افغانستان همواره در كانون توجه سياست خارجي چين قرار داشته است. اين كشور يكي از كشورهاي رقيب امريكا در منطقه و نظام بينالملل محسوب ميشود كه پس از آشكار شدن تلاش كاخ سفيد براي تداوم حضور نظاميان خود در افغانستان پس از سال 2014، به ويژه با امضاي پيمان امنيتي كابل – واشنگتن، سعي ميكند نقش و حضور خود در تحولات آينده افغانستان را افزايش دهد. طي 13 سال اخير چين عمدتاً در عرصه توسعه اقتصادي، تقويت نهادهاي دولتي و تأمين امنيت با افغانستان همكاري كرده و در كنفرانسهاي بينالمللي نيز مواضع موافقي با افغانستان داشته است. اين كشور اقدامات بسيار كمي را در قبال تأمين امنيت افغانستان انجام داده و تمام بار مسئوليت اين امر بر دوش امريكا و ساير نيروهاي بينالمللي بوده است. چين در اين مدت صرفاً به عنوان يك همسايه كاملاً منفعل در قبال افغانستان عمل كرده و كمكهاي چين به اين كشور نيز بسيار كم و ناچيز بوده است. از طرفي نيز در اين مدت چين بهمنظور پيشبرد اهداف خود و مقابله با تهديد گروههاي شبهنظامي ازبك روابط خود را با گروههايي همچون طالبان در افغانستان حفظ و به تقويت بيشتر اين گروهها كمك كرده است. اين امر باعث شده تا رويكرد و سياستهاي چين در تقابل با سياستهاي امريكا و ساير كشورهاي درگير در اين موضوع قرار بگيرد و همين امر به نوعي تنشهايي را ميان چين و امريكا به وجود آورد.
چين هميشه علاقهمند به همكاريهاي اقتصادي و تبادل اطلاعات امنيتي با افغانستان بوده است و در سالهاي آينده با اجراي پروژههاي بزرگ اقتصادي در افغانستان به نوعي ميخواهد مسير توسعه اقتصادي در اين كشور را هموار كند. دولت چين، به همين دليل حدود سه ماه پيش نماينده ويژهاي در امور افغانستان تعيين نمود تا روابط با اين كشور، به طور خاص در دستگاه ديپلماسي پكن پيگيري شود. اما موضوع مهمتر اينكه چين همواره موافق وجود دولت مركزي قوي و با ثبات در افغانستان بوده است و بر مبارزه با جريان افراط در منطقه مصّر بوده است. تروريسم، قاچاق مواد و وجود جنايات سازمانيافته از تهديدهاي مشترك افغانستان و چين است. از ديد پكن مبارزه با اين پديدههاي شوم در توان ملي هيچ كشوري نيست؛ بلكه مبارزه مؤثر با اين پديدهها نيازمند اقدامات منطقهاي و جهاني است.
هر چند دولت افغانستان به رهبري اشرف غني پس از امضاي پيمان امنيتي كابل - واشنگتن به صراحت تأكيد ميكند كه اين پيمان به ضرر همسايهها و عليه منافع آنها نيست و اجازه هيچ گونه تحركي عليه منافع همسايگان از خاك افغانستان به طرفهاي خارجي داده نميشود، اما واقعيت اين است كه دولت وحدت ملي توان جلوگيري دخالت امريكا و غرب در امور افغانستان را ندارد كه عدم اجازه اين دولت در خصوص مداخلات سياسي، نظامي و فرهنگي جاي خود را دارد. البته در اين راستا اشرف غني در تماس تلفني با چينيها اطمينان داده كه از امضاي اين پيمان ضرري متوجه چين و ساير همسايگان به ويژه ايران نميشود. اشرف غني پس از ديدار با شي جينپينگ رئيسجمهور چين در شهر بيجينگ با اشاره به تمايل كابل براي گسترش روابط با پكن تأكيد كرد كه روابط با چين در صدر سياست خارجي افغانستان قرار دارد. وي خواستار همكاري چين در روند صلح افغانستان شد و بر نقش اين كشور در بهبود روابط افغانستان و پاكستان از طريق گسترش همكاريهاي امنيتي با چين در زمينه مبارزه عليه تروريسم و مواد مخدر تأكيد كرد.
گسترش روابط افغانستان و چين در زمينههاي مختلف سياسي، امنيتي، اقتصادي، آموزشي، تجاري و فرهنگي، مبارزه با تروريسم و افراطگرايي، مسائل منطقه و بينالملل و ديگر موضوعات بينالمللي از محورهاي مهم مذاكرات رؤساي جمهور و هيئتهاي عاليرتبه دو كشور بود. به نظر ميرسد سفر اشرف غني به چين را نيز ميتوان در همين راستا ارزيابي كرد. صحبتهايي كه در چين بين اشرف غني و مقامات چين انجام شد بر برقراري صلح و امنيت و سپس سرمايهگذاري روي پروژههاي اقتصادي در افغانستان تأكيد شد. دولت افغانستان اميدوارست كه چين از نفوذ خود در پاكستان استفاده كرده و پاكستان را وادار كند كه در امور افغانستان مداخله نكند. هرچند روابط افغانستان و چين طي سالهاي گذشته مثبت بوده است، اما به نظر ميرسد سفر رئيسجمهور جديد افغانستان به چين روابط دو كشور را وارد مرحله جديدي كرده است. البته نبايد نقش و تأثيرگذاري چين به پاكستان براي ايجاد صلح در افغانستان ناديده گرفته شود. چين تلاش ميكند اسلامآباد در مبارزه با طالبان جديتر عمل كند.
به هر حال بايد گفت افغانستان پس از 2001 در كانون توجهات پكن قرار داشته و با امضاي قرارداد امنيتي
كابل- واشنگتن اين توجه به طور ويژهاي افزايش يافته، طوري كه نماينده ويژه امور افغانستان تعيين شده است و اين حاكي از آن است كه چين نميخواهد و نخواهد گذاشت كه امريكا و غرب يكهتاز تحولات افغانستان باشند. بايد در نظر داشت كه امروز نوع رابطه امريكا با كشورهايي مثل چين، ايران و روسيه طوري تعريف شده كه ايران را دشمن سرسختِ اهداف بلندپروازانه خود در منطقه ميداند و چين را هم يك رقيب در حوزه اقتصادي و سياسي قلمداد ميكند كه سال به سال سهم بيشتري از سلطه اقتصادي امريكا در جهان را از آن خود ميكند و در نهايت روسيه و امريكا به عنوان دو قدرت در قرن اخير مطرح بوده و رقابت بين اين دو كشور در موضوعات مختلف قابل مشاهده است از موضوع گرجستان، اوكراين و سپر موشكي امريكا در لهستان گرفته تا بحران سوريه، عراق و افغانستان.
در نهايت ذكر اين نكته ضروري است كه نقش چين در كشور افغانستان به ويژه آينده اين كشور بحرانزده مهم است. با خروج بخش عمده نيروهاي امريكايي از افغانستان نقش چين در اين كشور اهميت بيشتري به خود ميگيرد. در واقع چين اين خروج را فرصتي ميداند تا سياستهايش در اين كشور را فشردهتر كرده و در كنار ديپلماسي سياسي- امنيتي، ديپلماسي اقتصادي را پيش ببرد. دو ستون عمده سياست چين در قبال افغانستان تمركز بر تعامل سياسي و اقتصادي است. چين ميخواهد از گسترش تروريسم، بهويژه ايدئولوژي و تفكر تروريسم و افراطگرايي در ايالت سين كيانگ، جلوگيري كند و به اين ترتيب، اطمينان حاصل كند كه افغانستان به عنوان يك پايگاه قوي ستيزهجويان اويغور عمل نخواهد كرد. شايد چين به افغانستان تعهد نظامي نكند، اما تلاش خواهد كرد تا تهديد امنيتي را به دو شكل عمده كاهش دهد: الف - تأمين ثبات در افغانستان، يا جلوگيري از وخامت بيشتر امنيت در افغانستان؛ ب - تأكيد بر همگرايي منطقهاي و همفكري با كشورهاي همسايه افغانستان جهت رسيدن به توافق نظر جامع در خصوص مبارزه با تروريسم، مواد مخدر، مداخلات امريكا و ناتو در منطقه و همكاريهاي اطلاعاتي و امنيتي. با توجه به اين موارد به نظر ميرسد در آينده نقش و تأثيرگذاري چين در تحولات افغانستان افزايش خواهد يافت.