بحران‌هاي درون‌ساختي دو نظام حاكم بر غرب و شرق جهان در سال‌هاي مياني نيمه دوم قرن بيستم و رقابت‌هاي فرسايشي اين دو قدرت در دوران جنگ سرد، هزينه‌هاي زيادي را بر ديگر ملل جهان تحميل كرده بود و به همين دليل هنگامي كه حضرت امام خميني (ره) در آن دوران انديشه انقلاب اسلامي را مطرح و نظام جمهوري اسلامي را مبتني بر شعار نه شرقي، نه غربي بر پا كرد، اين انديشه به سرعت مرز‌هاي جغرافيايي ايران را در نورديد و جهاني شد.
تحولاتي كه از همان آغاز در كشورهاي اسلامي و به ويژه كشورهاي همجوار ايران به وقوع پيوست و مهم‌تر از همه تأثيري كه انقلاب اسلامي ايران حركت انقلابي مردم مسلمان فلسطين داشت و آن را از درون متحول و روند شكست‌هاي گذشته آن را به پيروزي تبديل كرد، بيانگر حقانيت اين انديشه و پاسخ به نيازي بود كه در آن زمان بشريت به شدت محتاج آن بود.
ظرفيت‌هاي انقلاب اسلامي براي تبديل شدن به يك نظم نوين در جهان از همان آغاز حساسيت‌هاي قدرت‌هاي حاكم بر غرب و شرق را بر انگيخت و به همين دليل از همان آغازين روزهاي عمر با بركت خود با توطئه‌هاي گسترده‌اي مواجه شد كه در تحميل هشت سال جنگ كه براي فروپاشي انقلاب اسلامي و درگير ساختن جهان اسلام با توطئه‌هاي متعدد، ناشي از نگراني نظام سلطه بود حضرت امام خميني (ره) در عين هشدار به مسلمانان نسبت به توطئه‌هاي دشمنان، چاره كار را در تشكيل هسته‌هاي مقاومت در جهان اسلام و بسيج جهاني مسلمين مي‌دانستند. امام در 67.4.30 در اين زمينه مي‌فرمايند: «وظيفه اول ما و انقلاب اسلامي ماست كه در سراسر جهان اسلام صدا زنيم كه آي خواب رفتگان، اي غفلت‌زدگان، بيدار شويد و به اطراف خود نگاه كنيد كه در كنار لانه‌هاي گرگ منزل گرفته‌ايد، برخيز كه اينجا، جاي خواب نيست. امريكا و شوروي در كمين نشسته‌اند و تا نابودي كاملتان از شما دست بر نخواهند داشت، راستي اگر بسيج جهاني مسلمين تشكيل شده بود، كسي جرئت اين همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوي رسول الله (ص) داشت.»
ايشان چند ماه بعد راه‌اندازي بسيج بزرگ سربازان اسلام را براي نيروهاي انقلاب فرض دانسته و در تاريخ 67.9.2 مي‌فرمايند: امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدي است، مسلمانان در يك تشكيلات بزرگ اسلامي رونق و زرق و برق كاخ‌هاي سفيد و سرخ را از بين خواهند برد. جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمي‌شناسد و ما بايد در جنگ اعتقادي‌مان،بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه بيندازيم. ايشان كه در آن ايام ماه‌هاي پاياني عمر با بركت خود را سپري مي‌كردند در تاريخ 67.9.3 بسيجيان جهان اسلام را در اين عرصه مكلف كرده و مي‌فرمايند: بايد بسيجيان جهان اسلام، در فكر ايجاد حكومت اسلامي باشند و اين شدني است، چرا كه بسيج تنها منحصر به ايران اسلامي نيست، بايد هسته‌هاي مقاومت را در تمامي جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ايستاد.»
اگر چه از همان دوران، نظام سلطه علاوه بر مقابله مستقيم با اين حركت با بهره‌گيري از جريان موازي سعي داشته و دارد كه با درگير ساختن جهان اسلام از درون ضمن مستهلك كردن ظرفيت جهان اسلامي با تصويرسازي منفي از اسلام در جهان عملاً اقبال به اسلام را با چالش مواجه كنند.
اكنون و بعد از گذشت ربع قرن از ارتحال امام، جهان اسلام به رغم تحمل سختي‌هاي بسيار اما شاهد شكل‌گيري هسته مقاومت و بسيج جهان اسلام در گوشه گوشه‌هاي اين امت بزرگ اسلامي است. تبديل حزب‌الله لبنان به يك قطب قدرت در منطقه خاورميانه، توفيق مقاومت فلسطين در به زانو درآوردن رژيم صهيونيستي در چند جنگ بزرگ، شكل‌گيري نيروهاي مقاومت ملي در سوريه، عراق، يمن و ... همگي جلوه‌هايي از آن بسيج جهاني مسلمين است كه امام در انديشه خود آن را آرزو داشت و اين در حالي است كه اين هسته‌ها نه تنها در اوج تهديدات نظام سلطه عينيت يافته، بلكه از درون نيز متأثر از راهبرد نظام سلطه در ايجاد و تقويت جريان‌هاي افراطي تكفيري نيز لطمات جبران‌ناپذيري را متحمل شده است كه تحولات اخير لبنان، سوريه و عراق مصداق بارز آن است، اما چشم‌انداز آن براي جهان كنوني روشن است، چرا كه اين انديشه فارغ از اقدامات افراطي‌گونه جريان‌هاي تكفيري، زمينه اصلي اقبال جهان به اسلام را در سه دهه گذشته فراهم كرده و اكنون به عنوان شاخصي براي تمييز اقدامات افراطي از حركت‌هاي سالم اسلامي در جهان و به ويژه در ميان مسلمانان تبلور يافته است و اين در حالي است كه توانسته است شاخصه‌هاي استكبار ستيزي و صهيونيسم‌ستيزي خود را همچنان حفظ كرده و كارآمدي نظام ديني را اثبات كند.
