگان آخرين جشنواره شما بعد از سه سال است. مگر نميگوييد وقتي جايزه ميدهيم، بقيه الگوبرداري ميكنند؟
به هر ترتيب نظر داوران براي ما تعيين كننده بود و اين تيم داوري متشكل از مديران فرهنگي، اساتيد دانشگاهي و فيلمساز و فيلمنامهنويس و تهيهكننده و... بود كه جامعالشرايط هستند. البته احتمالا نسخه بدون اصلاح آن قابل اكران عمومي نبود.
پس به فيلمي جايزه دادهايد كه نميشود آن را اكران كرد.
عرض كردم به عنوان برگزاركنندگان جشنواره قطعاً در رأي و نظر داوران دخالت نميكنيم. يعني من هيچ وقت اين كار را نكردهام. آدمهاي خوشنامي آمدند و جايزه دادند. بنده هم دخالتي نميكنم، اما از نظر من اين فيلم يك هشدار اجتماعي است كه آقا! خيال نكن اگر كنار خيابان ماندي و كسي تحويلت نگرفت، خانمت را بفرستي جلو زرنگي كردي. ممكن است برود و بلا سرش بياورد. البته شما پلانهايي را ديدهايد كه از فيلم در آمده است. ولي يك سؤال دارم. چطور سال قبل از آن در جشنواره فيلم كوتاه، فيلم «مشتي اسماعيل» جايزه گرفت، يا در همين دوره بنده با نظر همين داوران جايزهاي تحت عنوان بهترين فيلم دفاع مقدس اضافه كردم شما هيچ تعريفي نكرديد؟
«مشتي اسماعيل» همه جا جايزه گرفته بود. جايزه جشنواره شما را هم گرفت.
اشتباه ميكنيد، اولين جشنوارهاي كه آمد جشنواره ما بود.
ما انتظار داريم اگر كار ايجابي نميكنيد، كار سلبيتان درست باشد.
ايجابي كه ميكنيم. چرا نميكنيم؟ چرا اين حرف را ميزنيد؟ بياييد آثار ما را ببينيد. بسيار خوب از ايجابياش حرف ميزنيم. در جشنواره عمار و از سال 88 به بعد، نسلي از مستندسازان تازهكار ظهور كردند كه در دورههاي مديريت قبلي حضور نداشتند. از اين پتانسيل در دوره شما چه استفادهاي شد؟
اين بحثها دارد قدري از فضاي انجمن دور ميشود. اول عملكرد انجمن را برويم، بعد...
اين سؤال مرتبط است. چند فيلم توليد انجمن در جشنواره عمار حضور داشت؟
ما در دومين دوره عمار پنج تا فيلم به جشنواره داديم كه سه جايزه اصلي تيزر، انيميشن و فيلم كوتاه را گرفتند.
دورههاي بعدي عمار چطور؟
تو كه توقع نداري فيالبداهه اين همه اسم يادم بيايد، ولي مثلاً كار «شيخ علي» يادم هست. مستندي راجع به يك روحاني است كه تعويض روغني دارد. فكر ميكنم 37 فيلم توسط انجمن به دوره سوم جشنواره عمار تحويل داده شد كه سه فيلم جايزه اصلي را گرفتند: انيميشن «پرواز غريب»، «11=1+1» و «به رنگ زندگي.»
خب چرا اين سؤال را نميخواستيد جواب دهيد؟ برگرديم به فرآيند آموزش انجمن. بعد از آموزشهاي تئوري چه فرآيندي طي ميشد؟
ما طراحي كرديم كه بعد از پايان دوره يك ساله انجمن، هر كس براي فارغالتحصيلي به اتفاق همكلاسيهايش زير نظر استاد كارگردانيشان، ملزم است يك فيلم بسازد و كارهاي خوب را از 200 تا 500 هزار تومان حمايت نقدي ميكرديم. بعد اساتيد ما تك تك نقطه ضعفهاي فيلمها را استحصال كردند و گفتند مثلاً آقاي دفتر فلان شهر! كارگردانيات ضعيف بوده است يا... اگر مقوله عملي بودن برايمان مهم نبود، قطعاً نزديك به 2 ميليارد تومان تجهيزات براي دفاتر نميخريدم. خب پس چطور به اين موضوع متهم ميشويم كه تئوريمدار رفتار كردهايم؟ باز هم تأكيد ميكنم دو دوره جشنواره فيلم اوليها برگزار شد كه پايه آن توليدات هنرجويان انجمن بود.
چقدر از اين نيروها وارد حوزه توليد جدي شدهاند؟
قطعاً توقع نداريد كه يك هنرجو پس از يك دوره آموزش وارد حوزه توليد جدي و از نوع حرفهاي شود! و من ظرف سه سال بتوانم همه كار بكنم. ضمن اينكه الان يك دوره دانشگاهي كه سه تا كلاس 30 نفره ميگيرند، يك فيلمساز بيرون ميآيد. تعارف نيست و واقعيت است. الان از دانشگاه سازمان صدا و سيما كه هر سال 1800 دانشجو در مقاطع كارشناسي و كارشناسي ارشد ميگيرد، چند فيلمساز شاخص بيرون ميآيد؟
خب اعتراض من هم به همين بود. شما براي آموزش خود سراغ اساتيد و طراح دورههاي آموزشي همين صدا و سيما رفتيد كه خروجي خوبي نداشت...
آن آدم كارشناس اين كار است. وظيفهاش برنامهريزي براي آموزش است حالا چند نفر بيرون ميآيد ارتباطي به او ندارد. ضمن اينكه خروجي هم براي تلويزيون دارد. نه براي سينماي حرفهاي. الان مديران پخش، مديران فني، مديران توليد خيلي از استانها بچههاي دانشكده صدا و سيما هستند. من عرضم كارگردان شاخص است. سؤال اين است كه از آنجا چند فيلمساز بيرون ميآيد كه مشهور ميشود؟
ببينيد در حوزه تربيت فيلمساز، در شرايط فعلي، نياز به فيلمساز متعهد به شدت احساس ميشود. خب يك مركز آموزش فيلمسازي دست شما بوده است و بعد از سه سال كه نگاه ميكنيم، نسل خاصي از دوره مديريت آقاي «ميرزاخاني» در سينماي حرفهاي حاصل نشده است...
در عرض دو سه سال كه نيرو حرفهاي نميشود. در ابتدا عرض كردم نيروهاي دهه 70 و 80 در دهه 90 مطرح شدهاند. بعد از پايان دورههاي آموزشي، من به همه دفاتر ابلاغ كردم كه 10 تا فيلم توليد كنند. سه تا حرفهاي، سه تا نيمه حرفهاي و چهار تا آماتور. بودجههايش هم مهيا بود. اين ماجرا نزديك 200 ميليون تومان براي ما هزينه داشت. حواستان باشد كه اين كارها در اوضاع اقتصادي خراب سال 91 و 92 انجام شد. بعد هم تمام فيلمها در تهران بررسي ميشدند و الان كتابي از آمار توليدات چهار ماهه سال 92 موجود است. من ريز به ريز عملكردم را چاپ كردهام. شما قبل از حضور بنده هيچ آماري از توليدات انجمن نداري كه بتواني بروي بگويي اين فهرست توليدات من است. البته ميگويند 1800 فيلم توليد شده، ولي كجاست؟ من كه نيافتم.
عملكرد شما يعني الان شفاف است؟
بله. كتاب ره توشه شامل ريز فعاليت معاونتهاي انجمن از ابتداي حضور تا پايان سال 92 ارائه شد و هيچ مديري نميآيد اين طور شفاف مسائل مالياش را بيان كند كه بودجه انجمن در سال 88 يك درصد، سال 89، 28 درصد، سال 90، 184 درصد و سال 91، 154 درصد افزايش يافته است. تعارف كه نداريم. قريب 800 استاد دانشگاه كه شايد خط فكريشان خيلي با بنده انطباق نداشته باشد، همگي از عملكرد انجمن دفاع ميكردند.
من حوزهاي را دست گرفتم كه هيچ شفافيتي در آن نبود. اول كه آمدم گفتم از عملكرد استانها يك گزارش بدهيد. جواب اين بود كه گزارش از استانها؟ ما را گرفتي؟ پيرم در آمد تا هر سه ماه يك بار گزارش عملكرد استانها را گرفتم. شايد 10 تا مدير را به خاطر عدم ارائه گزارش عملكرد عوض كردم.
پس چرا مدير جديد انجمن در دولت فعلي ميگويد يك ويرانه را تحويل گرفته است؟
آدمها براي اينكه خود را اثبات كنند، يا بايد كار كنند يا بايد ديگران را نفي كنند. حقيقتاً حاضرم در رسانه ملي بنشينم و ببينم چه كسي كار كرده، چه كسي كار نكرده است. اينكه بگويند همه جا خراب است، دردي را دوا نميكند. مؤمن خدا! لااقل يك جا را بگو خوب بود. اينكه بگويي تجهيزات خريداري نشده خيلي حرف بدي است. بالاخره اسناد موجود است.
جالب است بدانيد كه تيم دولت جديد به محض آغاز به كار، تيم حسابرسي به همه جا فرستاد. در گزارشي كه حسابرسي درباره انجمن و عملكرد مالي بنده نوشته بود، صراحتاً اعلام شده از ايشان تقدير كنيد. اين برايم افتخاري است كه هر كسي كه آمده گزارش شفاف روي ميزش گذاشتهام.
آقاي «ميرزاخاني»! در سينماي ما –چه حرفهاي و چه سينماي پايه- جاي يك كارهايي هميشه خالي است. شما وقتي به انجمن آمديد، ما فيلم كوتاه راجع به انقلاب، دفاع مقدس، ترور شهيد رجايي، شهيد بهشتي و 17 هزار شهيد ترور و موضوعاتي از اين دست نداشتيم، الان هم كه مديريتتان تمام شده است، باز هم فيلم كوتاه با اين موضوعات نداريم.
اينها حرفهاي درستي نيست كه بعضيها روي آن مانور ميدهند و شما نيز آن را واگويه ميكنيد. شما توقع داريد از مركزي كه وظيفهاش شناسايي، كشف، آموزش و حمايت از نيروهاي جوان و آماتور است و تازه پا در سينما ميگذارند و در حال تجربه هستند دست به توليد در اين زمينه حساس بزنند كه مراكز حرفهاي در آن به نتيجه نرسيدهاند؟ هرچند بارها اعلام كرده بوديم كه از اين نوع توليدات حمايت خاص خواهيم داشت اما حتي از فيلمسازان قديمي و به قول شما مطرح دهه 70 و 80 نيز كاري با اين مضمونها ارائه نشد!
شما وظيفهتان تربيت نيرو بوده است...
خدا پدرت را بيامرزد. ما سه سال كار كرديم، ولي مگر ميشود غوره نشده مويز شوي؟
درباره فتنه 20، 30 تا مستند و تعدادي فيلم كوتاه ساخته شده است. شما راجع به فتنه چه ساختيد؟
به خودت جواب ميدهم.
ميخواهيم در مصاحبه بياوريم.
نه، نميخواهم بياوري. بنويس سؤال كردي من جواب ندادم. به خودت ميگويم.
پس حرف آخر...
اميدوارم در اين كشور اتفاقاتي رقم بخورد كه جوان مملكت ما براي بيبيسي فيلم نسازد. در روز توديع گفتم افتخار ميكنم فيلمساز براي بيبيسي تربيت نكردم. اگر هم ميفهميدم استادي سر كلاس عليه مباني نظام صحبت ميكند، حتماً بدون تعارف برخورد ميكردم. انشاءالله خدا اين اندك فعاليت را پذيرفته باشد.
انشاءالله! خيلي ممنون از شما.