کد خبر: 691624
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۵
فيلمي در تمجيد از «پهلوي» در جشنواره سينما حقيقت
سال 88 كه «خاطره ني‌آوران» ساخته و پس از آن ديده شد، سؤال اصلي و اساسي پيش آمده اين بود كه نمونه‌ مديريت فرهنگي جمهوري اسلامي را در كدام كشور دنيا مي‌توان يافت؟
علي‌محمد رهنما
سال 88 كه «خاطره ني‌آوران» ساخته و پس از آن ديده شد، سؤال اصلي و اساسي پيش آمده اين بود كه نمونه‌ مديريت فرهنگي جمهوري اسلامي را در كدام كشور دنيا مي‌توان يافت؟ كجاي دنيا از بودجه‌ عمومي كشور، از بيت‌المال، براي تمجيد از حكومتي كه مردم سرنگونش كردند و زيرسؤال بردند و تمسخر حكومت مستقر هزينه مي‌كنند؟ كجاي دنيا مديران دولتي به فيلمساز پول مي‌دهند كه عليه خودشان فيلم بسازد و به او «حسن انجام كار» هم مي‌دهند؟
بعدها در گزارش مفصلي از كارنامه‌ مديران وقت «مركز گسترش سينماي مستند و تجربي» درباره‌ فيلم نوشتيم: «اين مستند به تاريخچه و اوضاع فعلي كاخ نياوران –كه نام سابق اين محله «ني‌آوران» بوده است- و چگونگي تصرف اين كاخ در زمان انقلاب مي‌پردازد. مستندساز به واضح‌ترين شكل ممكن، مي‌گويد شهبانو فرح و شاهنشاه آريامهر هر چه هنردوست بودند و اين كاخ را به انواع هنرهاي فاخر ايراني آراستند، جمهوري اسلامي چونان غارتگري بي‌رحم، دارايي مادي اين كاخ را به نفع بنياد مستضعفان و بانك مركزي مصادره كرد و دارايي معنوي و هنري كاخ را نابود نمود. در واقع مستندساز چونان سوزناك به شكسته شدن كاشي‌هاي كاخ يا خراب شدن مجسمه‌هاي عريان داخل كاخ مي‌پردازد كه گويا از شهبانو مستقيماً سفارش گرفته است تا اين مستند را بسازد و آن‌چنان به مصادره‌ جواهرات داخل كاخ به نفع پول ملي در بانك مركزي و در واقع به نفع مردم واكنش نشان مي‌دهد كه گويا اين اموال از اساس متعلق به خانواده‌ سلطنتي بوده است و آنها در اين ماجرا مظلوم واقع شده‌اند!»
فيلم اما انقدر مسئله‌دار بود كه مديرسازنده‌اش- كه امروز نيز مديريت مركز گسترش سينماي مستند و تجربي را برعهده دارد- در مصاحبه‌اي رسماً اعلام كرد: «يك فيلمي ساخته شد به اسم «خاطرات ني‌آوران». وقتي اين فيلم توليد شد من خيلي ناراحت شدم و كارگردانش را صدا زدم. شما مي‌دانيد كه در فيلم مستند از راش چيزي دستگيرتان نمي‌شود. فيلم بايد مونتاژ شود تا بفهميم چه چيزي در آمده. /سؤال: اتفاقاً مشكل ما هم همين است و به نگاه بي‌انصافانه به انقلاب و جامعه نقد داريم؛ جواب: احسنت. من به او گفتم اين فيلم به هيچ ‌وجه منصفانه نيست و من از شما گله دارم. بايد اين فيلم را اصلاح كني و چندين مورد مخصوصاً سكانس پاياني بچه‌ها را اصلاحيه داديم چون موضوع فيلم را تغيير داده بود. /سؤال: در سكانس آخر اصلاً موضوع فيلم هجويه انقلاب مي‌شود؛ جواب: قبول دارم. من وقتي فيلم را ديدم خيلي ناراحت شدم و كارگردانش را صدا زدم و گفتم ما يك پكيج 30 فيلم ساخته‌ايم كه همه آنها آبرومند است و به تو هم اعتماد كرديم و به نظر من بايد قطعاً كار را اصلاح كني و قول شرف داد، با هم دست داديم و گفت كار را اصلاح مي‌كنم. بعد از مدتي مأموريت من در مركز گسترش تمام شد. اما يكروز ديدم فيلمي را كه من متوقف كرده بودم، در دوره مديريت بعد مجوز نمايش گرفته است! من گمان كردم كه كار اصلاح شده ولي ديدم نشده و كارگردانش بهانه آورد.»
پس از گذشت چند سال اما، خبرهايي منتشر شد در مورد اينكه سازنده‌ فيلم- كه در اين بين چندوقتي را هم به جرم همكاري با بي‌بي‌سي در بازداشت به سر برده بود- با مستند جديدي درباره تاريخ خيابان وليعصر(عج) در جشنواره فيلم‌هاي مستند، «سينماحقيقت»، حضور مي‌يابد. فيلمي كه ظاهراً قراردادش بر اساس يك طرح كلي در دولت قبل بسته شد اما در دولت اعتدال تكميل شد و قبل از آغاز جشنواره با حضور مديران ارشد سينماي كشور و رئيس وقت شوراي شهر رونمايي شده و مورد تجليل هم قرار گرفت.
بر اساس داستان فيلم و سابقه‌ كارگردان اما قبل از رونمايي و ديدن فيلم در جشنواره هم مي‌شد حدس‌هايي در مورد «چنارستان» و جهت‌گيري و رويكردش زد. فيلمسازي كه مي‌تواند يك كاخ را بهانه‌اي براي توهين به جمهوري اسلامي كند، طبعاً به بهانه‌ تاريخچه‌ خيابان «پهلوي»! بسيار بهتر مي‌تواند اين كار را انجام دهد.
با اين پيش‌زمينه اما «چنارستان» را در «سينماحقيقت» مي‌بينيم. فيلم هماني است كه انتظارش را داشتيم و انقدر هم گل‌درشت است و حرفش را واضح و صريح مي‌زند كه در مورد قصدش براي مقايسه پيش و پس از انقلاب، دوران خيابان «پهلوي» و دوران خيابان «وليعصر(عج)»، و تمجيد تمام قد از رژيم پهلوي به بهانه‌ اين مقايسه براي كسي شك و شبهه باقي نمي‌گذارد.
فيلمساز البته براي اين مقايسه كار سخت و پيچيده‌اي هم پيش‌رو نداشته است. فيلمساز جوان حتي سعي نمي‌كند مانند فيلم‌هاي مستند حرفه‌اي دنيا اگر هم مي‌خواهد در دل مقايسه‌ تاريخي‌‌اش يك‌سو بايستد و جانب يك طرف را بگيرد، حداقل پز بي‌طرفي بگيرد و تمام مسائل مطرح تاريخي را مطرح كند و در چينش تصاوير و اتفاقات و ضريب‌دهي به مسائل به جمع‌بندي مطلوب خود برسد.
فيلم از ميدان راه‌آهن آغاز مي‌شود و فيلمساز بي‌طرف ما – ساده‌انگارانه و بي‌آنكه اندكي فهم براي مخاطب قائل شود- اعلام مي‌كند كه رضاخان با اندك ماليات مردم، براي ايران «راه‌آهن» كشيد و كشور را به سمت آباداني سوق داد و اصلاً هم اين پرسش اساسي تاريخي را به روي خودش نمي‌آورد كه پس چرا بيشترين سود راه‌آهن را دول متفق در جنگ جهاني بردند؟
فيلمساز، همانطور كه از ميدان راه‌آهن به سمت ميدان تجريش حركت مي‌كند برايمان تصاوير استقبال مردمي از شاهنشاه را نشان مي‌دهد، جمعيت مردم در مراسم تشييع رضاخان را، تصاوير شادي و سرخوشي مردم را. از ساخته شدن تئاترشهر توسط شاه هنردوست براي خدمت به فرهنگ كشور مي‌گويد و از ساخت پارك ملت براي رفاه و شادي مردم. از اين مي‌گويد كه اعليحضرت چند هزار چنار را در عرض يك هفته در حاشيه خيابان ولي‌عصر كاشت و موجبات شادي مردم را فراهم كرد. از رقص و شادي مردم مي‌گويد. از كلوب‌‌هاي شبانه. از فرهاد و ستار و گوگوش و از سينماهاي فعال.
فيلمساز بي‌طرف! اما به انقلاب كه مي‌رسد تنها به نشان دادن چند تصوير كوتاه آن ‌هم با حضور زنان بي‌حجاب و رقص و آواز بسنده مي‌كند. «بار» سالن كوچيني را نشانمان مي‌دهد كه روزگاري فرهاد در آن اجراي زنده داشته است و حالا تبديل به «نمازخانه» شده و از رونق افتاده. به تئاتر شهر كه مي‌رسد مسجد تازه‌ساز كنار آن را نشانمان مي‌دهد و از ساخت‌و‌ساز بي‌رويه گلايه مي‌كند و از بي‌توجهي به هنر و... مي‌نالد و تصاوير شادي قبل از انقلاب را به خرابي و ويراني دوران جديد كات مي‌زند. از بريده شدن درخت‌ها مي‌گويد. از پيدا شدن جنين مرده در جوب‌هاي وليعصر. تصاوير فتنه را نشانمان مي‌دهد و در ادامه براي به دست آوردن دل مديران دولتي كليپي براي پيروزي حسن روحاني در انتخابات تقديممان مي‌كند.
فيلمساز حتي به مهديه‌ تهران هم كه مي‌رسد كه با يك جمله سر و ته قضيه را جمع مي‌كند و به خانه‌ سوگلي شاه در روبه‌روي ساختمان مهديه مي‌پردازد. تصاوير روزگار رونق سينماها را به تصاوير آتش‌سوزي و تعطيلي آنها كات مي‌زند و در تمام اين‌ موارد هيچ توضيحي نمي‌دهد كه اساساً چرا انقلاب شد؟ مهديه چرا به وجود آمد و چرا مردم سينماها را به آتش كشيدند؟ اگر مردم در دوران شاهنشاه! انقدر شاد بودند پس چرا انقلاب كردند؟
و با اين‌همه جالب است كه «چنارستان» بيشترين تعداد كانديداتوري در جشنواره دولتي سينماي مستند در كشور متعلق به فيلمي است كه بيشترين تمجيدها را از حكومت پهلوي انجام داده است!
اين وضعيت مديريت فرهنگي دولتي امروز ماست. مديران فرهنگي امروز ما در سخنانشان همه مراقب خط قرمزها و چارچوب‌هاي اساسي نظام هستند و در عمل بودجه‌هاي دولتي را صرف ساخت فيلم‌هايي در تمجيد از حكومت پهلوي مي‌كنند و آن را در جشنواره‌هاي دولتي نيز بر صدر مي‌نشانند. اين وضعيت مديريت فرهنگي دولتي امروز ماست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار