شايد امروز جهان بشريت با آگاهي بر عمق فساد در تمدن غرب، بهتر بتواند مفهوم واقعي حقوق بشر در تمدن و فرهنگ كذايي را تنها در يك جا به خوبي دريابد و درك كند و آن در عمق لجنزار مراكز فساد غرب است زيرا حقوق بشري كه در دامن ابرقدرتها چشم گشوده و پرورش يابد، مظهري بهتر از آن نخواهد داشت. اگر تا ديروز جهان غربزده، در هواي تمدن و تجدد به حجاب زن مسلمان ميخنديد وقتي امروز بر احوال زنان استثمار شده غرب در صحنه فعاليت اجتماعي و اسارتشان در دامشيادان و آدم فروشان و دايركنندگان خانههاي فساد آگاهي پيدا كنند و اگر درك و فهم و وجدان بيداري داشته باشند بهتر است تا بر احوال آنان بگريند!
دنياي غرب با قدرت رسانهاي و استيلا بر فرهنگ ملتها، در حالي كه خود غرق در منجلاب فساد و انحراف و انحطاط است، خويشتن را به عنوان الگوي ترقي و تمدن، به ملل ديگر معرفي كرده و آن ملتها نيز به علت ناآگاهي و استضعاف فرهنگي، غرب را به پيشوايي و رهبري در زندگي برگزيدهاند. صرف نظر از اينكه حكومتهايشان نيز دستنشانده آنان است و بدين ترتيب، از آنجا كه اغلب ملل يكسره از روي بيخبري و ناآگاهي شش دانگ حواسشان معطوف غرب بوده و كوركورانه تسليم الگوهاي غلط ايشان و نيز پيرو اميال و شهوات لجام گسيخته خويش هستند، به ناچار روشي را در بيبند و باري و لجامگسيختگي و برهنگي برگزيدهاند كه آنان الگو داده و در نظر آنها بهترين و مفيدترين روش و سبك است! البته استعمار غرب كساني را هم كه بخواهند در وراي حجاب و احتراز از شر اشرار زمان به منظور تلاش براي پاك نگاه داشتن خود از اين همه آلودگيها و مفاسد كه نياز به توضيح بيشتر ندارد داشته باشند با فشار و هجمه همهجانبه وادار به تسليم و عقبنشيني كرده و او را از ورود به دانشگاه و مراكز دولتي و حقوق اجتماعي منع ميكند يا مانند مروه شربيني به فجيعترين شكل به شهادت ميرسانند و اين است معناي حقوق بشر غربي. فلسفه حجاب به معني در قفس كردن زن نيست بلكه به مثابه آزاد كردن او از زندان شهوات و رساندنش به مقام والاي خود است. بايد با زن به گونهاي رفتار كرد كه انگار ميخواهيم از او همچون سلاحي برنده در مبارزه عليه دشمن ستمكار استفاده كنيم. چنان كه زنان مسلمان ايران اسلامي با حجاب خود كه مهمتر از هر سلاح ديگري بود، بر استعمارگران ضربه وارد كرده و حكومت دستنشانده پهلوي را سرنگون كردند. استعمارگران به اين نتيجه رسيدهاند كه اگر بخواهند به تار و پود جوامع مسلمان هجوم ببرند و بر آنان غلبه كنند، بايد بدواً زنها را تحت تسلط قرار دهند به طوري كه جامعه شناسان و متخصصان استعمار توصيه ميكنند كه زنها را در دست بگيريم، همه چيز به دنبال خواهد آمد. فرانتس فانون كه انقلاب الجزاير را از نظر جامعهشناسي مورد بررسي قرار داده است در اينباره ميگويد: هر چادري كه دور انداخته ميشود، افق جديدي را كه بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او ميگشايد و بدن الجزايري را كه عريان شده است تماماً به او نشان ميدهد و پس از ديدن هر چهره بيحجاب، اميدهاي حملهور شدن اشغالگر 10 برابر ميشود. هر چادري كه ميافتد و هر چهرهاي كه به نگاه جسور و ناآرام اشغالگر عرضه ميشود، برگردان اين معني است كه الجزاير به انكار وجود خويش روي آورده و هتك ناموس را از جانب اشغالگر پذيرفته است. با هر چادري كه رها ميشود گويي جامعه، خويشتن را به مكتب ارباب تسليم كرده و تصميم ميگيرد تحت رهبري و انقياد اشغالگر، عادت و رسوم خويش را تغيير دهد. حضرت امام خميني در اين باره چه زيبا ميفرمايند: «آنها كه قيام كردند، همين زنهاي محجبه جنوب شهر قم و ساير بلاد اسلامي بودند و آنها كه تربيت آريامهري داشتند ابداً در اين امور دخالت نداشتند » تجربه كنوني نشان داده كه زنان بيش از پيش، آزادي خود را در پوششي كه اسلام ميگويد، يافتهاند. با توجه به اشراف رسانهاي غرب و تأثيراتش بر فرهنگ ملتها، تفهيم فلسفه وجودي حجاب بايد با دقت بسيار و با ظرافت و ريزبيني همراه باشد و طبعاً بدون درك، شناخت و اهميت نقش حجاب، چيستي و چرايي آن، اهريمنان هرگز اجازه نخواهند داد كه نسل جوان به اهميت و ارزش اين دستور عميق و مهم و متين آسماني كه از پشتوانه و حكمت بسيار والايي برخوردار است پي ببرد. غربيها براي نجات خود از مهلكه خفت و خواري در برابر عظمت اسلام، از كاه كوهي ميسازند و براي انحراف افكار عمومي دنيا، هفتهها و ماهها از آن براي مطبوعات و شبكههاي رسانهاي تحت تسلطشان خوراك فكري مناسبي فراهم ميسازند. اگر فلسفه وجودي حجاب، اين دستور والاي آسماني، براي افكار عمومي خصوصاً نسل جوان به طور اصولي تشريح نشود و فلسفه وجودي آن به طور مستدل به ساير فرهنگها عرضه نشود، هرگز نبايد انتظار داشت اين تز برتر اسلام و اين تدبير اساسي و آخرين راه حل اصولي عملي براي نجات دنيا از مفاسد طغيان غريزه جنسي، بتواند در جهان حرفي براي گفتن داشته باشد.