بايد به فتنهگران داخلي و حاميان بيروني آنها حق داد كه بزرگداشت سالگرد حماسه دهها ميليوني مردم ايران در روز 9 دي سال 1388 را برنتابند، چرا كه اين حماسه نه تنها آب سردي بر 200 روز بحران و شرارههاي آتشي كه برخي سه روز قبل از انتخابات 22خرداد 88 وعده آن را داده بودند، ريخت و فتنهگران را مستأصل كرد، بلكه استراتژي 30 ساله نظام سلطه عليه انقلاب اسلامي را نيز ناكارآمد كرد و آنها را به وادي جديدي كشاند.
در روند تحولات بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري، فارغ از انگيزهها و برنامهريزيهاي عاملان ايجاد آن حوادث در ماههاي قبل و بعد از انتخابات كه البته در اين مقال فرصت پرداختن به آن نيست، طرح شبهه تقلب در انتخابات و القاي عدم سلامت روند آن سبب شد كه عرصه برخي از خيابانهاي تهران به محل اجتماع كساني تبديل شود كه به نتيجه انتخابات معترض بودند و اعتراض خود را كاملاً دموكراتيك در قالب آتش زدن وسايل نقليه عمومي و مردمي و ساختمانها نشان دادند كه البته آغاز آن هم نه پس از اعلام رسمي نتيجه انتخابات، بلكه قبل از پايان رأيگيري و ادعاي ميرحسين موسوي مبني بر پيروزياش در انتخابات در يك مصاحبه مطبوعاتي بود. سازماندهي آن اجتماعات، حملات برنامهريزي شده به مراكز بسيج و برخي ترورهاي مشكوك كه با هدف تحريك احساسات اجتماعي صورت گرفت، عملاً كشور را وارد يك بحران ناخواسته كرد، اگرچه عاملان فتنه براي آن برنامهريزي چند ماهه كرده بودند.
روشنگريهاي مقام معظم رهبري و تلاشهاي نهادهاي نظام براي خنثيسازي توهم تقلب و اعتمادسازي نسبت به روند انتخابات به ريزش بدنه اجتماعي فتنه انجاميد و به موازات آن روند شعارها از موضوع انتخابات خارج شد و اصول و آرمانهاي انقلاب را هدف گرفت. طرح شعار نه غزه نه لبنان در روز قدس در تهران و شعار عليه اصول و مباني نظام، پيوند بيگانگان با سران فتنه را آشكار و روند حوادث به گونهاي شد كه تعزيهگردان حوادث كف خيابانها ديگر فعالان داخلي نبودند، بلكه رسانههاي بيگانه به همراه شبكههاي اجتماعي و متواريان فتنه در خارج از كشور مديريت حوادث را به دست گرفتند. صراحت اين ميدانداري به جايي رسيد كه كنگره امريكا با اختصاص 55 ميليون دلار بودجه، پنتاگون را مأمور اين صحنه كرد و به اوباما سه ماه فرصت داد كه پرونده را به نتيجه برساند. همان زمان كلينتون، وزير خارجه وقت امريكا اذعان كرد كه امريكا هر كاري از دستش برآمد انجام داد. اگر چه اين روزها افسوس ميخورد كه كاش امريكا بيشتر تلاش كرده بود. اوج اين تحولات در روز عاشوراي سال 88 بود. رسانههاي بيگانه و شبكههاي اجتماعي در يك فراخوان گسترده كه البته با حمايت منافقين و سلطنتطلبها و گروههاي تجزيهطلب جنوب شرقي و غرب كشور همراه شد، عملاً برخي خيابانها را به صحنه درگيري نظامي تبديل كردند، به گونهاي كه وقتي در برخي از ميادين تهران مسلط شدند، بيبيسي و صداي امريكا از آزادسازي آن ميادين خبر دادند، چرا كه تصور ميكردند ديگر كار نظام تمام است زيرا آنها در روز عاشورا مهمترين منبع قدرت نظام را هدف گرفته بودند. اين فتنه اگرچه در همان روز با حضور دينمداران مهار شد، اما سه روز بعد، در روز 9 دي يك بار ديگر انقلاب متجلي شد و بسياري از شبكههاي بيگانه اجتماع ميليوني مردم تهران را با اجتماع روز تشييع حضرت امام (ره) برابر دانستند.
حماسه 9 دي تنها آب سردي روي يك فتنه 200 روزه نبود، بلكه آنچنان قدرت داشت كه استراتژي 30 ساله نظام سلطه عليه انقلاب اسلامي را نيز دگرگون و ثابت كرد تا زماني كه مردم با اين شكوه و عظمت در صحنه حضور دارند نظام اسلامي قابل براندازي يا تغيير از درون نيست.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي راهبرد دشمنان ابتدا بر براندازي نظام از طريق كودتا و تروريسم و جنگ نظامي استوار بود و پس از ناكامي در آن، راهبرد آنها بر تغيير از درون با بهرهگيري از ظرفيتهاي دروني و سرپلهاي داخلي استوار شد كه اوج آن فتنه بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري بود. وقتي اين فتنه با حضور دهها ميليوني مردم مهار شد، استراتژي دشمن بر «تغيير مردم» استوار شد كه خود نام «استراتژي تغيير محاسبات» بر آن نهادند.
خانم كلينتون، وزير خارجه امريكا در شهريور سال 91 رسماً اعلام ميكند هدف امريكا از فشارها و تحريمها «تغيير محاسبات مردم ايران» است. پيشنياز اين استراتژي زمينهسازي براي تحريم فلجكننده اقتصادي بود كه با قطعنامه 1929 شوراي امنيت در 29 خرداد 1389 مقدمات آن فراهم شد.
ابعاد ديگر اين استراتژي ايجاد ترديد در پيگيري آرمانها و اهداف نظام بيثمر نشان دادن تلاشهاي ملي براي پيشرفتهاي صنعتي و علمي، القاي بينتيجه بودن دستاوردهاي هستهاي ايران، بيثمرنشان دادن ايستادگي در مذاكرات هستهاي، دوقطبيسازي كشور و... از جمله تاكتيكهاي دشمنان در اين عرصه است اما تأسفبارتر در اين صحنه همراهي فتنهگران با بيگانگان براي اثرگذاري اين استراتژي چندبعدي است.
سخنان شيرزاد در نشست اصلي تشكل دانشجويي اصلاحطلبان در دانشگاه تهران مبني بر بيهوده بودن تلاشهاي دانشمندان در كسب فناوريهاي علمي و هستهاي و سخنراني آن ديگري مبني بر اينكه خسارتهاي وارده از تلاشهاي هستهاي ايران بيشتر از هزينههاي جنگ است، در كنار اظهارات سحرخيز مبني بر اينكه اصلاحطلبان ديگر علاقهاي به امام خميني ندارند و تغيير قانون اساسي و حذف ولايت فقيه را جزئي از اصلاحات ميداند، گوشههايي از همراهي عوامل داخلي با اين استراتژي است.
اما نتيجه اين استراتژي را نيز مقام معظم رهبري از قبل روشن كردهاند. ايشان در ديدار مردم قم در سالگرد قيام 19 دي ميفرمايند: همه دنياي استكبار و دولتهاي مستكبر دست روي دست گذاشته، بلكه ملت ايران را تحريم كنند، با اين تحريم ملت ايران را خسته كنند و به ستوه بياورند. خودشان هم ميگويند كه ما خواستيم ملت ايران را در تقابل نظام جمهوري اسلامي به ايستادگي وادار كنيم تا مسئولان جمهوري اسلامي محاسباتشان عوض شود. اين را حالا صريح ميگويند آن اوايل كه ما تحليل ميكرديم به اين صراحت نميگفتند، اما حالا ميگويند. نتيجه اين شده است كه شما ملاحظه ميكنيد ملت ايران روز به روز گرايش به مباني اسلام، به مباني انقلاب، به ايستادگي، به اين عزتي كه خداوند متعال به اين كشور داده بيشتر ميشود. درست نقطه مقابل آنچه كه خواستهاند، تحقق پيدا كرده است.