هفته كتاب امسال هم مانند همه هفتههايي كه به نامهاي مختلف نامگذاري و معروف شدهاند ميگذرد و در نهايت ميماند آمار ديگري كه مانند همه آمارهاي پيشينش خبر از پايين بودن سرانه مطالعه مردم كشور ما ميدهد. به همين بهانه پاي صحبت نويسندهها و فعالان حوزه ادبيات كشور نشستهايم تا از ماجراي سرانههاي پايين هميشگي مطالعه در كشور بپرسيم.
ابراهيم زاهدي مطلق نويسنده و كارشناس حوزه ادبيات داستاني در گفتوگو با «جوان» با اشاره به اينكه آمارگيري صحيحي در زمينه سرانه كتاب نداريم، ميگويد: سرانه مطالعه در كشور ما باز ميگردد به اينكه مردم كشور از دوران مدرسه در خصوص لزوم كتابخواني آموزش نديدهاند. در اين ميان اطلاع رساني يك چيز است و سرانه مطالعه يك مسئله ديگر و وسايل ارتباطي ميتواند عامل افزايش يا كاهش مطالعه باشد.
مردم ما كتاب ميخرند، اما نميخوانندزاهديمطلق با بيان اينكه سرانه مطالعه به معناي كتاب خواندن در حوزههاي عمومي است نه كتب درسي و دانشگاهي ادامه ميدهد: مردم كشور ما علاقه چنداني به مطالعه در حوزههاي عمومي ندارند، مردم ما در نمايشگاه با ميل و علاقه كتاب ميخرند اما در نهايت اين كتابها را مطالعه نميكنند و اين مسئله به اين دليل است كه به باور مردم، كتاب خواندن تاثير مستقيمي در روند زندگيشان ندارد. وي با اشاره به اينكه تغيير رفتار و سبك زندگي از مهمترين رهاوردهاي كتاب خواندن است كه به نظر مردم جامعه ما نميآيد، ادامه ميدهد: ما از ابتدا مزاياي كتابخواني را ياد نگرفتهايم و كتابهايي كه ميخريم هم تنها براي كتابخانه خانهها و خودنمايي مقابل مهمانها كاربرد دارند.
وقتي خوانش بصري جاي كتابخواني را ميگيردجعفر گلشن نويسنده در گفتوگو با «جوان» در خصوص دلايل سرانه پايين مطالعه در كشور ما ميگويد: چون غالب جمعيت كشور ما را جوانان تشكيل ميدهند و نسل جوان در تمام دنيا گرفتار تصوير و خوانش بصري شدهاند و از خوانش مكتوب فاصله گرفته است و هر آنچه ميخواهد درك كند در قالب تصوير دنبال ميكند و به همين دليل هم هست مردم و به خصوص جوانان ما ترجيح ميدهند به جاي خريد يك كتاب، همان مفهوم را در يك فيلم يا مستند دنبال كنند.
وي ادامه ميدهد: اين روزها در تمام جهان تصوير بر متن غلبه كرده است و شدت اين مسئله در ايران بيشتر است چون فرهنگ كتابخواني در كشور ما از ابتدا در ميان مردم دروني نميشود.
گلشن با اشاره به تأثير دلايل در سرانه پايين مطالعه در كشور تأكيد ميكند: بخش قابلتوجهي از دانستهها و گردآوريهاي ما در طول اعصار مختلف بر اساس روايت شفاهي بوده است، آنگونه كه واعظان و خطيبان و متكلمان و استادان علوم ديني در طول تاريخ بر منبر مينشستند و علم و دانش به صورت شفاهي بيان ميشد و مردم هم شنونده بودند و پند ميگرفتند و مردم آنچه را ميخواستند فرا بگيرند، نميخواندند بلكه ميشنيدند و اين سنت تا همين امروز هم در جامعه ما پابرجا است و به شدت هم مشتري دارد.
مطالعات اينترنتي اين روزها جاي كتابخواني را گرفته استگلشن ادامه ميدهد: طي سالهاي اخير از تعداد مجالس وعاظ و منابر و خطابه كاسته شده و از اينرو عرصه بر بيان شفاهي آرا و نظرات و دانش هم تنگ شده است و ناگزير تعدادي از كساني كه پيش از اين آگاهيهاي خود را از اين روش به دست ميآوردند به اجبار به دنبال جايگزين ديگري همچون آثار مكتوب و مهمتر از همه آثار تصويري رفتهاند. وي تأكيد كرد: من خيلي خوشبين نيستم كه در جنگ ميان خوانش آثار مكتوب و ديدن آثار تصويري پيروز شويم. به باور من تصوير، حتماً در اين مبارزه پيروز خواهد شد اما با اين توضيح كه فضاي مجازي و رسانههاي آن، بخش قابلتوجهي از مطالعات اين روزها را تشكيل ميدهند در سرانه مطالعه جايي ندارند.
وي تصريح كرد: ما بايد در آمارهاي بعدي تجديدنظر كنيم و محيطهاي جديد مانند اينترنت و فضاي مجازي را هم در بحث سرانه مطالعه در نظر بگيريم و به باور من متن خوب به خصوص داستانهاي قوي مبتني بر فرهنگ و آداب و رسوم و فضاي جامعه باز هم ميتواند مردم را با كتاب آشتي و رسانه مطالعه را افزايش دهد.
سرانه بايد بر اساس ارجاعات اختياري به كتاب باشد نه مطالعه اجباري!نصرتالله صمدزاده، مدير كتابخانه تخصصي جنگ حوزه هنري هم در گفتوگو با «جوان» در خصوص سرانه پايين مطالعه در كشور ميگويد: آمار بالا در مراجعه به كتاب، تعاليخواهي يك جامعه را نشان و تصويري از يك جامعه فرهيخته و آزادانديش را ارائه ميدهد. وي با اشاره به تعريف كتابي كه در آمار سرانه مطالعه محاسبه ميشود ادامه ميدهد: كتاب در تعريف سرانه مطالعه، متفاوت از ساير رسانهها مثل فضاي مجازي، روزنامه و اينترنت و كتب ادعيه و مشابه اينهاست و حتي كتابهاي درسي و دانشگاهي را هم شامل نميشود. ما اين نوع كتاب را يك رسانه فرهنگي به حساب ميآوريم و زماني مراجعه به اين رسانه ارزشمند است كه بر اساس اختيار آدمي و به دلخواه باشد. به باور من حتي خواندن كتاب توسط يك پژوهشگر كه براي كارش بايد كتاب بخواند يا يك محصل يا دانشجو كه به ناچار بايد براي نمره يا مدرك كتابي را بخواند نبايد در تعريف سرانه مطالعه مورد محاسبه قرار گيرد. وي تأكيد كرد: در واقع ما در ارزيابي سرانه مطالعه، برآوردي از زيست فرهنگي كتاب را در جامعه استخراج ميكنيم و براي اين ارزيابي، مراجعان كتابخانههاي عمومي و خريد كتابهاي دوست داشتني از كتابفروشيها كه عموماً كتابهاي ادبي و تاريخي و علمي به زبان عامه فهم هستند از جمله اهداف اين آمارگيريها هستند.
صمدزاده ادامه ميدهد: به نظر ميرسد اگر اين مولفهها در تعريف سرانه مطالعه لحاظ شود، در كشور ما آمار بسيار پاييني به دست خواهد آمد كه مراجع رسمي از دو تا 20 دقيقه اعلام كردهاند و آنچه از شواهد معلوم است دو دقيقه و حتي زير دو دقيقه به صحت نزديكتر باشد. وي ادامه ميدهد: اگر ما به جامعه خود علاقه مند هستيم نبايد گرفتار كميتگرايي افراطي در اعلام آمارها شويم و بايد بتوانيم ابتدا تعريف دقيقي از سرانه مطالعه ارائه دهيم و سپس با روشهاي آمارگيري مناسب، وضعيت خودمان را بسنجيم. شخصا اعتقاد دارم اگر در انواع علوم و فنون و تكنولوژي پيشرفت كنيم اما سرانه كتابخواني در كشور ما كم باشد با جامعهاي فرهنگي و تعالي خواه مواجه نخواهيم بود و زماني تكنولوژي بر همه چيز ما، حتي اخلاقيات، مسلط خواهد شد و بسياري از مظاهر انساني جامعه ما را هم متاثر خواهد كرد، اتفاقي كه الان هم شاهد بسياري از نشانههاي آن هستيم. اين طور كه اظهارات نويسندگان و اهالي قلم بر ميآيد، تسلي دنياي تصوير بر نسل جوان اين روزهاي ما باعث شده كه اگر در اين ميان مطالعهاي هم باقي بماند، مطالعات فيس بوكي و وايبري باشد و كماكان كاربرد كتاب براي هماهنگي با رنگ دكوراسيون خانه است و جلوهگري در مهمانهاي خانوادگي!