کد خبر: 691782
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۵
بازخواني برنامه و هويت اساتيد «مدرسه دارالفنون» بر پايه اسناد تاريخي
علي احمدي‌فراهاني

بي‌ترديد، تأسيس مدرسه «دارالفنون» در زمره اقدامات اصلاحي زنده‌ياد ميرزا تقي‌خان امير‌كبير و قدمي در راستاي رشد علمي نوجوانان و جوانان ايراني محسوب مي‌شود. شيوه كار اين مدرسه، از آن روي كه با برنامه مكتب‌خانه‌هاي سنتي ايران، تضاد جدي نداشت، چندان مخالفتي از سوي بدنه مذهبي و سنتي جامعه برنينگيخت، به ويژه آنكه دروس و برنامه‌هاي مذهبي و ديني در اين مدرسه، جايگاه ويژه‌اي داشتند و طبعاً تا حدي خاطر متدينين را راضي مي‌كردند. در مقالي كه پيش‌روي داريد، به بازخواني برنامه‌ها و نيز هويت اساتيد مدرسه بر اساس اسناد موجود پرداخته شده است.  اميد آنكه مقبول افتد.

افتتاحيه دارالفنون در غياب «مؤسس!»
 
مدرسه دارالفنون در روز يك‌شنبه پنجم ربيع‌الاول 1268 ودر غياب موسس اوليه وارجمندش، شادروان ميرزا تقي‌خان فراهاني، معروف به «اميركبير» افتتاح شد. شايد يكي از شيوا‌ترين روايت‌ها در باب افتتاح اين مركز نوين تحصيلي روايت «محمدحسن‌خان اعتمادالسلطنه» باشد. وي در مجلد سوم مرآت‌البلدان ودر شرح افتتاح دارالفنون چنين نگاشته است:
«روز يك‌شنبه پنجم ربيع‌الاول 1268 يكصد نفر از اولاد شاهزادگان، امرا و رجال دولت كه براي تحصيل در مدرسه مباركه درالفنون منتخب شده بودند توسط ميرزا محمدعلي‌خان وزير دول خارجه شرف اندوز خاك پاي مبارك شدند بعد از آن به مدرسه مباركه آمدند به ميمنت شروع به تحصيل كردند و در اين روز دارالفنون افتتاح شد و حسب‌الرسم تشريفات معمول به عمل آمد. ابتدا علمي كه شروع شد مشق پياده نظام، توپخانه، سواره، طب، جراحي، علم دواسازي و علم معدن بود و مقرر شد هر دسته لباس مخصوص بپوشند كه فقط از وضع لباس شغل هر يك معلوم شود و قرار دادند مترجمين از براي مدرسه تعيين كنند و از آن روز علوم جديده و انكشافات نافعه ملل كه در چند ماه به زحمت بسيار و مشقت بي‌شمار حاصل شده بود در اين مملكت شروع به انتشار شود». 
 
برنامه‌اي براي تحصيل در دانشسراي نوظهور
 
تا سال 1277ق. / 1240ش. كار تدريس دارالفنون از دو ساعت پس از برآمدن خورشيد تا سه ساعت پيش از غروب آفتاب ادامه داشت. به خرج دولت ناهار مي‌خوردند و پس از به‌جا آوردن نماز ظهر كه دسته‌جمعي بود، دوباره به درس خواندن مي‌پرداختند. معلمان نيز در مدرسه ناهار مي‌خوردند، اما غذاي آنها بيشتر و بهتر بود. لباس هر صنف از شاگردان مشخص بود. مدرسه دو دست لباس به شاگردان مي‌داد. افزون بر اين محصلان به تفاوت هر سال 12 تا 40 تومان كمك خرج تحصيل مي‌گرفتند.
 
تا سال 1277ق. / 1240ش. روزهاي اعياد ملي و مذهبي و ايام سوگواري و روزهاي دوشنبه و جمعه هر هفته و ايام ماه رمضان مدرسه تعطيل بود و چون در مدت يك سال بيش از 180 روز مدرسه باز و در كار نبود، تحصيل شاگردان پيشرفت زيادي نداشت. اعتضادالسلطنه وزير علوم و رئيس مدرسه كه مردي دانا و معارف‌پرور بود، تعطيل روزهاي دوشنبه را موقوف و تعطيلات ديگر را محدود كرد، از اين‌رو مدت فعاليت دارالفنون پس از كسر 40 روز تعطيلات تابستاني كه مرسوم كرد به دويست و ‌اند روز افزايش يافت. با اين‌كه همه معلمان در كار تدريس دانا و توانا بودند كار تدريس برايشان آسان نبود و شاگردان نيز پيشرفت زيادي نمي‌كردند، زيرا در سال‌هاي اول نه معلمان به زبان فارسي آشنا بودند و نه شاگردان به قدر لازم خارجي مي‌دانستند. از اين‌رو معلمان پس از ختم درس‌هاي روزانه هنگام فراغت به تهيه و تنظيم مواد درسي روز بعد مي‌پرداختند و خليفه‌ها را براي كمك به خود در كار تدريس آماده مي‌كردند. به عبارت ديگر بيشتر معلمان تمام وقت در مدرسه مي‌ماندند. اگر اشتغال روزانه براي ديگر معلمان زيان نداشت، طبعاً پزشكاني بودند كه ناچار بودند در تمام مدت باز بودن مدرسه آنجا بمانند و زيان مي‌بردند. چه فرصت معاينه بيماراني را در مطب خود نداشتند، لاجرم از استفاده حق‌العلاج محروم مي‌ماندند و اين موضوع مدت‌ها مورد اعتراض معلمان پزشك دارالفنون بود. 
 
روايت «وقايع اتفاقيه»يك سال پس از افتتاح دارالفنون
 
براي آگاهي بيشتر در باره سازمان، برنامه و چگونگي پيشرفت شاگردان دارالفنون مطالعه اين مطلب كه درست يك سال پس از افتتاح مدرسه در روزنامه وقايع اتفاقيه درج شده است، خالي از فايده نيست:
«چون از دو ماه قبل از سال سيچقان ئيل كه اول بناي مزبوره بود تفصيل امور اين مدرسه در روزنامه نوشته نشده بود لهذا اجمالاً سطري از آن نوشته مي‌شود كه آگاهي اجمالي حاصل شود. در اين مدت گرچه هر روز شاگرداني در درس خود حاضر مي‌شدند، وليكن بناي مدرسه كه بنايي عالي و طراحي جديد مشتمل بر 50 حجره منقش و مذهب وسيع بود به اتمام نرسيده بود و در اين روزها به اتمام رسيده و هشت علم را كه هر يك محتاج اليه امور مملكت، سپاهي و رعيت است به قانون ساير دول در آنجا تعليم مي‌دهند و معلمين نمساوي و غيره را كه حاضر كرده‌ به جهت هر يك به تفصيل ذيل شاگردان را از اخلاف و نتايج شاهزادگان عظام و امراي عظمي مقرر داشته‌اند و جهت بعضي از آنها مواجب برقرار و سايرين را انعام مستمري و ماهانه مرحمت فرمودند و لباس زمستاني از ماهوت و تابستاني خارا و ناهار مطبوع رنگين معين داشتند و در سال سه‌بار حكم به امتحان آنها و در هر امتحان به اندازه ترقي انعام و نشان مرحمت مي‌شود.
 
 
در امتحان اول كه شد يك ثلث از شاگردان به انعام و نشان ممتاز و باقي نيز فراخور ترقي از انعام اعلي‌حضرت پادشاهي بهره‌مند شدند و تفصيل معلمين و متعلمين از اين قرار است:
معلم هندسه عاليجاه ميرزاملكم است و به شاگردان دو درس مي‌گويد، يكي حساب و هندسه عام است كه جميع شاگردان مي‌خوانند و يكي درس خاص است كه به دوازده نفر از شاگردان بااستعداد مطالب عاليه هندسه را از قواعد محكمه، صنعت نقاشي و علم جغرافيا درس مي‌گويد و خوب ترقي كرده‌اند. معلم علم توپخانه عاليجاه مسيو كرشش است و مترجم او ميرزا زكي. شاگردان مشاراليه 26 نفرند. در اين مدت بسيار خوب تحصيل كرده‌اند. علم توپخانه، هندسه، حساب، جغرافيا و مشق توپ و مشق پا را به ترتيب ايام هر روز در كمال جد و جهد مشغول بوده‌اند. تا كنون به تصديق معلم و مترجمين پنج نفر از ايشان زياده از حد ترقي كرده‌اند. چنانچه در امتحان اول صاحب نشان شدند و سايرين نيز به تفاوت بسيار خوبند».
 
معلم پياده نظام عاليجاه قونونل مطراتسو ايتاليايي است كه با ساير صاحب‌منصبان همراه خود در سلك خدمت دولت عليه ايران منسلك بودند و با مشاراليه با كمال شايستگي هر روز در ميدان مشق بيرون شهر مشغول مشق جمع افواج ركابي بودند و بسيار خوب از عهده بر آمدند. چنانچه خود از مشق افواج اظهار رضايت مي‌كرد. خدمت تعليم شاگردان مدرسه را نيز محض شوق به خدمتگزاري اين دولت عليه به عهده گرفت و 30 نفر از شاگردان پياده نظام را با آجودان‌هاي افواج در مدرسه درس مي‌گويد و عاليجاه عيسي‌خان خلف جناب جلالمتآب صدراعظم كه سابق در نزد مرحوم عليرضاخان درس مي‌خواند و خوب ترقي كرده بود با 20 نفر از اولاد اشراف و بزرگان كه آنها نيز در نزد مرحوم عليرضاخان درس مي‌خواندند حال در مدرسه در نزد عاليجاه قونونل مطراتسو درس مي‌خوانند و مشاراليه مي‌گويد: اگرچه هنوز شاگردان مدرسه را امتحان نكرده‌ام، ولي بسيار خوبند و هيچ نسبت به شاگردان مدارسي كه در ساير دول ديده‌ام ندارند. چنان‌كه حال ده نفر از اين شاگردان قابل آنند كه هر يك ده فوج را به قانون علمي مشق و تعليم بدهند. حال نيز هر روزه شاگردان قابل در بيرون شهر مشغول مشق دادن افواج‌اند.
 
معلم علم سواره نظام نميرو و مترجم او آندره خياط‌نمساوي است و شاگردان او پنج نفرند كه مقرر است در مدرسه علم سواره نظام بياموزند وليكن سيصد‌‌نفر سوار به جهت مشاراليه معين فرموده‌اند با صاحب‌منصبان سواره هر روز در بيرون دروازه مشق مي‌كنند و بسيار خوب از عهده مشق موافق تعليم معلم برمي‌آيند و علاوه بر اين 20 نفر شاگردان مدرسه را مشق شمشير مي‌دهد و بسيار خوب مشق مي‌كنند. بعد از اين معلم بنا دارد صاحب‌منصبان سواره نظام را به مدرسه بياورد و با شاگردان خاص خود علم سواره نظام تعليم كنند.
 
معلم درس فرانسه عاليجاه ريشارد فرانسوي است كه در ساير علوم نيز مهارتي تام دارد و به عموم شاگردان درس زبان مي‌گويد و قريب به 10 نفر از آنها مي‌توانند تكلم كنند و معلمين انصاف مي‌دهند كه در مدارس ساير دول زبان در عرض پنج سال مي‌توانند آموخت و اينها در اندك زمان به اين مقام رسيده‌اند كه زبان خوب ياد گرفته‌اند.
 
معلم علم معادن مسيو چرنطاي نمساوي است و مترجمش ميرزا رضاي كاشاني است. بعد از دو ماه از تعليم شاگردان خود مأمور بازديد معادن شد و شاگردان خود را همراه برد و از دولت مخارج زياد و انعام به آنها مرحمت شد و اكنون سنگ‌هاي گوناگون از معادن دماوند و مازندران آورده‌اند و مي‌خواهند در دارالخلافه امتحان كنند تا هر يك مقرون به صرفه باشد در آن معادن كار كنند و شاگردان مشاراليه پنج نفرند.
 
معلم علم طب و جراحي مسيو پولاك نمساوي و مترجم او محمدحسين‌خان قاجار است. 20 نفر شاگرد دارد و در كمال نظم و خوبي تحصيل مي‌كردند. علم تشريح را كه در ساير مدارس دول خارجه از قرار تقرير معلم در يك سال تحصيل مي‌كنند در سه ماه فارغ‌التحصيل شدند و بعد از آن شروع به آموختن علم ادويه، اسباب و علامات معالجه كرده و اكنون به مقامي رسيده‌اند كه معلم ايشان بنا دارد در هفته آينده آنها را به مريض‌خانه ببرد و كيفيت معالجه را به آنها بياموزد. در اين اوقات معلم ايشان قرار داد كه هر وقت در شهر معالجه فريبي از قطع و كسر و ساير اعمال يد جراحي مي‌كند دو نفر از شاگردان قابل صاحب نشان و سه نفر ديگر از سايرين همراه خود مي‌برد و به آنها مي‌آموزد كه در كار خود مهارت كامل به هم رسانند. معلم علم دواسازي و طبيعي مسيو فوكتي و مترجم او نيز ميرزارضاست. شاگردان مشاراليه هفت نفر و در علم خود كمال سعي و خوب ترقي كرده‌ و چنان‌كه در امتحان اول دو نفر آنها صاحب نشان شده‌اند.
 
معلم درس فارسي و عربي عاليجناب شيخ محمدصالح است كه مردي زاهد و مقدس است و به 20 نفر از شاگردان مدرسه كه در فارسي و عربي چندان مهارتي نداشتند درس مي‌گويد. وقت ظهر مؤذن مخصوص دارالفنون اذان مي‌گويد و عاليجناب مشاراليه در حجره وسيعي كه به جهت نماز مقرر است به نماز مي‌ايستد و شاگردان مدرسه و سايرين به او اقتدا مي‌كنند و به جماعت نماز مي‌گزارند و دعا به ذات اقدس همايون مي‌كنند.
 
متعلمين مدرسه كه هندسه نزد عاليجاه ميرزاملكم دو درس مي‌خواندند يكي درس عام كه جميع شاگردان را درس مي‌داد و يكي درس‌هايي كه به دوازده نفر شاگرد بااستعداد مطالب عاليه هندسه را درس مي‌گفت. اين چند نفر بسيار خوب ترقي كرده‌اند. چنان‌كه علم حساب را از جمع، تفريق، ضرب و تقسيم، عدد كسور و عدد دسيمال و اربعه تناسب، جذر، كعب و لگاريتم تحرير به اتمام رسانيدند و حال شروع به ژئومتري كه علوم اشكال و مساحت است كرده‌اند و شاگردان توپخانه مراتب حساب خود را به اتمام رسانيده و در جبر و مقابله تا تساوي درجه دوم به چند مجهول ديده‌اند و علم توپخانه را از مقامات جنگ با توپ در قلعه‌گيري، قلعه‌داري، جنگ صحرا و شناختن توپ‌هايي كه در صحرا و قلعه به كار مي‌رود از توپ سواره، پياده، مشق پا، مشق توپ، حركت دادن توپ‌ها به جهت دعوا و علم جغرافياي هندسي را تمام كرده‌اند و چون در اين هفته معلم توپخانه جميع توپچيان را مشق مي‌ديد توپچيان را چند دسته كردند و عجالتاً هر دسته يك نفر از شاگردان خوب را گماشت كه حركات دسته را بياموزد و در هفته آينده خود معلم همه را مشق خواهد داد.
 
شاگردان طب و جراحي را معلم آنها مي‌گويد از درس خواندن در مدرسه فارغ شده‌اند و حال بايد در مريضخانه كه حسب‌الامر در بيرون دروازه ساخته شده است و اسباب و لوازم آن را آماده كرده‌اند بروند و درس آنها اين است كه مريض را ببينند و اسباب، علامات و معالجه آن مرض را در حضور مريض بياموزند و روز دوشنبه اين هفته حكيم پولاك معلم به اتفاق حكيم رومس و حكيم فكاته معلم دواسازي به جهت بيرون آوردن سنگ مثانه در محله سنگلج شخصي را به داروي بيهوشي كه در فرانسه اتر مي‌گويند مدهوش ساختند و دست‌هاي او را محكم بستند و حكيم پولاك مابين دو خصيه و دُبُر او را شكافت و ميل كجي كه به جهت در آوردن سنگ است انداخت و آنچه سعي كرد سنگ مثانه از عنايت بزرگي بيرون نيامد. بعد شكاف او را بيشتر كرد و گازانبر انداخت و به قوت تمام كشيد و باز بيرون نيامد. پس به دست حكيم رومس داد و او نيز آنچه قوت به كار برد اثري متمشي نشد و زياده از يك من خون جاري شده بود. پس حكيم پولاك گاز را گرفت و به قوت هرچه تمام‌تر سنگ را بيرون آورد و بر بالاي زخم نخ بسته خون ايستاد و مريض را به هوش آورد و مرض از او دور شد، وليكن چنين سنگي در هيچ كس ديده نشده بود، به قدر بيضه غازي بود و در وزن دو سير تمام». 
 
تدوين گزارش از دارالفنون به امر ناصرالدين شاه ‌قاجار
 
ناصرالدين‌شاه دستور داده بود در هر سال چند بار مطالبي در باره دارالفنون و چگونگي پيشرفت شاگردان در روزنامه وقايع اتفاقيه كه تنها روزنامه خبري رسمي آن زمان بود درج كنند. اين نوشته‌ها گرچه به‌زعم بعضي اغراق‌آميز است، اما به هر حال مي‌تواند جوينده را به اوضاع كلي و سازمان اداري و آموزش دارالفنون و ترقيات علمي شاگردان آن دوره آشنا سازد. به همين مناسبت قسمتي از اين مطالب را كه مخصوصاً به پيشرفت شاگردان اشارتي دارد و در شماره 102 مورخ پنج‌شنبه سوم ربيع‌الثاني و 105 مورخ پنج‌شنبه 24 ربيع‌الثاني روزنامه وقايع‌اتفاقيه سال 1269 درج شده است، مي‌آورد:
«چون متعلمين مدرسه دارالفنون يوماً فيوماً با كمال شوق بر مساعي و اهتمام خود مي‌افزايند لازم آمد اسامي بعضي از آنها كه خوب ترقي كرده‌اند در روزنامه نوشته شود تا موجب ترغيب و تحريص ديگران‌آيد. از دوازده شاگرد ميرزاملكم‌خان معلم هندسه ميرزا مهدي‌خان نائيني و ميرزا علي‌اكبر برادر حسن مهندس بسيار خوبند. ميرزا رضي كردستاني و ميرزا قلي‌آقا ولد بهارالدين آقا علاوه بر علم پياده نظام نزد مشاراليه خوب ترقي كرده‌اند. محمدحسن‌خان پسر كوچك مقرب‌الخاقان حاجب‌الدوله با صغر سن مورد تحسين معلمين و مشوق متعلمين شد و در علم پياده نظام به نشان و منصب مفتخر و در زبان فرانسه كه نزد عاليجاه مشاراليه مي‌خواند از همه بهتر است. چنان‌كه اكنون مي‌تواند به زبان فرانسه تكلم كند.
 
 
معلم توپخانه به جهت اطلاع امناي دولت عليه از خدمات او شرح مفصلي از مراتب تحصيل شاگردان خود نوشته است و مي‌گويند در مدرسه بزرگ توپخانه استريه و ساير مدارس نظامي شاگردان توپخانه علومي را كه در اين يك سال با وجود تعطيلات ماه رمضان و غيره شاگردان من تحصيل مي‌كرده‌اند در سه سال تحصيل مي‌كنند و اين علوم را نه آن است كه طوطي‌وار آموخته باشند، بلكه هر عملي را با تحقيق، ادله و براهين كتابي به خط خود نوشته در دست دارند و مي‌گويد الحق اين خدمات به استمداد ميرزا زكي مترجم است و بدون زحمات او اين خدمت انجام نمي‌گرفت و اميدوارم اگر به همين نوع كار كرده باشد تا سه سال ديگر صاحب‌منصبان قابل از مدرسه بيرون بيايند. دو سه هفته كه توپچيان ركابي را خود و شاگردان قابل او مشق مي‌دهند تغيير كامل در مشق آنها پيدا شده است و اين پنج نفر از شاگردان او كه ترقي ايشان در مرتبه اول است نوشته مي‌شود: محمدحسن‌خان پسر سپهدار، محمدصادق‌خان ولد محمدحسين‌خان قاجار، ميرزا فضل‌الله ولد ميرزا محمدحسين دامغاني، محمدقاسم ميرزا نوه مرحوم محمدعلي ميرزا، مصطفي قلي‌خان برادرزاده محمودخان كلانتر.
شاگردان پياده نظام به سعي و اهتمام قونونل و استخدام حاج شيخ محسن مترجم بسيار خوب ترقي كرده‌اند.
 
شاگردان مسيو فكتي معلم فيزيك يعني علم طبيعي دواسازي به استعانت ميرزا‌‌رضا مترجم در درس خود ترقي كرده‌اند. چنانچه دو نفر از آنها كه قابل آنند اسم آنها نوشته شود يكي ميرزا‌كاظم پسر ميرزا ميراحمد محلاتي و ديگري باقرخان ولد هادي‌خان شيرازي است. علم فيزيك بسيار شريف و مأخذ و مبناي جميع تعبيه‌ها و صنايع غريبه فرنگيان است. چندي قبل از اين به شاگردان خود اين مسئله را درس مي‌گفت كه دو فلز مختلف در وقت اتصال ايصال قوتي مي‌كنند كه آثار غريبه از آن منبعث مي‌شود. از جمله تحريك اعصاب حيوانات است چه مرده و چه زنده. چرخ الماس را شاهد بر تحريك اعصاب حيوانات زنده آورد و از براي تحريك اعصاب مرده قورباغه‌اي را كشت و پوست كند و به ميلي از مس آويخت و يك سر مفتول آهني به مس اتصال داد و سر ديگر را تا ملاقي اعصاب قورباغه كرد. قورباغه دست و پا مي‌زد، چنان‌كه گويا زنده است.
 
از شاگردان حكيم پولاك ميرزا علي نقي ولد اسماعيل پيشخدمت و ميرزا صادق افشار و ميرزا حسين ولد ميرزا آقابزرگ تهراني و ميرزا رضا ولد مرحوم حاج ميرزا مقيم و مهدي‌خان زياده از سايرين ترقي كرده‌اند و سايرين نيز به تفاوت خوبند و از پنج نفر شاگردان حكيم كلوكه كه مدتي است نزد حكيم پولاك درس مي‌خوانند ميرزا سيد علي است كه طب ايراني را ديده به قواعد فرنگي پرداخت و بسيار خوب است و در مدرسه سواي درس طب فرنگي مشاراليه به شاگردان شرح نفيسي و قانونچه درس مي‌گويد و حاجي ميرزا محمدعلي در علم و عمل ساختن جوهريات فرنگي مهارتي به هم رساند و ميرزا محمدحسين ولد ميرزا احمد تنكابني بسيار خوب است و اين اشخاص به مساعدت يكديگر از قرار تفصيل جوهريات فرنگي را خوب ساخته‌اند. نمك فرنگي، اقسام شمع، سلفات دوزنگ، اكسيد دو رنگ، سلفات دوفر، استات دوپطاس، سيزات دوفر، اكسيد دوپطاس، نيترات دارژان و كربنات دوپطاس.
 
شاگردان مسيو ريشارد معلم زبان، ميرزا داودخان پسر جناب جلالتمآب صدراعظم كه در خانه معظم اليه درس مي‌خواند با صغر سن كمال ذكاوت و فطانت را دارد و با اين‌كه اندك زماني است شروع كرده خوب ترقي كرده است و جعفرقلي‌خان پسر عاليجاه رضاقلي‌خان و حبيب‌الله‌خان ولد نصيرخان نيز كه در مدرسه درس مي‌خوانند بسيار خوبند.
 
شاگرداني كه در پياده نظام ترقي كرده‌اند و در ميدان مشق هر يك معلم فوجي هستند ميرزا رضي كردستاني، حسنعلي‌بيگ ولد محمودخان قراچه داغي، محمدخان عسكرخان شقاقي.
شاگرداني كه در حركت افواج مشغول اتاماژوري يعني علم جنگ و حركت قشون كليه هستند علي‌قلي خان برادر سردار محمدحسن‌خان ولد حاجب‌الدوله، مرتضي‌قلي‌خان ولد محمداسماعيل‌خان، عبدالحسين‌خان ولد حاجب‌الدوله، مرتضي‌قلي‌خان ولد بهاءالدين آقا، حسن‌خان ولد محمدرضاخان ساوجبلاغي، ميرزا حسين ولد ميرزا احمد كه شاگرد خوب حكيم پولاك معلم طب است در اين هفته به تعليم معلم كتابي در معالجه وبا نوشت و به حضور اقدس همايون برد كه بسيار مستحسن افتاد و 15 تومان انعام به او مرحمت شد». 
 
ختام كلام
 
پايه‌گذاري دارالفنون، تحولي جدي در شيوه تحصيلي كودكان و نوجوانان ايراني به شمار مي‌رفت وبه واقع «پلي از سنت به تجدد» به شمار مي‌رفت. با اين همه نمي‌توان به اين مهم بي‌اعتنا بود كه سير فعاليت‌هاي اين مدرسه، بر وفق خواسته‌هاي موسس آن، مرحوم ميرزا تقي خان امير كبير تداوم نيافت ودستخوش تغييراتي جدي گشت، تغييراتي كه در سالها وحتي دهه‌هاي بعد، تاثير خويش را بر فرهنگ وحتي سياست ايرانيان نمايان ساخت.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار