کد خبر: 690140
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۳ - ۱۶:۴۲
گذري بر شرايط و فرجام «كانون بانوان» پس از سقوط رضاخان
محمدرضا احمدي

اشغال ايران از سوي متفقين در شهريور 1320 و اقدام آنان در وادار كردن رضاشاه به استعفا و تبعيد وي از ايران، فضاي وسيع و گسترده‌اي براي انعكاس نظرات و حتي اقدامات سياسي و اجتماعي مختلف فراهم آورد. در اين ميان پيگيري وضعيت و سرنوشت جرياني كه درصدد انطباق زن ايراني با الگوهاي تجددخواهي غربي بود اهميت ويژه‌اي دارد. اين حركت در دوره رضاشاه به صورت رسمي و اجباري و به شكل تشكيلاتي از طريق كانون بانوان به تثبيت و تحكيم موقعيت خود پرداخت، اما در طوفان حوادث سال‌هاي 1320 تا 1344 اوضاعي را از سر گذراند كه در نهايت با سپري كردن دوره‌اي بحراني و كمرنگ شدن ماهيت وجودي كانون بانوان در قالب تشكيلات و سازمان وسيع‌تر و جديدتري به نام سازمان زنان ايران نمود يافت. براي رسيدن به چنين شناختي و مطالعه چگونگي گذر از اين دوران آشنايي با واكنش‌ها و حركت‌هاي مختلفي كه گاه اهداف جداگانه‌اي را نيز دنبال مي‌كردند ضروري به نظر مي‌رسد.

از برگشتن حجاب تنفر داريم!

بررسي حركت‌ها و اقدامات گروه‌هاي مختلف زنان در اين دوران با توجه به اسناد و منابع موجود در سه ديدگاه قابل ارائه است كه متأسفانه هيچ‌كدام از آنها به اصالت‌هاي فرهنگ خودي وفاداري راسخ و محكمي نداشتند:

1ـ گروه‌هايي كه همچنان به گذشته نظر داشتند و سنگ اقدامات و تحولات انجام گرفته در رژيم رضاشاه را به سينه مي‌زدند. مهم‌ترين نماد و معرف اين گروه‌ها حمايت از جريان كشف حجاب بود كه در اين راستا كانون بانوان و گروه‌هاي تابع آن قرار داشتند. بهترين نمونه پرورش‌يافتگان اين طيف فكري زناني بودند كه حتي غرور ملي و حساسيت‌هاي فرهنگي اصيل را فداي حساسيت‌هاي مطرح‌شده در قالب كشف حجاب كردند. توضيح اينكه به محض اشغال ايران از سوي متفقين و رفع خفقان سياسي ـ اجتماعي گذشته زناني كه به اجبار چادر را از سر برداشته يا به خاطر رعايت حجاب در خانه‌ها محبوس شده بودند، دوباره با حجاب در اجتماع حضور يافتند. (1) در واكنش به اين اعمال در سال 1323ش اعلاميه‌اي از طرف گروهي كه خود را انجمن بانوان حساس مي‌ناميدند، منتشر شد. اين افراد كه حكومت را در برآورده ساختن نيات خود به‌قدر كافي قدرتمند و قوي نمي‌ديدند در حالي كه كشور در اشغال نيروهاي بيگانه بود، خواستار مساعدت سفارتخانه‌هاي امريكا و انگليس و سپس دولتمردان كشور و در نهايت كانون بانوان شدند و با يادآوري تحقق يافتن آزادي زنان در دوره رضاشاه، چادر را مجوز هزار گونه فسق و فجور اخلاقي و مروج نادرستي و بداخلاقي معرفي و در انتهاي نامه چنين اظهار كردند:

«...چنين صلاح ديديم كه دست دوستانه و خواهرانه به سوي شما مقامات عاليه و با نفوذ دراز كنيم و با صداي رسا از شما بخواهيم بر فرض كه اين انتشارات (برگشت حجاب) مبني بر سياست خارجي نباشد، شما كه توانايي داريد، از اين صداهاي موحش جلوگيري و خودتان را هم تبرئه كنيد. . . اين نكته را ناگفته نگذاريم كه ما زنان منورالفكر ايراني با مسلك بلشويكي مخالف هستيم، اما تا حدي زير بار سنگين چادر رفتن براي ما سخت است كه حاضريم به مقامات بلشويكي توسل بجوييم و زير پرده سياه جهالت نرويم. باور كنيد اين جمله آخر تهديد نيست و ما به‌قدري از برگشتن حجاب تنفر داريم كه قسم خورده‌ايم دفع فاسد به افسد كنيم.»

جلب حمايت بيگانگان براي نداشتن حجاب

ديدگاه‌هاي اين انجمن ـ اگر وجود خارجي داشته باشد ـ از دو نظر قابل ارزيابي است؛ نخست آنكه ثابت مي‌كند همه تبليغاتي كه به‌منظور تحقق كشف حجاب در دوره رضاشاه صورت گرفت كه در سايه آن مدعي بازگرداندن هويت اجتماعي به زنان و برداشتن خفت و خواري از آنان بود، (2) در عمل به صورتي نمود يافت كه اين زنان هر خفت و خواري را آن هم در برابر بيگانگان مي‌پذيرند تا حمايت آنان را براي نداشتن حجاب كسب كنند. ديگر اينكه گويا هيچ امر و مسئله اجتماعي و سياسي مهم‌تر از طرح كشف حجاب آن هم در چنان اوضاع بحراني و به ياري بيگانگان براي زنان ايراني ضروري به نظر نمي‌رسيد.

كانون بانوان نيز در اين اوضاع به هم ريخته اجتماعي، طي نامه مفصلي به نخست‌وزير در تاريخ 26 دي 1326 خواهان جلوگيري از نغمه‌هاي برگشت حجاب مي‌شود. در قسمتي از اين نامه آمده است:«اكنون در عوض آنكه از اين قبيل مؤسسات [كانون بانوان] در هر شهرستاني تأسيس شود و بيش از پيش زنان را براي پرورش نسل آينده كمك كند، زمزمه‌اي مرموز و نامعقول براي بازگشت حجاب شنيده مي‌شود و هر روز بر عده چادر سركن‌ها مي‌افزايد و به‌تازگي ورقه به دفتر كانون فرستاده‌اند كه معلوم نيست از طرف كي آن اعلاميه تهيه شده است؟. . . كانون بانوان كه حافظ بانوان است، بر خود واجب مي‌داند از اين قبيل انتشارات بي‌اساس جلوگيري كند.»

محمدرضا پهلوي و«مصلحت انديشي پس از پدر»

با وجود تأكيدي كه در جواب اين نامه در جلوگيري از اعمال مخالفان كشف حجاب صورت گرفت، اما بنا به اسناد و مدارك موجود(3) سير و روند حجاب تا چندين سال اول حكومت محمدرضا پهلوي جنبه بسط و قبض داشت و ضمن تأكيد احكام و بخشنامه‌هاي دولتي بر گسترش بي‌حجابي و حمايت از اين‌گونه زنان سياست تسامح و ملايمت در مورد زنان باحجاب در پيش گرفته شد. (4)محمدرضا پهلوي درباره اتخاذ سياست فوق مي‌نويسد:«اشغال نظامي ايران در دوره جنگ دوم جهاني و مهاجرت پدرم طبعاً اجراي برنامه‌هاي وسيعي را كه او براي ترقي و تعالي زنان ايران طرح كرده بود، متوقف ساخت و به‌علاوه كم‌كم در افكار و عقايد ترقي‌خواهان نيز تحولاتي پديد آمد. رضاشاه اصلاحاتي را كه در وضع اجتماعي زنان ايران به وجود آورده بود با اعمال قدرت، زور و اجبار دنبال مي‌كرد و عاقلانه آن بود كه از آن پس اقدامات اصلاحي با رويه دموكراسي تعقيب تا نتيجه عالي‌تر عايد كشور شود. مسئله حجاب نمونه‌اي از همان اقدامات اصلاحي بود و همين كه پدرم از ايران خارج شد، در اثر پاشيدگي اوضاع در دوران جنگ بعضي از زنان مجدداً به وضع اول برگشتند و از مقررات مربوط به كشف حجاب عدول كردند، اما من و دولتم از اين تخطي چشمپوشي كرديم و ترجيح داديم اين مسئله را به سير طبيعي خويش واگذاريم و براي اجراي آن به اعمال زور متوسل نشويم.» (5)

با اشاره محمدرضا پهلوي به وضعيت كشور دلايل عدم حمايت‌هاي جدي و علني از كانون بانوان بيشتر روشن مي‌شود. در نهايت چنين گروه‌هايي در دو حالت و وضعيت قرار گرفتند، يكي استحاله در جريانات و گروه‌هاي هم‌هدف و هم‌مسلك و ديگر سر دادن شعار و خواسته‌هاي دموكرات‌منشانه به اقتضاي زمان درباره زنان همان‌گونه كه محمدرضا پهلوي نيز تأكيد كرده است. كانون بانوان با وجود كمترين حضور سياسي و اجتماعي در طرح مسائل مربوط به زنان در اين كوران قرار گرفت و صديقه دولت‌آبادي رياست كانون در سيزدهمين سالگرد تأسيس آن در سال 1327، از شمس و اشرف پهلوي تقاضا كرد تا در جهت اعطاي حق رأي به زنان تلاش كنند. (6)

تلاش‌هاي گروه‌هاي چپ براي ارائه الگوهاي جديدبراي رفتار زنان ايراني

2ـ گروه‌هايي كه با برطرف شدن اختناق رضاشاهي و بهتر شدن فضاي سياسي ـ اجتماعي جامعه براي عرض اندام خود الگوهاي جديدي از زن را ارائه كردند كه بيشتر آمده از مفاهيم چپ و كمونيستي بود. اين دسته به خاطر شرايط زماني كه هنوز حكومت محمدرضا قوام و استحكام كافي را نيافته بود، در مواقعي دست به ائتلاف با ديگر گروه‌ها زدند. در اين رده در سال 1321ش تشكيلات زنان ايران (سازمان دموكراتيك زنان ايران) وابسته به حزب توده تشكيل و اساس برنامه خود را چنين اعلام كرد: «زنان و مردان بايد امكانات برابر در زندگي داشته باشند و هرگز يكديگر را زير فشار قرار ندهند. اگر مي‌خواهيد يك ملت را بشناسيد و ببينيد تا چه اندازه پيشرفت كرده است، به وضعيت زنان آن نگاه كنيد. پيشرفت زنان نشانه پيشرفت ملت‌هاست.» (7)

اين سازمان در سال 1327ش به فدراسيون بين‌المللي زنان پيوست. (8)

مرامنامه اين جمعيت كه در 11 بند تنظيم شده بود، تقريباً تشريح اصل ششم حزب كمونيست با اين موارد بود:

الف‌ ـ كوشش در توسعه حقوق اجتماعي و برقراري حقوق سياسي

ب ـ بهبودي اوضاع مادي زنان

پ ـ تأسيس و افزايش مؤسسات حمايت از مادران بي‌بضاعت(9)

تشكيلات زنان در تير ماه 1323 مجله بيداري ما را به مديريت زهرا اسكندري بيات منتشر ساخت. زناني چون زهرا اسكندري، عاليه شرميني، بدرمنير علوي، مليحه صابري، همايون تاج اسكندري، دكتر خديجه كشاورز، شاه‌زنان وزيري، شوكت كباري، محترم كي‌مرام، آزاده فرنيا، اعظم سروش، مريم فيروز، دكتر اختر كامبخش و جميله صديقي اعضاي كميته مركزي آن بودند.

چالش گروه‌هاي ديگر گروه‌هاي زنان با كانون بانوان

اولين واكنش‌هاي زنان در برابر اقدامات انجام‌شده از سوي كانون بانوان از طرف تشكيلات زنان صورت گرفت. در تيرماه 1324ش سه گروه مختلف حزب زنان اتحاديه زنان و تشكيلات زنان ايراني در يك جلسه مشترك شركت كردند. در يك سخنراني كه در نشريه ستاره نيز منتشر شد و مجله زبان زنان، ارگان كانون بانوان نيز به انتقاد از آن پرداخت، مريم فيروز از تشكيلات زنان ايران اعلام كرد: «اگرچه قبل از رضاشاه زنان روشنفكر و مردان آزاديخواه به‌منظور بيداري و آزادي زنان و بر ضد حجاب مبارزه مي‌كردند، طي حكومت ديكتاتوري رضاشاه كانون زنان با داير كردن استخر و سازمان‌هايي نظير پيشاهنگي زمينه را براي يك اپوزيسيون مركب از نيروهاي ارتجاعي فراهم كرد. فعاليت‌هاي اين كانون با دادن بهانه به دست نيروهاي ارتجاعي مانع از بهبود وضع زنان شد و امروز اين نيروها بر ضد هرگونه آزادي قد علم مي‌كنند.» (10)

اگرچه مريم فيروز از منظر فكري خود به انتقاد از عملكردهاي كانون بانوان مبادرت ورزيده است، ولي از لابه‌لاي سخنان وي روشن مي‌شود آنان هم عناصر فرهنگي زن ايراني همچون حجاب را نشانه گرفته بودند، اما در روش و عملكرد براي مقابله با آن عناصر با كانون بانوان اختلاف داشتند. در كنار مسئله حجاب، امر ديگري كه به خاطر شرايط زماني بيشترين تبليغات گروه‌هاي مختلف زنان در آن زمينه دور مي‌زد، بحث‌هاي داغ مربوط به اعطاي رأي زنان است. در اين‌باره در اسفند ماه 1324 در روز جهاني زن (هشتم مارس) شوراي متحده مركزي اتحاديه كارگران و زحمتكشان ايران با مرام كمونيستي با تنظيم نطقي راديويي كه بانو كي‌مرام آن را قرائت مي‌كرد، ضمن بزرگداشت روز جهاني زن براي اولين بار بعد از حكومت رضاشاه خواهان برخورداري زنان ايراني از حق رأي مانند زنان ديگر نقاط دنيا شدند. چنين تقاضاهايي از طرف كميته ايالتي تشكيلاتي زنان گيلان نيز طي تلگرافي مطرح شد. با يك ائتلاف در تيرماه سال 1325 جمعيت طرفداران حقوق زنان، حزب زنان و تشكيلات زنان ايران طي ارسال بيانيه‌اي خواستار توجه به نقاط قوت قانون اساسي در اصل ششم آن شدند كه «اهل مملكت ايران مقابل قانون مساوي الحقوقند» و خواستار اعطاي حقوق اجتماعي بيشتر به زنان از جمله حق انتخاب كردن و انتخاب شدن و جاي گرفتن آنها در رده‌هاي بالاي مديريتي چون وزارت و وكالت شدند. به‌طور كلي سازمان‌هايي كه به اسم زنان با مرام كمونيستي فعاليت مي‌كردند با قدرت يافتن حكومت محمدرضا پهلوي در سال‌هاي بعد و با تضاد فكري شديدي كه اين گروه‌ها با نظام پهلوي داشتند، غير قانوني اعلام شدند و به صورت محدود به فعاليت زيرزميني و پنهاني پرداختند. (11)

ادامه كار كانون بانوان در قالب‌هاي جديد

3ـ گروه‌هايي كه به مرور با استحكام يافتن پايه‌هاي حكومت محمدرضا پهلوي به منظور ارائه و معرفي مفهوم زن مورد نظر رژيم از بطن حاكميت سياسي كشور رشد يافته و مورد حمايت واقع شدند كه هم هدف مهار حركت‌هاي غير رسمي زنان در قالب گروه‌هاي مختلف و هم ادامه سياست‌هاي بين‌المللي الگوسازي براي زن ايراني منطبق با معيارهاي غربي آن را در نظر داشتند.

به عبارتي، زناني كه در اين راستا دور هم گرد آمدند، در واقع اهداف كانون بانوان را دنبال مي‌كردند، اما با روش‌هاي جديد و منطبق با شرايطي كه حتي حاضر شدند روش‌هاي اجراشده توسط كانون بانوان را نيز به نقد بكشند. اگر چه بيشتر اعضا و رهبران اين گروه‌ها زماني جزو كانون بانوان
بودند.(12)منصوره پيرنيا درباره درك رژيم محمدرضا در به صحنه كشاندن زنان مورد نظر در القاي تفكر حمايت حكومت از حقوق زنان مي‌نويسد: «قوام‌السلطنه اولين نخست‌وزيري بود كه نياز بهره‌گيري از نيروي زن را در كارهاي سياسي و اجتماعي احساس كرد. او از حزب دمكرات ايران خواست در مقابل حزب مخالف آن يعني حزب توده كه سازمان و تشكيلاتي مربوط به زنان داشت، سازماني براي فعاليت زنان به وجود آورد. قوام در يك مهماني دكتر مهرانگيز دولتشاهي را كه تازه پس از طي تحصيلات عالي از آلمان بازگشته بود، مخاطب قرار داد و گفت: در حزب دمكرات تساوي حقوق سياسي براي زن و مرد پيش‌بيني شده است و سپس زنان را دعوت به فعاليت‌هاي حزبي كرد. البته در چهره قوام‌السلطنه و مردان كابينه او خوانده نمي‌شد عقيده به استفاده از نيروي زن در كارهاي اجتماعي و سياسي داشته يا طرفدار پيشرفت زنان باشند، ولي جبر زمان بود و آنها براي آنكه بگويند پيشرو هستند، زنان را وارد كارهاي سياسي كردند.» (13)

شوراي زنان از ديگر جمعيت‌هايي بود كه در سال 1322 به گفته منصوره پيرنيا در راستاي اهداف كانون بانوان تشكيل شد. شوراي زنان از قديمي‌ترين جمعيت‌هاي زنان بود كه فعاليت خود را در سال 1322ش آغاز كرد. در آن سال‌ها با وجود آنكه مدتي از كشف حجاب مي‌گذشت، ولي جريانات غرب‌گرا از روند تحولات راضي نبودند و به دنبال انجام اقدامات گسترده‌تري بودند. صفيه فيروز، دختر حاج محمدحسين نمازي از اولين زناني بود كه در اين‌باره اقدام كرد. (14) وي كه در سال 1287ش در هنگ‌كنگ متولد شده بود، در سال‌هاي جنگ جهاني دوم درمانگاه زنان را اداره مي‌كرد. وي ابتدا در سال 1320ش انجمن بانوان افسران را تأسيس و ضمن فعاليت در سازمان شير و خورشيد آن زمان به تشكيل شوراي زنان اقدام كرد. (15)

حزب زنان نيز از ديگر گروه‌هاي اين دوره بودند كه با مرامنامه زير شروع به فعاليت كردند:

1ـ حفظ حيثيت و حقوق اجتماعي زن

2 ـ تعليم و آموزش و پرورش و تنوير افكار زنان براي آشناسازي آنان به وظايف و حقوق خودشان

زناني چون فاطمه سياح و هاجر تربيت(16) كه قبلاً از اعضاي كانون بانوان بودند، در حزب زنان فعاليت مي‌كردند. در كنار اين گروه‌ها جمعيت‌هاي ديگري شكل گرفت كه تعدادي از آنها عبارت بودند از كانون بانوان پزشك، زنان طرفدار اعلاميه حقوق بشر، سازمان زنان يهود در ايران، (17) جمعيت راه نو، انجمن بانوان فرهنگي، جمعيت معاونت شهر و...

به‌طور كلي محور اصلي اقدامات گروه‌هاي دسته سوم حول شركت در كنفرانس‌هاي بين‌المللي زنان و همنوايي با نغمه‌هاي جديدي چون تلاش براي حق رأي زنان بود. در زمينه شركت زنان ايراني در كنفرانس‌هاي بين‌المللي زنان بعد از سال 1320، صفيه فيروز در سال 1321ش به نمايندگي از طرف ايران به كنفرانس ژنو رفت و در سال 1326ش در كنگره دهلي شركت كرد و در سال 1335ش در اجتماع بين‌المللي زنان در نيويورك حضور يافت. (18) همچنين بنا به اسناد موجود هاجر تربيت و فاطمه سياح با موافقت دولت در سال 1323ش به منظور تأمين ارتباط با مجامع كشورهاي شرقي و تشريك مساعي با آنها راهي تركيه شدند و نيز پروانه صدراعظم نوري در سال 1335ش به دعوت انجمن فردريكا، يكي از انجمن‌هاي زنان در سوئد كه موفق به كسب حق رأي براي زنان سوئد در سال 1919 شده بود براي شركت در كنفرانس اتحاديه بين‌المللي زنان راهي آن كشور شد. صدراعظم نوري در اين كنفرانس نماينده شوراي زنان ايران بود. (19)

لازم به يادآوري است كه از اولين زناني كه سال‌ها قبل در انجمن بين‌المللي زنان در پاريس شركت كرده بود، صديقه دولت‌آبادي، رياست كانون بانوان بود. (20)

در حقيقت دوره انتقالي افول كانون بانوان و تشكيل سازمان زنان ايران، دوره افت و خيزها، آزمايش توانايي زنان هم‌هدف با رژيم پهلوي و مطرح شدن نغمه‌هاي جديدي بود كه حكومت پهلوي با توجه به تلقي‌هاي جديد از زن غربي در دنياي جديد پس از جنگ جهاني دوم خود را با اين معيارها هماهنگ مي‌ساخت كه به نظر مي‌رسيد، در سايه تشكيلات جديدي به نام سازمان زنان به اين اهداف دست خواهند يافت. حال اين روند به كجا انجاميد و چه سرنوشتي يافت، محتاج بحث و پژوهشي جداگانه و مفصل است.

*پي‌نوشت‌ها در سرويس تاريخ موجود است

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار