مذاكرات وين در شرايطي به پايان رسيد كه طرفين مذاكره تمديد هفت ماهه آن را بر شكست مذاكرات ترجيح دادند. طرفين در بيانيه پاياني دلايل تمديد را طرح ايدههاي جديد عنوان كردند كه بررسي آن نيازمند فرصت بيشتري است.
فارغ از موضوع و ويژگي اين ايدههاي جديد، نكته مهم آن است كه امريكاييها متناسب با برآورد از محيط داخلي ايران (مواضع برخي مسئولان و خطوط القايي برخي مطبوعات زرد) و تحولات داخل امريكا و منافع متحدان منطقهاي خود، از نشست مسقط و پس از آن در نشست وين با موضعي متفاوت پشت ميز مذاكره آمده و حتي از بسياري از پيشنهادات تعديل شده خود نسبت به آغاز مذاكرات عقب نشسته بودند.
اوباما كه در آستانه نشست مسقط در موضعي متكبرانه گفته بود كه ايران بايد در پاسخ به طرحي كه ما ارائه ميدهيم «بله» بگويد در آستانه نشست وين پا را از اين فراتر گذاشته و با اين ادعا كه ايران «منزوي» شده است، حل مشكلات با ايران را بر فرض حل مشكلات هستهاي، در گرو قطع حمايت ايران از گروههاي مقاومت (به قول او گروههاي تروريستي) دانسته و صراحتاً از ضرورت اصلاح موضع ايران در برابر رژيم صهيونيستي، سخن به ميان ميآورد. فارغ از مذاكرات پشت درهاي بسته در مسقط و وين، مواضع اوباما نشاندهنده ماهيت دروني تيم حاكم بر كاخ سفيد و كنگره امريكاست كه از مذاكرات نه حل موضوع هستهاي، بلكه همانگونه كه رهبر فرزانه انقلاب در ديدار اعضاي عالي بسيج فرمودند، قصد واقعي استكبار از اين مذاكرات جلوگيري از رشد عزت و اقتدار روزافزون ملت ايران و متوقف كردن پيشرفت ايران است كه البته تيم مذاكرهكننده ايران نيز با درك اين راهبرد امريكا و ديگر قدرتهاي استكباري،در مقابل آنها ايستاد و آنها نتوانستند در جريان اين نشست به زعم خود تيم ايران را به زانو در بياورند.
مقام معظم رهبري در ديدار روز پنجشنبه با اعضاي مجمع عالي بسيج، ضمن تبيين صحنه مذاكرات كه اين روزها به «لجمن» (لبه جلويي منطقه نبرد) انقلاب اسلامي با نظام سلطه تبديل شده است، نقشه راه آينده مذاكرات كه البته ديگر عرصهها را نيز شامل ميشود، ترسيم فرمودند.
در يك برآورد اجمالي از آنچه كه در يك سال گذشته در جريان نشستههاي متعدد مذاكرات هستهاي گذشته است، چند هدف راهبردي را در مواجهه با ايران ميتوان احصا كرد. اگرچه به ظاهر آنها مهمترين هدف خود را در جلوگيري از دستيابي ايران به بمب اتمي مطرح ميكنند.
1- امريكاييها در اين مذاكرات، بازسازي اقتدار جهاني خود را ( به رغم شكستهاي سالهاي اخير كه انقلاب اسلامي را عامل آن ميداند) دنبال ميكنند كه البته نجات صهيونيسم جهاني از روند شكستهاي اخير نيز در اين عرصه قابل تعريف است.
2- پيگيري خط تقابل در درون با هدف ايجاد انشقاق در نظام تصميمگيري ايران، از نكاتي است كه در عرصه داخلي نظام سلطه دنبال ميكند. مقام معظم رهبري طي سالهاي اخير، اين استراتژي دشمن را «استراتژي تغيير محاسبات مسئولان ايران» قلمداد و در فرصتهاي مناسب ابعاد آن را تشريح نمودهاند، اما در روند مذاكرات اخير، اوباما در اين عرصه خط تفرقه داخلي را با صراحت بيشتري دنبال كرده و در آستانه وين ميگويد كه «معتقدم كه حسن روحاني رئيسجمهور ايران ميخواهد از اين فرصت استفاده كند و در نهايت بايد سياست داخلي كشورش را نيز اداره كند، اما او سخن نهايي را نميگويد و اين رهبر ايران است كه تصميم ميگيرد.»
3- حفظ منافع متحدان جهاني و منطقهاي هم از جمله موضوعاتي است كه به رغم تلاشهاي ايران براي اعتمادزايي، تعيينكننده مواضع پرفراز و نشيب امريكاييها در اين مذاكرات است. اگر در گذشته و حال حفظ منافع صهيونيسم جهاني نقش تعيينكنندهاي در اين مواضع داشت، اين روزها، مطالبات سعوديها و انگليسيها و... هم به آنها اضافه شده است، اخلال در روند مذاكرات و جلوگيري از احقاق حقوق هستهاي ايران، حداقل دستمزدي است كه سعوديها در برابر خيانت خود به بازار نفت جهاني و سقوط آن از امريكاييها طلب ميكنند.
4- اگرچه برخي از صاحبنظران تغيير تركيب كنگره امريكا را نيز در مواضع اخير كاخ سفيد مؤثر ميدانند، اما تأمل در نوع مواضع كنگره بيانگر ايفاي نقش پليس بد براي امتيازگيري بيشتر از ايران و البته اثرگذاري بر مواضع برخي مسئولان و البته برخي فعالان سياسي و رسانههاي داخلي است.
5- نگراني از روند تحولات منطقهاي و تعميق شكستهاي امريكا در عراق و سوريه و... شايد يكي از عوامل اصلي بازدارندهاي باشد كه امريكاييها تاكنون براي آن هيچ بديلي نيافته و هژمون برتر ايران در سطح منطقه كه البته رشد فزايندهاي هم دارد، به چالش فراتر از موضوع هستهاي براي آنها تبديل شده است. صراحت مقام معظم رهبري بر اينكه توافق هستهاي منجر به تأمين امنيت رژيم صهيونيستي نخواهد شد، نشاندهنده راهبرد ايران در عدم پيوند مذاكرات با مسائل منطقهاي است.
با توجه به روند تحولات و تفاوت معنادار اهداف ايران و كشورهاي استكباري در روند مذاكرات هستهاي و عزم نظام سلطه در فرسايشي كردن مذاكرات با هدف تحتتأثير قرار دادن محيط داخلي و منطقهاي ايران، توجه به چند نكته اساسي در روند آينده مذاكرات ضروري به نظر ميرسد:
1- مقام معظم رهبري ضمن حمايت مجدد از تيم مذاكرهكننده هستهاي و قدرداني از تلاشهاي پيگير آنها، حمايت از روند مذاكرات را مشروط بر اين ميدانند كه: اگر حرف منطقي وسط بيايد، حرفي نداريم، ما حرفهاي منطقي را قبول ميكنيم. قرارهاي عادلانه و عاقلانه را قبول ميكنيم اما آنجايي كه پاي زورگويي و زيادهطلبي باشد، نه؛ جمهوري اسلامي از صدر تا ذيل، هم مردمش، هم مسئولانش قبول نخواهند كرد، اين را بدانند.
2- به رغم دشواريهاي متعدد نظام سلطه در صورت به نتيجه نرسيدن مذاكرات، تنها نقطه اميد آنها نسبت به محيط داخلي ايران اثرگذاري تحريمهاست، كه چاره آن هم تمركز بر اقتصاد مقاومتي است. مقام معظم رهبري در همين ديدار ابعاد اين موضوع را با اشاره به تمديد مذاكرات اينگونه تبيين ميكنند كه: «همه بدانند، هم آن كساني كه طرف مذاكرهاند، هم اين كساني كه در داخل نگران اين مسئلهاند و نگاهشان به اين مذاكرات است، اگر اين مذاكرات به نتيجه نرسد آنكه بيش از همه ضرر ميكند ما نيستيم، امريكاييها هستند. ما با ملت خودمان رو راست هستيم، حقيقت مطلب را با مردم در ميان ميگذاريم.» ايشان سپس با توجه به تجربه تاريخي ملت ايران در مواجهه با اينگونه فشارها و تهديدها، به تأثير تمركز بر اقتصاد مقاومتي اشاره كرده و يادآور ميشوند: راهحل همين اقتصاد مقاومتي است كه ضربههاي دشمن را اول كماثر ميكند، كاهش ميدهد كه اين مال كوتاهمدت است و در ميانمدت و بلندمدت به حركت عظيم مردم اوج ميدهد.
تأكيد بر اقتصاد مقاومتي اگرچه در گفتمان مسئولان ديده ميشود، اما در عرصه عمل نيازمند بسيج و عزم ملي است كه تلاش بيشتر دولتمردان را ميطلبد.
3- به رغم ادعاي حمايت جريان رسانهاي اصلاحطلب از دولت، نقش آنها در ايجاد توقع در رسيدن به توافق انتظار كاذب در مردم، تأثير مهمي در ايجاد التهاب در جامعه در آستانه مذاكرات داشت. اين روند كه متأسفانه در برخي حلقهها تا برنامهريزي براي برگزاري جشن هم پيش رفته بود، خواسته يا ناخواسته به عنوان عامل اصلي دشمن در تضعيف اراده ملي در مقابله با نظام سلطه عمل ميكند. اين جريان اين روزها با دامن زدن به برخي از موضوعات ديگر اجتماعي علاوه بر مسئله هسته اي تلاش دارد دولت را در عرصههاي ديگر نيز درگير كند. به نظر ميآيد كه دولتمردان فراتر از حساسيت نسبت به انتقاد منتقدان كه البته اين روزها به شدت كاهش يافته، بايد براي چالشآفرينيهاي اين به ظاهر دوستان چارهاي بينديشند.