کد خبر: 691744
تاریخ انتشار: ۲۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۸
منش اجتماعي و سياسي آيت‌الله حاج‌آقا مجتبي تهراني در آئينه سه گفت‌وشنود
شاهد توحيدي
دو سال از رحلت جانسوز يكي از نمادهاي اخلاق‌گرايي و انقلابي‌گري سپري گشت. فقيد سعيد، زنده‌ياد آيت‌الله حاج آقا مجتبي تهراني (اعلي الله مقامه الشريف) از نمونه‌هاي زنده و ارزنده عالم رباني و معلم اخلاق در روزگار ما بود كه ساليان دراز به تعليم مردم و به ويژه جوانان همت گماشت. اخلاق مورد علاقه و ترويج او برونداد سياسي نيز داشت و بسياري از مديران و كارگزاران نظام اسلامي از آنان هستند كه ساليان دراز در محضرش، زانوي تلمذ بر زمين زده‌اند.  اينك در سالروز عروج ملكوتي آن عزيز، حديث جاودانگي او را از زبان سه تن از دوستدارانش مي‌خوانيم و برآن نفس زكي درود و تحيت مي‌فرستيم.  اميد آنكه مقبول افتد.
 
 

حجت‌الاسلام والمسلمين احمد سالك كاشاني

روند حضور ايشان در حوزه علميه تهران چگونه شكل گرفت و تا چه اندازه در اين زمينه موفق بود؟
 
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. قطعاً در بين شاگردان ايشان طلاب جايگاه ويژه‌اي داشتند. ايشان در تربيت طلبه‌هايي كه بتوانند در آينده زمامدار اين نظام باشند بسيار تلاش كردند و عنايت داشتند. با توجه به نقش مهمي كه روحانيت مي‌تواند در جامعه داشته باشد ايشان هر ساله در ابتداي آغاز سال تحصيلي براي طلابي كه وارد مدارس مي‌شدند و شروع به تحصيل مي‌كردند جلسات اخلاق را برگزار مي‌كرد. ايشان كلاس‌هايي به صورت رسمي در حوزه علميه داشتند، ولي حلقه‌اي هم با حضور ايشان تشكيل مي‌شد كه شركت در آن آزاد بود و بسياري از علاقه‌مندان در آن حاضر مي‌شدند و نتيجه اين تعليم و تربيت شاگردان زيادي بود كه در حوزه‌هاي علميه خود مدرس هستند.
 
با توجه به اينكه شاگردان آن مرحوم در حال حاضر و به گفته شما مدرس دروس اخلاقي در حوزه‌هاي علميه هستند، به نظر شما آيا آنها مي‌توانند راه ايشان را به‌خوبي ادامه بدهند و جاي خالي اين عالم رباني را پر كنند؟
 
طبيعي است همه شاگردان آيت‌الله تهراني را نمي‌توان به يك اندازه با هم مقايسه كرد، هر ميزاني كه آن نكات اخلاقي را كه درس مي‌گرفتند، در زندگي، رفتار و كارهاي خودشان پياده كرده باشند به همان نسبت نفوذشان در بين مردم تخمين زده مي‌شود، بنابراين مي‌توان گفت با گذشت زمان مي‌شود در اين باره قضاوت كرد كه چه كساني توانسته‌اند پا جاي ايشان در كرسي درس اخلاق بگذارند. روش و منش ايشان تأثيرات عميقي در ميان شاگردان، مردم و علاقه‌مندان به فرهنگ ناب تشيع داشت.
 
چرا مرحوم آيت‌الله تهراني را مرد اخلاق تهران ناميدند؟
 
اگر كسي بخواهد الگوي اخلاقي براي ديگران قرار بگيرد، بايد خودش در رفتار پايبند به آن اخلاقي باشد كه درس مي‌دهد. اين از ويژگي‌هاي بارز ايشان بود و به همين خاطر هم سفارش حضرت امام(ره) و هم توصيه مقام معظم رهبري اين بود كه ايشان كرسي تدريس اخلاق را ترك نكند. خيلي‌ها درس اخلاق را مي‌گويند، اما چون اين ويژگي در ايشان بود به همين دليل اين تأكيد وجود داشت و علت اينكه درس و محافل اخلاقي ايشان در تهران زبانزد بود، همين بود. بالاخره كساني كه در اين جلسات شركت مي‌كنند ميزان اثرپذيري آنها در اين درس‌ها موجب مي‌شود آن درس در جامعه تبليغ شود و در اين خصوص هم گفته‌اند آنچه از دل برآيد بر دل مي‌نشيند. ويژگي ديگر بحث اين بود كه ايشان زندگي ساده و مردمي داشت كه اين هم برگرفته از همان درس اخلاق است، بالاخره وقتي فردي متخلق به اخلاق است، زهد دارد و دلبسته دنيا نمي‌شود و زرق و برق دنيا او را نمي‌گيرد.
 
ايشان ضمن تخلق به اخلاق الهي اين مسئله را از سياست جدا نكرده بودند، چون برخي گمان مي‌كنند اگر يك عالم اخلاقي بخواهد انسان عارف بانفوذي باشد، خيلي نبايد در امور سياسي دخالت كند. ايشان اصل كلي ديانت و سياست كه امام(ره) معرفي كردند را اجرا مي‌كرد، يعني همراهي با اصول كلي انقلاب و تبيين مسائل سياسي از نگاه مسائل اخلاقي. اينك اخلاق ما از سياست جدا نيست. اگر انسان بخواهد در امور اجرايي شركت كند بايد متناسب با دستورات اخلاقي باشد. ايشان يك عالم اخلاقي با آگاهي سياسي نسبت به مسائل روز بود. تجليل و قدرداني كه مقام معظم رهبري از ايشان كردند، دو صحنه‌اش آشكار شد، يكي زمان عيادت از ايشان است كه وقتي آقا‌مجتبي در كما بودند، حضرت آقا قريب 40 دقيقه در محل عيادت مي‌نشينند و براي ايشان دعا مي‌خوانند، ديگري صحنه نماز و تشييع پيكر ايشان بود. در سال‌هاي اخير خيلي از علما به رحمت خدا رفتند و حضرت آقا هم از آنها در پيام‌هاي خود قدرداني مي‌كردند، اما هرگز به اين صورت نبود. اين نشان مي‌دهد اعتقاد عميق مقام معظم رهبري به ايشان تا چه اندازه بوده است. اين صحنه‌ها حاكي از آن است كه اگر روحاني اصيل باشد و آن زي طلبگي و ساده‌زيستي و مسائل اخلاقي و ارتباطات خويش را با خدا حفظ كرده باشد، هنوز هم مثل اوايل انقلاب همان محبوبيت را در بين مردم خواهد داشت.
 
ارزيابي‌تان از وضعيت دينداري در جامعه چيست؟ چگونه مي‌توان فرهنگ ديني مردم را تعميق كرد؟
 
 
نگاه فرهنگ ديني در نقاط مختلف متفاوت است. ما از طرفي شاهد جلسات پرشور مذهبي، ديني و اخلاقي هستيم و از طرف ديگر شاهد بروز مظاهر فرهنگ غربي هستيم. بنابراين بايد تلاش جدي را همه علاقه‌مندان به فرهنگ اسلام داشته باشند كه بتوانند روح مسائل ديني را حاكم كنند.
 
برگزاري جلسات مختلف، تقويت هيئت‌ها، پررنگ‌تر كردن و اهميت دادن به مساجد كه پايگاه بسيار خوبي براي گسترش دينداري در جامعه به‌شمار مي‌آيد، از فعاليت‌هايي است كه در اين زمينه بايد بيشتر شود تا بازتاب معنوي و اخلاقي‌اش را در جامعه بيشتر ببينيم.
 
به نظر شما چرا مرحوم تهراني با توجه به مراودات بسيار نزديك با امام امت، خود را از قبول مسئوليت‌هاي آشكار كنار كشيد و تنها به تربيت نيروي جوان و كارآمد براي انقلاب پرداخت؟
 
كسي كه وارد اين فعاليت‌ها مي‌شود، حداقل ضعفي كه به وجود مي‌آيد محدود شدن وقت اوست. بالاخره وقتي كسي مي‌خواهد كرسي تدريس داشته باشد بايد براي تدريس وقت بگذارد و نمي‌شود انسان هم درگير كارهاي اجتماعي باشد و بعد بدون مطالعه، كرسي درس اخلاق برگزار كند و توفيق داشته باشد. از طرف ديگر تربيت نيروي متدين هم كار بسيار مهمي است. اگر همه كساني كه توانايي تدريس درس اخلاق دارند كارهاي اجرايي بگيرند، تربيت نيروي لازم براي بخش‌هاي مختلف اجرايي و مديريتي با نقصان مواجه مي‌شود و در آينده با يك چالش بزرگ روبه‌رو خواهيم شد. يكي از امور زيربنايي دقت كردن در حفظ چنين كرسي‌هايي است كه تربيت نيرو مي‌كند. در حوزه‌هاي علميه هم بر اين مسئله تأكيد مي‌شود كه حوزه‌هاي علميه دقت كنند در تربيت نسل آينده و دانشگاه‌ها هم كه الان به بحث اسلامي شدنش تأكيد ويژه مي‌شود به همين جهت است كه مديراني تحويل جامعه بدهيم كه متناسب با ارزش‌هاي اسلامي باشند.
 
حرف آخر...
 
ان‌شاءالله خدا توفيق دهد بتوانيم گوشه‌اي از ويژگي‌هاي مرحوم تهراني و علماي اخلاق را در زندگي‌مان پياده كنيم تا هم موجب سعادت دنيا و آخرتمان شويم و هم در جامعه اثرگذار باشيم.
بهتر مي‌بينم كه درپايان عرايضم به خاطره جالبي از زبان يكي از دوستان اين بزرگوار اشاره كنم. درباره راز آغاز سفر ملكوتي حاج آقا مجتبي يكي از دوستان اين عارف بالله نقل مي‌كند: دكتر معالج حاجي يكي دو هفته قبل از رحلت ايشان عازم كربلا بوده و وقتي براي خداحافظي پيش حاج آقا مجتبي رفته، آن مرد بزرگ به او گفته بود كه آنجا زير قبه سيدالشهدا كه رفتي به حضرت بگو اين مردم با دعاهايشان نمي‌گذارند من پيش شما بيايم، شما خودتان مرا از دست دعاهاي اين مردم نجات دهيد، مي‌خواهم پيش شما بيايم!و به نقل از نزديكان حاجي مي‌گفت كه هميشه آرزو داشته است كه مرگش در اربعين باشد و اين روزها نيز در بيمارستان مرتب مي‌پرسيده است: اربعين كي هست؟ هنوز اربعين نرسيده است؟حال كه روح بلند مرجع فقيد ميهمان اباعبدالله است، حق شاگردي ايجاب مي‌كند كه به ياد او و به اميد قدرشناسي از يك عمر تهذيب و تربيت نفوس، زيارت اربعين امسال را چه در كربلا و چه در تهران و... به ياد وي به جاي آوريم. فراموش نكنيم كه اين بزرگان بعد از وفات نيز منشأ بركات هستند و دعاي خيرشان همراه ما است، اينكه روزهاي آخر در بيمارستان يكي از دوستان حاج آقا مجتبي از ايشان طلب دعا و شفاعت كرده بودند. حاج‌آقا مجتبي(ره) در جواب گفته بودند:«من بي‌معرفت نيستم.»
به نظر حقير بهترين وصف ايشان درپيام مبارك رهبر معظم انقلاب بيان شده است، آنجا كه فرمودند:«اين حادثه ناگوار، ضايعه‌اي براي حوزه‌ي علميه و روحانيت و جامعه‌ي مذهبي تهران و به ويژه ارادتمندان و شاگردان ايشان و جواناني است كه از مجالس پر فيض و درس‌هاي سازنده‌ي اين معلم اخلاق بهره مي‌بردند.»  خدايش در اعلي عليين جاي دهد، ان‌شاء‌الله.
 
 
مهندس محمدرضا باهنر
 
سابقه آشنايي جنابعالي با آيت‌الله تهراني از چه زماني بود و ايشان را به لحاظ شخصيت فقهي و اخلاقي تا چه اندازه مي‌شناختيد؟
 
مرحوم حاج آقا مجتبي تهراني يكي از عناصر ويژه تاريخ معاصر بود. ايشان را از زماني كه حاج آقا مجتبي دبيرستان نور را در تهران تأسيس كرد، مي‌شناختم. يكي از مدارس خوب و موفق و در تراز يك مركز آموزش اسلامي بود كه بچه‌ها را هم به علم روز مجهز مي‌كرد و هم از نظر اخلاق، تدين و اعتقادات به معارف اسلامي و آشنايي با معارف و اخلاق اسلامي آموزش‌هاي لازم را به آنها مي‌داد. داماد بنده يكي از دانش‌آموختگان آن مدرسه بود. معمولاً دانش‌آموزان آن مدرسه در كنكور هم موفق بودند. تقيد و حساسيت ايشان به آموزش نسل جوان بسيار زياد بود. حوزه علميه ايشان ضمن اينكه متأسفانه در زمان حيات مرحوم تهراني شناخته شده نبود، اما بسياري از مسئولان روحاني امروز كه در سطوح عالي مديريت كشور كار مي‌كنند در اخلاق، معارف ديني، فقه و اصول در محضر استاد تلمذ كرده‌اند.
 
يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي ايشان اين بود كه براي نام و موقعيت خودش هيچ قدمي برنمي‌داشت و هيچ تلاشي براي مطرح شدن نمي‌كرد. براي همين است كه مي‌گويم در زمان حياتشان غير از خواص كه از نزديك با ايشان آشنا بودند يا عزيزاني كه در حضور ايشان شاگردي مي‌كردند، توده مردم آشنايي كمي با ايشان داشتند و در هر صورت يكي از نوادر زمان بودند. ايشان يكي از پديده‌هايي است كه بعد از پايان عصر دنيوي پرونده‌اش بسته نمي‌شود و تا زماني كه تأليفات ايشان استفاده مي‌شود و دانش‌آموختگان مكتب و محضرشان كار مي‌كنند، خدمات اين بزرگوار باقي مي‌ماند و هنوز هم انتظار داريم روح اين عزيز از دست رفته از شاگردانش غافل نباشد و مراقب باشد اين عزيزان به‌درستي به وظيفه‌شان عمل كنند.
 
نگاه ايشان به مقولات اجتماعي و سياسي روز جامعه چه بود و چرا بعد از انقلاب فعاليت‌هاي اجرايي را نپذيرفت؟
 
معمولاً اين تيپ انسان‌ها كه كم‌كم پيدا مي‌شوند، به اصطلاح امروزي‌ها دنبال اين هستند كه حداكثر بهره‌وري را از ساعات و روزهاي عمرشان كنند. براي مسئوليت‌هاي حكومتي متأسفانه يا خوشبختانه بايد عرض كنم داوطلب زياد است و خيلي‌ها هستند كه لياقت اين مسئوليت‌ها را دارند و آنها را مي‌پذيرند و آنهايي هم كه لياقت ندارند بعضاً دنبال اين هستند كه مسئوليت‌هاي سطح بالا را بپذيرند، اما مسئله آموزش و پرورش نيروهاي متدين و كساني كه با گوشت، پوست و استخوانشان اعتقاد به انقلاب، نظام جمهوري اسلامي و ولايت فقيه داشته باشند كار هر كسي نيست. شايد ديدگاه معظم‌له اين بود كه اين كاري است كه از عهده هر كسي برنمي‌آيد و بيشتر دنبال اين نوع مسائل بودند و قاعدتاً كفايت مي‌كند يك آدم متدين به اين نكته برسد كه براي مسئوليت‌هاي اجرايي آدم با لياقت زياد است و نيازي به حضور من نيست. به هر صورت الان كه عمر پربركت ايشان تمام شده است، احساس مي‌كنيم مرحوم تهراني لحظه‌اي از عمرشان را تلف نكردند و بهره‌وري بالايي داشتند.
 
جلسات اخلاق ايشان زبانزد خاص و عام بود. به نظر ما تأثير اين جلسات در اخلاق‌مدار كردن شهر تهران چه مي‌تواند باشد؟
 
اين جلسات بسيار مؤثر بود. امروز در دنياي پرهياهو كه زرق و برقش چشم‌ها را كور و گوش‌ها را كر و بسياري از قلب‌ها را سياه كرده است، اين نوع محافل و مجالس بسيار حائز اهميت‌اند. مثلاً مرحوم مطهري خيلي حساس بود كه تفكرات انحرافي در مورد اسلام را برطرف و با آنها مقابله كند. هر كس هر گوشه‌اي هر حرفي مي‌زد و شهيد مطهري متوجه مي‌شد، يك خروش عالمانه و مدبرانه را عليه اين نقطه انحرافي شروع مي‌كرد كه نگاه به اسلام و انقلاب را تصحيح كند. مرحوم حاج‌آقا مجتبي تهراني همين نقش و زيباتر از آن را در اخلاق‌مدار كردن جامعه ايفا مي‌كرد و بسيار مؤثر بود و همان‌طور كه ديديم بسياري از شاگردان و مريدان ايشان كه در مراسم تشييع پيكر آن مرحوم عزاداري مي‌كردند احساسشان اين بود كه چيزي را از دست داده‌اند كه شايد تا مدت‌ها قابل جبران نيست. اينها حاكي از آن است كه نقش ايشان در اخلاق‌مدار كردن مجاهدت اسلامي، شكيبايي و ايثار اسلامي تا چه اندازه مهم است. 
 
علي دارابي
 
چه شد آيت‌الله تهراني را مرد اخلاق تهران ناميدند؟
 
از سال 59 تا قبل از رحلت ايشان توفيق داشتم در زمره كساني باشم كه در مجالس درس‌هاي اخلاق ايشان بنشينم و استفاده كنم. در طول اين سال‌ها كلاس‌هاي ايشان پاتوق اخلاقي بسيار خوبي در تهران بود كه بديلي نداشت. سلوك و رفتار ايشان و مباحثي كه در اخلاق مطرح مي‌كردند بي‌نظير و خود اين بزرگوار نيز عامل بود. در فراز و فرودهاي مسائل سياسي ايشان گرفتار خط و خط‌بازي‌ها نبود و هميشه فراتر از آن حركت مي‌كرد و مهم‌ترين اصل براي آيت‌الله تهراني اسلام و خط نوراني تشيع، انقلاب و مكتب امام خميني بود. هميشه سر بزنگاه و بر سر جريانات موجود در دولت‌هاي مختلف كه گاهي نسبت به انقلاب زاويه پيدا مي‌كردند، بدون هيچ تعارفي تذكر مي‌داد و روشنگري مي‌كرد. حلقه درس ايشان طوري بود كه وقتي در جلسات شركت مي‌كردي تا جلسه بعدي لحظه‌شماري مي‌كردي كه بتواني به جلسه آينده برسي. اينها مجموعه ويژگي‌‌هايي بود كه از آيت‌الله تهراني استاد اخلاق واقعي ساخته بود.
 
در نبود ايشان چگونه مي‌توان فقدان اين جلسات را جبران كرد؟
 
يكي از بزرگان نقل مي‌كرد در سال‌هاي گذشته كه درس طلبگي را در نجف مي‌خوانديم، بيش از پانزده حلقه درس اخلاق در نجف بود كه الان خبري از آنها نيست. در اوايل انقلاب حلقه‌هاي درس اخلاق در تهران كم نبود، بزرگاني هم بودند، اما درخشش و برجستگي درس اخلاق آيت‌الله تهراني جاي خودش را داشت و امروزه متأسفانه خيلي كم از اين جلسات داريم و غصه بزرگي كه ما را فرا‌گرفته اين است كه در غياب ايشان به كجا بايد رجوع كرد و استاد اخلاقي كه خودش به لوازم صحبت‌هايي كه بيان مي‌كند عامل باشد، بسيار كم است.
 
با توجه به سابقه شاگردي آيت‌الله تهراني در محضر امام خميني(ره)، آيا مي‌توانيم بگوييم ايشان مبلغ گمنام حضرت امام(ره) بودند؟
 
در واقع استاد مجتبي تهراني يكي از كساني بودند كه مكتب امام خميني(ره) را حمايت، تبليغ و تبيين كرد. بي‌ترديد ايشان در صدر كساني است كه مكتب امام را به‌خصوص در حوزه اخلاق و عرفان نمايندگي مي‌كرد. آيت‌الله مجتبي تهراني نويسنده كتاب تاريخ تحليلي نهضت امام خميني بود و حتي زماني كه امام به نجف تبعيد شدند، ايشان در آنجا حلقه درس داشتند، اما آيت‌الله تهراني در زمره كساني بود كه حلقه درسشان را تعطيل كردند و پاي درس حضرت امام نشستند و اين بيانگر تواضع، بزرگي و عظمت روحي يك استاد اخلاق است. از طرفي طبيعي است بايد ايشان را شاگرد بي‌بديلي در فهرست شاگردان بي‌بديل حضرت امام خميني(ره) بناميم و شناخته شدن مكتب امام خميني(ره) در ايران و به‌طور مشخص تهران با فردي مثل آيت‌الله تهراني ممكن مي‌شد.
 
از خدمات ايشان در راه پيروزي انقلاب اسلامي بفرماييد.
به نظر من آيت‌الله تهراني چند كار بزرگ را در راه پيروزي انقلاب اسلامي انجام دادند. اول، تربيت نسلي از مديران. بسياري از مديراني كه امروز عهده‌دار مسئوليت‌هاي نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران هستند، پاي درس‌هاي اين مرد اخلاق درس دينداري آموختند. مديران دهه 60 وامدار مباحث اخلاقي و اعتقادي ايشان هستند.
 
دوم، مبحث مربوط به احياي حوزه علميه تهران است كه در اين زمينه مرحوم تهراني نقش بزرگي داشتند. در سال‌هاي اخير نيز با حضور ايشان افتتاح سال تحصيلي در حوزه علميه تهران صورت مي‌گرفت و ايشان در اين زمينه اقدامات بايسته‌اي كردند و با حمايت ايشان مدارس حوزه علميه شكل گرفت و تقويت شد.
 
سوم مبحث تربيت طلاب علوم ديني است كه از خرمن معرفت اين مرد الهي خوشه برمي‌چيدند. همچنين ايشان در جريانات و مسائل مربوط به انقلاب نقش بزرگي داشتند، به‌خصوص در جلوگيري از انحرافاتي كه انقلاب را در ادوار مختلف تهديد مي‌كرد و فريادهاي ايشان همچون فريادهاي امام خميني بود و واقعاً بايد مصداق بارز ثلمه‌اي را كه در اسلام وارد شده است رحلت آيت‌الله مجتبي تهراني بناميم.
 
با توجه به اينكه ايشان در عرصه فعاليت‌هاي سياسي و حكومتي زياد ورود پيدا نكردند، ديدگاه ايشان در اين زمينه در بحث ولايت‌مداري چه بوده است؟
 
يكي از بحث‌هاي اصلي كه آيت‌الله مجتبي تهراني داشتند، مسئله دفاع از انقلاب، نظام و ولايت بود. اين كاملاً مشخص بود و در روابط ايشان با حضرت امام(ره) و بعد از آن با مقام معظم رهبري ملموس و محسوس بود. ايشان به معنايي كه درگير مسائل و خط و ربط‌هاي سياسي باشند حضور آشكار نداشتند، اما در مورد بحث مربوط به ولايت‌مداري و دفاع از ولي‌فقيه و انقلاب كاملاً موضع ايشان مشخص بود. اين مهم را مي‌توان در ديدار مقام معظم رهبري از ايشان در سال 88 يا حتي ملاقات آيت‌الله خامنه‌اي از ايشان وقتي در بيمارستان بودند نيز مشاهده كرد.
 
با توجه به اهميت علوم ديني و فقهي در جامعه، چگونه مي‌توان از علمايي همچون مرحوم آقا مجتبي تهراني بيشتر بهره‌مند شد؟
 
همه ما انسان‌ها به فقه احتياج داريم كه تابلوي «ورود به جهنم ممنوع» را ترسيم كرده و فرمول سعادت ماست و اين احكام آن‌قدر برايمان مهم است كه هر كس يكي از آنها را انكار كند، انگار تمام دين را منكر شده است. ما بايد به احكام دين‌باور و به اصول اعتقادي يقين داشته باشيم، زيرا احكام عملي به انسان يقين مي‌دهد و راه رسيدن به يقين راه پاكي‌هاست.
 
اين امور اخلاقي انسان را انسان مي‌كند و اين است كه آيت‌الله تهراني‌ها و علماي بزرگ ديگر ستاره‌هاي آسمان هستند كه در ظلمات، نور و چراغ هدايت مي‌شوند و خط زندگي را براي ما مشخص مي‌كنند، همان‌طور كه اگر كشور ما سپاه، ارتش و ساير نيروهاي دفاعي و نظامي را نداشت. امروز اين نظام اسلامي و مجالس امام حسين(ع) را نداشتيم.
 
در پايان اگر خاطره‌اي از ايشان داريد بفرماييد.
 
يكي از توفيقاتي كه بنده داشتم اين بود كه همواره در جلسات درس ايشان بودم و استفاده مي‌كردم و فرزندانم هم آيت‌الله تهراني را بسيار دوست داشتند، به‌طوري كه براي مراسم عقد دخترم خدمت حاج آقا تهراني رسيديم و ايشان بعد از اينكه خطبه عقد را جاري كردند، سفارش‌هاي خيلي زيبايي در مورد اخلاق، دين‌مداري، سازش در زندگي و خيلي چيزهاي ديگر به آنها كردند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار