زن ميانسال كه متهم است 12 سال قبل خواهرزادهاش را به قتل رسانده بود اتهام قتل عمد را انكار كرد.
به گزارش خبرنگار جوان آنلاین، اين پرونده 12 سال قبل به جريان افتاد. اعضاي خانوادهاي به ماموران پليس ورامين خبر دادند كه پسرشان از يك سال قبل ناپديد شده است و از او خبر ندارند. آنها گفتند تصور ميكردند كه پسرشان صولت بي خبر براي زندگي به شهر ديگري رفته باشد اما حالا احتمال ميدهند كه قرباني حادثه ناگواري شده باشد. شاكيان به پليس گفتند كه به خاله صولت مظنون هستند چرا كه او آخرين بار براي ديدن او خانه را ترك كرده بود.
پس از ان بود كه ماموران از خاله صولت كه پريا نام داشت تحقيق كردند. او گفت كه از خواهرزادهاش خبر ندارد. پريا گفت يك سال از ماجرا گذشته و خانواده خواهرم حالا به فكر شكايت افتادهاند. پريا اما در تحقيقات بيشتر به قتل صولت اقرار كرد و گفت صولت به دخترم تعرض كرده بود. سر همين موضوع او را به قتل رساندم و جسدش را با كمك پسرانم به اطراف شهر منتقل كرديم و ان جا آتش زديم.
بعد از اقرار متهم، ماموران دو پسر پريا را هم بازداشت كردند. آنها حرفهاي مادرشان را تاييد كردند و گفتند كه در انتقال جسد كمك كردهاند. پس از انجام اولين بازجوييها، ماموران راهي محلي كه پريا مدعي شده بود جسد را رها كرده شدند اما نتوانستند بقاياي جسد را كشف كنند. تلاشها براي يافتن نشاني از جسد صولت سرانجامي نداشت تا اين كه بازپرس پريا را با توجه به اقرار متهم و شواهدي كه در پرونده موجود بود مجرم شناخت و كيفرخواست عليه وي به اتهام قتل عمد صادر شد. دو پسر او هم به معاونت در قتل عمد مجرم شناخته شدند. متهمان روز گذشته مقابل هيات قضايي شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران پاي ميز محاكمه حاضر شدند.
بعد از اين كه قاضي عزيزمحمدي رسميت جلسه را اعلام كرد اولياي دم در جايگاه حاضر شدند و گفتندكه خواستهشان قصاص متهم است.
سپس پريا به دستور قاضي در جايگاه حاضر شد و اتهام قتل عمد را منكر شد. او گفت قبول دارم كه صولت در خانه من كشته شده است اما من در قتل او نقش نداشتم بلكه اتفاقي جان خودش را از دست داد. او توضيح داد مدتي قبل از حادثه بود كه متوجه شدم صولت به دخترم تعرض كرده است. او زن و بچه داشت با اين وجود دخترم به من گفت كه صولت به او تعرض كرده است. از صولت خواستم با دخترم ازدوا ج كند هرچند كار خيلي سختي بود اما قبول نكرد و گفت اين كار را نميكند. روز حادثه او را به خانهام دعوت كردم. او مواد مصرف ميكرد به خاطر همين مقداري مواد به او دادم كه مصرف كرد و دوباره موضوع را مطرح كردم. گفتم خودم هزينهاش را ميدهم و با دخترم ازدواج كن. زير بار نرفت. خواست من را بزند كه هلش دادم و سرش به ديوار برخورد كرد و زمين افتاد. فهميدم كه فوت شده. پسرانم را خبر كردم. جسد را با موتور به حاشيه شهر بردند. خودم به آن جا رفتم و جسد را آتش زدم و به خانه برگشتم. روز بعد دوباره به آن جا رفتم. فقط استخوانهايش مانده بود كه ان را در رودخانه انداختم. متهم ادامه داد من زن تنهايي بودم. راضي به مرگ خواهرزادهام نبودم. ميخواستم جلوي آبروريزي را بگيرم اما زير بار نميرفت. خطا كرده بود و نميپذيرفت. واقعيت اين است كه من او را نكشتم بلكه حادثه اتفاق افتاد و او فوت شد. پس از آن دو پسر متهم در جايگاه حاضر شدند و حرفهاي مادرشان را تاييد كردند. آنها گفتند كه در ماجراي قتل نقش نداشتند.
سپس دختري كه درگيري به خاطر او اتفاق افتاده بود به عنوان مطلع در جايگاه حاضر شد. او گفت صولت به من تعرض كرده بود. ماجرا را به مادرم گفتم. بعد مادرم راضي ام كرد تا با صولت ازدواج كنم. نميخواستم اما هر طور بود خودم را راضي كردم اما صولت ناپديد شد تا اين كه ماموران مادرم را بازداشت كردند. او گفت من از ماجراي قتل خبر نداشتم. هيات قضايي بعد از شنيدن اخرين دفاع متهمان وارد شور شدند.