جمعيت حدود 15 هزار نفري براي بدرقه پيكر خواننده جوان جمع ميشوند و مراسم تشييع جنازه بارها از تلويزيون پخش ميشود، مخصوصاً تصاوير روضهخواني پدر بر بالاي تابوت پسر و ذكر مصيبت امام حسين(ع) كه جمعيت را به وجد آورده است. مردمي كه آمدهاند ترانههاي مرتضي پاشايي را زمزمه ميكنند و در ميان افرادي كه خود را از راههاي دور و نزديك به تالار وحدت رساندهاند، چهرههاي آشناي زيادي از هنرمند تا ورزشكار و حتي سياسيون ديده ميشود.
رسانهها در طول اين چند روز بارها درباره چرايي حضور اين جمعيت در مراسم تشييع جنازه مرتضي پاشايي و مراسمهاي يادبودي كه در شهرستانها برگزار شده است، به گمانهزني پرداختهاند. جامعهشناسان وروانشناسان هر كدام از ديد خود دليل بروز اين رفتارهاي اجتماعي بيسابقه را تجزيه و تحليل كردهاند.
مرتضي پاشايي بحث اول اين روزهاي شبكههاي اجتماعي است. نكته قابل تأمل كه بايد جامعهشناسان به آن پاسخ گويند اين است كه تنها به فاصله چند روز اين پيام ها از ابراز احساسات غليظ و عرض تسليت به يك باره به پيام انتقادي و ضد احساس تبديل شده است آنطور كه بسياري، طرفداران او را به پوپوليسم متهم ميكنند.
اظهار نظر شجريان درباره پاشاييدر اين بين، انتشار يك اظهار نظر از محمدرضا شجريان كه مدتي پيش از مرگ پاشايي بيان شده بود، جنجال برانگيز شده است.
گويا محمدرضا شجريان مدتي پيش در جمعي گفته بوده:«برخي (مرتضي پاشايي) خود را به مريضي و تمارض ميزنند تا ديده شوند». مطلبي كه با درگذشت پاشايي و مشخص شدن بيماري سخت وي عملاً نقض شده است. حالا طرفداران پاشايي از اينكه شجريان نسبت به محبوبيت خواننده جوان اين گونه حسادت كرده است، ناراحتند و از سويي برخي نيز به تبليغ اين نظر شجريان در شبكههاي اجتماعي ميپردازند.
رفتارهاي شجريان به عنوان خواننده شناخته شده موسيقي سنتي در قبال محبوبيت ساير هنرمندان مسبوق به سابقه است. پيش از اين نيز از اين گونه حسادتها درباره افرادي كه گاه مانند«محمدرضا لطفي» از همكاران و دوستان او بوده يا مانند «پرويز مشكاتيان» كه نسبت خانوادگي با شجريان داشت يا مثل مرحوم «سيدنورالدين رضوي سروستاني» خواننده مرحوم همدوره با شجريان و نيز ايرج بسطامي خواننده خوشصدايي كه در زلزله بم جان باخت، ديده ميشود. شجريان البته بعد از مرگ اين هنرمندان سعي كرد با حضور در مراسم ختم آنها رفتار گذشته خود را جبران كند.
حسادتهايي كه در ميان برخي از اظهار نظرهاي غيررسمي هنرمندان ديگري نيز ميتوان رد پاي آن را ديد. مرتضي پاشايي خواننده كه تا پيش از دعوت به تلويزيون آهنگهايش را در سايتها منتشر ميكرد و به قول معروف غير مجاز بود با اجراي تيتراژ چند برنامه تلويزيوني كه آخرين و شناخته شدهترين آنها برنامه « ماه عسل» بود، محبوب شد؛ محبوبيتي كه مرتضي پاشايي با حضور در تلويزيون به دست آورد با انتشار خبر بيماري وي چندين برابر شد.
اين نوع رفتار ناشي از ديدگاهي است كه بر اساس آن افراد بنا بر اينكه موافق يا مخالف يك نظر، يك مرام سياسي يا يك شخص باشند به شهروندان درجه يك و درجه دو تقسيم ميشوند. پاشايي در اين تعريف گويا جز درجه دوييها به شمار ميرفته است كه قاعدتاً محبوب شدن و پرطرفدار شدن آنها نبايد در سطح درجه اوليها باشد چه برسد كه بسيار بيشتر از آنها نيز شود.
واكنش هانيه توسلي به خبر درگذشت پاشايي از ديد منتقدان، ابراز احساسات و حضور مردم براي تشييع يك خواننده نشانه فرهنگ پوپوليستي حاكم بر جامعه است كه حتي در بين خواص نيز ديده ميشود. شبكههاي اجتماعي هنرمندان و چهرهها را تحت فشار قرار ميدهند كه حتماً با چنين جريانهايي همراه شوند. در اين بين عدهاي خواسته يا ناخواسته با چنين موجي همراه ميشوند و عدهاي ديگر دست به مقاومت ميزنند. هانيه توسلي از جمله افراد گروه دوم است. وي در پيامي از اينكه تحت فشار بوده تا حتماً به خانواده پاشايي تسليت بگويد، انتقاد كرده و بر اينكه نميخواهد با چنين حركتي همراه باشد اصرار كرده است.
مرگ مرتضي پاشايي با درگذشت مجيد بهرامي هنرمند فقيد تئاتر و سينما كه همانند پاشايي از سرطان رنج ميبرد، همزمان شد. اما تشييع جنازه دو هنرمند كه با فاصله يك روز از هم انجام شد كاملاً متفاوت بود. در روز مرگ پاشايي، مردم از اقشار مختلف حضور پيدا كردند، تلويزيون پوشش خبري داشت و حتي نهادي مانند شهرداري نيز پيام تسليت صادر كرد اما براي مجيد بهرامي جمعيت اندكي از اقوام و هنرمندان تئاتر تمام كساني را تشكيل ميدادند كه براي وداع آمده بودند.
با چنين تفاوت فاحشي اگر بر اساس نظام طبيعت در آينده هنرمند شاخصي از ميان ما رخت بربندد، بايد منتظر مراسمهاي مفصل تر باشيم و اينكه اسم و رسم هنرمندان باعث ايجاد چشم و همچشمي در برگزاري مراسم تشييع جنازه خواهد شد؟! سؤالي كه شايد ذهن خود هنرمندان را نيز درگير كند كه بعد از آنها مردم چه واكنشي خواهند داشت؟!
پديده اجتماعي مردمي احساساتي كه همراه با دوربينهاي موبايل خود همه صحنههاي غمانگيز وداع با پيكر بيجان ثبت ميكنند و اشكريزان براي شبكههاي اجتماعي عكس و ويدئو به اشتراك ميگذارند، تا كي و چند مراسم ختم ديگر توان حضور دارد و كي از مد خواهد افتاد؟! سؤالي كه پاسخ آن ميتواند خيال كساني را كه از هم اكنون به فكر جمع آوري گريه كن براي مراسم ختم خود هستند، راحت كند.