کد خبر: 684205
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۵
يكي از سؤالات مهم در مورد نهضت امام حسين (ع) اين است كه ماهيت اين نهضت چه بوده است؟ به منظور شناخت اين ماهيت، بايد به شناخت علل و عوامل نهضت رو آورد و تا علل و موجبات يك نهضت شناخته نشود، ماهيت آن نهضت نيز شناخته نمي‌شود.
يكي از سؤالات مهم در مورد نهضت امام حسين (ع) اين است كه ماهيت اين نهضت چه بوده است؟ به منظور شناخت اين ماهيت، بايد به شناخت علل و عوامل نهضت رو آورد و تا علل و موجبات يك نهضت شناخته نشود، ماهيت آن نهضت نيز شناخته نمي‌شود. در ادامه بخش‌هايي از كتاب «حماسه حسيني» پيرامون اين موضوع گزيده و آورده شده است. به اميد اينكه فهم ماهيت قيام حسيني زمينه‌اي براي تأسي به امام حسين(ع) و پيروي حقيقي از او در جامعه اسلامي گردد.

 نهضت چند ماهيتي
انقلاب آگاهانه مي‌تواند ماهيت‌هاي مختلف داشته باشد. در قضاياي امام حسين(ع)، عوامل زيادي مؤثر است كه اين عوامل سبب شده است نهضت امام حسين يك نهضت چندماهيتي باشد نه تك ماهيتي. يكي از تفاوت‌هايي كه ميان پديده‌هاي اجتماعي و پديده‌هاي طبيعي هست اين است كه پديده طبيعي بايد تك ماهيتي باشد، نمي‌تواند چندماهيتي باشد. يك فلز در آنِ واحد نمي‌تواند هم ماهيت طلا را داشته باشد و هم ماهيت مس را. ولي پديده‌هاي اجتماعي مي‌توانند در آن واحد چندماهيتي باشند. خود انسان اعجوبه‌اي است كه در آنِ واحد مي‌تواند چندماهيتي باشد. اتفاقاً قيام امام حسين (ع) از آن پديده‌هاي چندماهيتي است، چون عوامل مختلف در آن اثر داشته است.

  عامل تقاضاي بيعت-  ماهيت دفاعي
يكي از عوامل كه به يك اعتبار (از نظر زماني) اولين عامل است، عامل تقاضاي بيعت است. بيعت كردن يعني امضا كردن و صحه گذاشتن نه تنها روي خلافت شخص يزيد بلكه همچنين روي سنتي كه معاويه پايه‌گذاري كرده است كه خليفه پيشين خليفه بعدي را تعيين كند، نه اينكه خليفه پيشين برود بعد هم جانشين او را تعيين كنند يا اگر شيعه بودند به نصي كه از طرف پيغمبر اكرم رسيده است عمل كنند. نه، يك امري كه نه شيعه مي‌گويد و نه سني: خليفه‌اي خليفه ديگر را، پسر خودش را به عنوان ولي‌عهد مسلمين تعيين كند. تا اينجا اين نهضت «ماهيت عكس‌العملي» آن هم عكس‌العمل منفي در مقابل يك تقاضاي نامشروع دارد و به تعبير ديگر، ماهيتش ماهيت تقواست؛ در مقابل تقاضاي نامشروع، «نه» گفتن است.

 عامل دعوت مردم كوفه- ماهيت تعاوني
اما عاملي كه مؤثر در نهضت حسيني بود، تنها اين قضيه نبود. عامل ديگري هم در اينجا وجود داشت كه باز ماهيت نهضت حسيني از آن نظر ماهيت عكس‌العملي است ولي عكس‌العمل مثبت نه منفي. اينجا يك دعوت است از طرف مردمي كه مدعي هستند ما از سر و جان و دل آماده‌ايم. مردم اين شهر از امام حسين دعوت مي‌كنند. حدود 18 هزار نامه مي‌رسد كه بعضي از نامه‌ها را چند نفر و بعضي ديگر را شايد صد نفر امضا كرده بودند كه در مجموع شايد حدود 100 هزار نفر به او نامه نوشته‌اند.
اگر ايشان جواب مثبت نمي‌دادند، تاريخ، امام حسين(ع) را ملامت مي‌كرد كه اگر رفته بود. ريشه يزيد و يزيدي‌ها كنده شده بود و از بين رفته بود. كوفه اردوگاه مسلمين با آن مردم شجاع، كوفه‌اي كه پنج سال علي(ع) در آن زندگي كرده است و هنوز تعليمات علي و يتيم‌هايي كه علي بزرگ كرده و بيوه‌هايي كه علي از آنها سرپرستي كرده است زنده هستند و هنوز صداي علي در گوش مردم اين شهر است، امام حسين (ع) جبن به خرج داد و ترسيد كه به آنجا نرفت، اگر مي‌رفت در دنياي اسلام انقلاب مي‌شد. اين است كه اينجا تكليف اينگونه ايجاب مي‌كند كه همين كه آنها مي‌گويند ما آماده‌ايم، وظيفه امام حسين، دادن جواب مثبت است تا وقتي كه دعوت كنندگان ثابتند. وقتي كه آنها جا زدند، ديگر امام حسين وظيفه‌اي از آن نظر ندارد و نداشت.

 عامل امر به معروف و نهي از منكر- ماهيت تهاجمي
از روز اولي كه امام حسين (ع) از مدينه حركت كرد، با اين شعار حركت كرد. از اين نظر، مسئله اين نبود كه چون از من بيعت مي‌خواهند و من نمي‌پذيرم، قيام مي‌كنم، بلكه اين بود كه اگر بيعت هم نخواهند، من به حكم وظيفه امر به معروف و نهي از منكر بايد قيام كنم و نيز مسئله اين نبود كه چون مردم كوفه از من دعوت كرده‌اند قيام مي‌كنم (هنوز حدود دو ماه مانده بود كه مردم كوفه دعوت كنند؛ روزهاي اول بود و به دعوت مردم كوفه مربوط نيست) بلكه مسئله اين بود كه دنياي اسلام را منكرات فراگرفته است، من به حكم وظيفه ديني، به حكم مسئوليت شرعي و الهي خود قيام مي‌كنم. مردم دنيا بدانند كه من يك آدم جاه‌طلب، مقام‌طلب، اخلالگر، مفسد و ظالم نيستم؛ من چنين هدف‌هايي ندارم. قيام من قيام اصلاح طلبي است. قيام و خروج كردم براي اينكه مي‌خواهم امت جد خودم را اصلاح كنم. من مي‌خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم.

 ارزش هر يك از اين عوامل
حال ببينيم در ميان اين عوامل سه‌گانه (يعني عامل دعوت مردم كوفه كه ماهيت تعاوني به اين نهضت مي‌داد، عامل تقاضاي بيعت كه ماهيت دفاعي به اين نهضت مي‌داد و عامل امر به معروف و نهي از منكر كه ماهيت هجومي به اين نهضت مي‌داد) ارزش كداميك بيشتر از ديگري است.   ارزش‌هاي اين عامل‌ها در يك درجه نيست. هر عاملي يك درجه معيني از ارزش را داراست و به اين نهضت به همان درجه ارزش مي‌دهد. عامل دعوت مردم كوفه ـ كه مردمي اعلام آمادگي كردند به آن كسي كه نامزد اين كار شده است و او بدون يك ذره معطلي آمادگي خودش را اعلام كرده است ـ بسيار ارزش دارد ولي از اين بيشتر، عامل تقاضاي بيعت و امتناع حسين بن علي(ع) و حاضر به كشته شدن و بيعت نكردن ارزش دارد. عامل سوم كه عامل امر به معروف و نهي از منكر است، از اين هم ارزش بيشتري دارد.

 امام حسين شأن امر به معروف و نهي از منكر را بالا برد
عنصر امر به معروف و نهي از منكر به نهضت حسيني ارزش داد، اما حسين (ع) هم به امر به معروف و نهي از منكر ارزش داد. امر به معروف و نهي از منكر، نهضت حسيني را بالا برد ولي حسين (ع) اين اصل را به نحوي اجرا كرد كه شأن اين اصل بالا رفت. يك تاج افتخار به سر اصل امر به معروف و نهي از منكر نهاد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر