فردي از جلوي مجلس شوراي اسلامي ميگذشت، ساختمان را كه ديد ذهن او به تكاپو افتاد كه اين ساختمان با اين نماي زيبا چيست؟ در حالي كه ايستاده بود و به ساختمان نگاه ميكرد، شخص رهگذري از كنار او گذشت. فرد مجذوب در ساختمان مجلس شوراي اسلامي با ديدن شخص رهگذر جلو رفت و از او پرسيد: آقا! اين ساختمان چيست؟ و آن شخص پاسخ داد: مجلس است.
طرف پرسيد مجلس چيست؟ گفت: محل سياست و تصميمگيري. طرف گفت: سياست چيست؟ آن شخص كه متوجه سادگي او شده بود، دستش را روي نردههاي نوك تيز حصارهاي اطراف ساختمان بهارستان گذاشت و به او گفت: با مشت خود محكم روي دست من بزن. هنگامي كه او ميخواست مشتش را با تمام قدرت روي دست رهگذر بكوبد، او دست خود را كشيد و مشت شخص سؤالكننده روي نردههاي نوكتيز فرود آمد و سخت مجروح شد و...
چند روز بعد همان شخص تصميم گرفت معني سياست را براي دوستان خود كه ساختمان رياست جمهوري در پاستور را ديده بودند، تعريف كند ولي هرچه جستوجو كرد در اطراف نهاد رياست جمهوري نرده نوك تيزي پيدا نكرد، بنابراين دستش را روي بيني خود گذاشت و به يكي از دوستانش گفت: محكم روي دست من بكوب! و هنگامي كه مشت محكم طرف فرود آمد، دستش را از روي بيني كشيد و مشت روي بيني خودش خورد و سپس در حالي كه بيني مجروح خود را گرفته بود به دوستانش گفت: باز هم بگوييد كه من از سياست چيزي نميدانم!
اين حكايت نه تنها شبيه، بلكه عين رفتاري است كه چندي است علي مطهري در مجلس شوراي اسلامي پيشه خود كرده است و سياسيون اپورتونيست (فرصتطلب) اصلاحات خارج از مجلس، با تشويق و ترغيب مطهري به رفتارهاي خارج از اصول و عرف نمايندگي و كشاندن او به حاشيههاي خطرناك، بارها با مشت به بيني او كوبيدهاند. با اين تفاوت كه پس از كوبيدن مشت، شروع به كف زدن و تشويق وي كردهاند تا اولاً درد كوبيدگي بيني و مجروحيت دست از ياد وي برود و ثانياً درك او از سياست همان باشد كه به او القا كردهاند.
يقين داريم امروز كه مطهري تيتر اول روزنامههاي اصلاحطلب و رسانههاي خارجي و معاند نظام در غرب را ميبيند، باز بادي به غبغب مياندازد و خرسند از رفتار نسنجيده ديروز خود، به چند تيتر و احياناً چند يادداشت از آدمهايي دل خوش ميكند كه بارها و بارها با همين اقدامات، او را به ورطه سقوط كشاندهاند. طبيعي است انساني كه عبرت از گذشته نگيرد، هيچگاه نميتواند خط جريان رسانههاي دشمن و پياده نظام داخلي آن را تشخيص دهد.
راديو فردا (ارگان رسانهاي وزارت خارجه امريكا) در همان ساعات اول پخش خبر رفتار مطهري در مجلس، اين خبر را در صدر اخبار خويش قرار داد و حتماً به دنبال آن، دهها تحليل و خبر در شبكههاي «بيبيسي»، «من و تو»، «العربيه» و راديو اسرائيل در تحليل رفتار ساختارشكنانه مطهري توليد و پخش خواهد شد و باز اين علي مطهري است كه مثل هميشه، با تعريف خود از سياست دست و بيني روي نردههاي بهارستان جابهجا ميكند تا با سماجت تمام ثابت كند تنها تعريف موجود از سياست همان است كه او آموخته است. اما در باب وظايف نمايندگي كه علي مطهري خود را متعهد به آن ميداند، چند نكته وجود دارد كه حائز اهميت است:
1- پيگيري حقوق شهروندان يكي از وظايف نمايندگي است كه شايد هر نمايندهاي به جهت آنكه وامدار رأي مردم است، بر خود لازم ميداند به دنبال استيفاي آن باشد. خوشبختانه در تعريف و حدود حقوق شهروندي نيامده است كه فلان عنصر سياسي با محكوم يا مجرم از حقوق شهروندي برخوردار و استيفاي حقوق او بر نمايندگان ملت ضروري است، بلكه هر شهروندي حق دارد كه حقوق از دست رفته خويش را از وكيل خود پيگيري كند و اگر فردي بر اثر ارتكاب جرم يا خطايي از برخي حقوق اجتماعي محروم شد، طبيعي است كه وكيل با مراجعه به مراجع قانوني اعم از دستگاه قضايي، شوراي عالي امنيت ملي يا هر مرجع قانوني ديگر، موضوع را بررسي كرده و با اطلاع از روند آن، تكليف نمايندگي خود را انجام شده تلقي ميكند.
اينكه دستگاه قضا، شوراي عالي امنيت ملي و مجموعه نظام تدبير كرده و هفت ماه خيانت و جنايت موسوي و كروبي را با حداقل مجازات حصر مديريت كرده و تصميم به اجراي احكام سختتر كه قطعاً آقاي مطهري از انجام آن خشنود نخواهد شد،نگرفتهاند، بايد اين نماينده هتاك بفهمد كه خارج از حوزه وكالت خود عمل ميكند و حتماً دستگاههاي مسئول بايد به وي تفهيم كنند اين روند ميتواند مورد پيگيري حقوقي و قضايي قرار گيرد، چرا كه ايشان به دنبال آن است تا در روند قضايي پرونده سران فتنه خلل ايجاد كند.
2- اينكه مطهري نهم دي را كه اوج بصيرت ملت ايران است، روز «يومالشيطان» نامگذاري ميكند، مطلبي نيست كه بتوان از آن به سهولت عبور كرد. در اينجا بر نمايندگان ملت است كه در اعتبارنامه ايشان تشكيك ايجاد كرده و مطهري را فاقد شرايط نمايندگي معرفي كنند، چرا كه مطهري براي نجات چند نفر فتنهگر، حركت ملتي را شيطاني دانسته است. اين در حالي است كه پرونده جنايت و خيانت آنها بر همگان آشكار است.
3- مطهري كه خود را نماينده ملتي ميداند، چرا در راستاي وظايف نمايندگي خود سري به كوچه و پسكوچههاي جنوب شهر تهران كه حوزه انتخابيه وي است (شوش، خراسان، نازيآباد يا حاشيههاي شهر تهران، اسلامشهر و...) نميزند تا ببيند پدري با 608 هزار تومان حقوق و پرداخت 500 هزار تومان كرايهخانه و هزينه داروي خاص براي همسر بيمار خود كه ماهانه 480 هزار تومان است، نفس براي كشيدن ندارد و طبيعي است كه موسوي و كروبي از همان سال 88 براي او و خانوادهاش مردهاند و او تنها و تنها به فكر رفع مشكلات خود است و چشم اميد امثال آقاي مطهري كه شايد روزي برسد او از پستوي سياست و حمايت فتنهگران خارج شده، نيمنگاهي هم به بيچارههاي جنوب شهر تهران داشته باشد.
اگر چشمان مطهري اين واقعيتها را ببيند، يقيناً مشكل حصر خانگي همراه با تفريح و گرمابه و گلستان موسوي و كروبي را فراموش خواهد كرد و ميفهمد چه ميزان به حقوق شهروندان بيپناهي كه از گرده رأي آنها به مجلس راه يافته است، ظلم كرده است و چه ظلمي امروز ميكند كه باز نگاه مجلس را به جاي پرداختن به متن مشكلات مردم به حاشيههاي چالشبرانگيز و طمعانگيز دشمن مياندازد.
طبيعي است در چنين شرايطي، مطهري به جاي پرداختن به موضوع حصر موسوي و كروبي به دنبال آن خواهد رفت كه چرا دولت با وجود ابلاع قوانين تصويب شده مجلس كه ميتواند تسهيلكننده روند زندگي مردم باشد، چند ماه در ابلاغ برخي از اين قوانين به دستگاههاي اجرايي تعلل يا كوتاهي كرده است.
فقط بايد اين نكته را به آقاي مطهري يادآور شد كه در تعريف سياست بايد زمينه سياست را عوض كرد و به جاي آنكه اين تعريف را ميان سوت و كف اصلاحطلبان و شبكههاي پر از حقد و كينه دشمنان پيدا كرد، بايد اين تعريف را در ميان مردم فقيري كه چشم اميد به نمايندگان خود دوختهاند تا شايد مشكلي از مشكلات آنها كاسته شود، جستوجو كرد كه قطعاً در اين ميدان دست و بيني كوبيدن به نرده وجود ندارد و همه لطف و محبت و صفاي مردم است.