شايعه مرگ محمدرضا كشاورز را كه در سالهاي اخير بارها شنيده شد، همه به ياد ميآوريم، اين روزها اما دايره گستردهاي از شايعات مرگ هنرمندان شكل گرفته است و آخرين نمونهاش هم باز ميگردد به شايعه مرگ مرتضي پاشايي خواننده جوان پاپ كه چند روز پيش از درگذشتش منتشر شده بود.
جامعهشناسان پديد آمدن شايعه را مختص به زماني ميدانند كه ارتباطات به درستي شكل نگيرد و مسائلي كه بايد به صورت روشن و واضح مطرح شود، از ديدگاه مردم پنهان بماند يا اطلاعرساني به صورت محدود اتفاق بيفتد و در اين ميان ناتواني رسانهها در انتقال صحيح و كامل اطلاعات هم نفتي است روي آتش شايعهسازي. مسئله ديگر كه جامعهشناسان در خصوص عوامل ايجاد شايعه از آن نام ميبرند، كاهش اعتماد اجتماعي است، زماني كه اعتماد به برخي از رسانهها در ميان مردم كاهش پيدا كند، راه براي شايعهسازان و فرصت طلبها گشوده ميشود و اين افراد به اصطلاح از اين آب گلآلود ماهي مورد نظر خود را صيد كنند.
از تمام اين عوامل كه بگذريم، پيامد گسترش شبكههاي اجتماعي و به خصوص اپليكيشنهاي تلفن همراه در يكي دو سال اخير، گستردگي ارتباطات ميان كاربران تلفن همراه بوده است، به اين معنا كه مردم براي اطلاع يافتن از اخبار، ديگر نياز نيست دست به دامن روزنامهها شوند و پاي سايتهاي خبرگزاريها بنشينند و تنها به صرف عضويت در يكي از گروههاي اپليكيشنهاي موبايلي ميتوانند از اطلاعاتي كه اعضاي آن گروه به اشتراك ميگذارند، بهره ببرند و با گسترش اين گروهها و اپليكيشنها يك خبر تنها در مدت زمان بسيار كوتاهي در ميان حجم دور از تصوري از كاربران امكان انتشار پيدا ميكند.
افزايش گسترده ارتباطات از طريق اپليكيشنها زماني كه با شايعهسازي و شايعهپراكني برخي از اهالي شهر همراه شد، نتيجهاي جز ساخت خبرهاي كذب و بيسر و ته نداشت. گرچه شايعه مسئلهاي است كه تحت هيچ شرايطي امكان به صفر رسيدن ندارد اما اينكه مردم براي مرگ اهالي هنر كشور كه سالهاي زندگيشان را صرف فعاليتهاي هنري براي همين مردم كردهاند، شايعههاي خود ساخته مرگ را در فضاهاي مجازي منتشر كنند، مسئلهاي است كه با هيچ يك از الفباي اخلاق و وجدان سنخيتي ندارد. اينكه مرتضي پاشايي يك روزي نه خيلي دور، از دنيا ميرفت را همه مردم ميدانستند اما اينكه عدهاي با شايعات به پيشواز مرگ هنرمندان بيمار شهر ميروند، ضد اخلاقي است و به هيچ وجه نميتوان توجيهي اخلاقي و عقلاني را در تعريفش آورد. شايد بتوان آخرين نمونه اين شايعهسازيها را شايعه مرگ نادر برهانيمرند، كارگردان جوان تئاتر كه اين روزها با نمايش «مرگ فروشنده»اش روي صحنه سالن اصلي تئاتر شهر روزگار اجراي عمومي را سپري ميكند، دانست؛ شايعهاي كه باعث شد حميدرضا آذرنگ، بازيگر اين نمايش پس از اجراي عصرگاه نمايش دوشنبه در 25 آبان در اعتراض به اخبار مصيبتباري كه يكي دو سايت در خصوص نادر برهاني مرند منتشر كردند و در خصوص شايعات مرگ اين روزهاي جامعه بگويد: نادر برهاني عزيز امروز قلبش درد گرفت و در كسري از ثانيه عمل قلب باز روي او انجام شد، اما خدا را شكر حالش خوب است اما من ميخواهم به آنهايي كه چنين شايعاتي را در خصوص مرگ هنرمندان منتشر ميكنند، بگويم اينقدر عجله نكنيد چون همه ما به زودي عكسي روي ديوارها ميشويم و دليلي ندارد كه به پيشواز مرگ ديگران برويم! با تمام اين تفاسير اما هر كدام از ما به جاي باد زدن آتش شايعه، براي لحظهاي به اين فكر كنيم كه فرد و خانوادهاش در برابر شنيدن اين شايعات چه احساسي پيدا ميكنند و چنين حرف و حديثهايي تا چه اندازه ميتواند در از بين بردن روحيه اين هنرمندان بيمار تأثيرگذار باشد. به قول آذرنگ همه ما روزي تصويري روي ديوار ميشويم و دليل ندارد كه با اين شايعات تأسفبار به استقبال مرگ ديگران برويم!