بعد از گذشت 30 سال از شكلگيري مقاومت در منطقه و جهان و همهگير شدن اين فرهنگ در ساير ملتها و كشورها، استكبار همه نوع رويارويي در همه زمينهها را براي شكست اين فرهنگ و خط و محور مقاومت كه به دنبال آزادسازي قدس ميباشد تجربه كرد. در نهايت هيچ راهي به جز اقدام نظامي، آن هم از طريق ايجاد يك سازمان وحشي تروريستي چند مليتي براي مستكبران باقي نمانده بود كه ابتدا از مرزهاي لبنان و سپس به صورت جدي در سوريه و در نهايت در عراق اين مسئله به وقوع پيوست. با نگاهي اجمالي ميتوان به سادگي متوجه شد كه شروع اقدامات وحشيانه و نظامي و اشغالگري گروه تروريستي داعش در يك محور لبنان، سوريه، عراق در حال اجرا است كه اين محور به نام مقاومت مشهور است. اما داعش؛ نامي كه چند سالي است به خاطر وضعيتي كه در منطقه به وجود آورده و اشغالگري و رفتار بسيار وحشيانه در ميان زبانها رد و بدل ميشود و تقريباً همه آن را ميشناسند. بعد از ورود اين سازمان تروريستي به عراق و حركت آنها به سمت عتبات عراق و از همه مهمتر ورود اين سازمان تروريستي وحشي در سرزمينهايي كه در همسايگي ما قرار دارند بر آن شدم تا به صورت خبرنگار در اين مناطق حاضر شوم و بتوانم به صورت ميداني از اين بحران به وجود آمده گزارشي تهيه كنم. سفرنامه عراق ماحصل حضور در كشور همسايه بحران زده غربيمان است كه هر چهارشنبه در همين ستون تقديم حضورتان ميشود.
در هفتمين روز مهرماه عازم عراق ميشويم. بعد از تهيه بليت به فرودگاه امام خميني ميرويم تا از آنجا با پرواز به سمت بغداد حركت كنيم. برخلاف عراقيهاي همسفرمان كه بعضي در حالت چرت زدن هستند و بعضي با بازي و گيم خود را سرگرم كردهاند، مشغول مرور اخبار عراق ميشوم. مسئلهاي كه ذهنم را درگير كرده وسعت مناطق درگيري در عراق است و بعد از اينكه نگاهي به نقشه مياندازم، به اين نتيجه ميرسم كه الان 10 كيلومتري شمال شرق تا شمال غرب و حتي غرب بغداد خط مقدم درگيري ميان نيروهاي عراق و تروريستهاي داعش به شمار ميرود. اينكه مردم عراق و همسفران عراقي ما در پرواز اين قدر خونسرد هستند شايد برميگردد به تجربه 40 ساله اخير عراقيها از جنگ و اينكه آنقدر در جنگ بودهاند كه ديگر اينگونه مسائل براي آنها عادي شده است.
سه ساعت بعد به بغداد پايتخت عراق ميرسيم. قبل از رفتن عكسهاي مختلفي از فرودگاه بغداد در زمان صدام مشاهده كردم. اين جزئي از اطلاعات دريافتيام در ايران در خصوص عراق بود. در ذهن خودم فرودگاه زمان صدام را تصور ميكردم كه عكسهاي بزرگ ديكتاتور بعثي بر در و ديوار آن آويزان بود.
به هر حال تصاوير زيادي از ذهنم ميگذرد تا اينكه به سالن ميرسيم. اولين تابلويي كه ميبينم پرچم عراق و عكس نخستوزير عراق است كه در بالاي گيت ورودي به چشم ميخورد. بعد از ورودمان و خروج از ساختمان فرودگاه با اتوبوس به سمت پاركينگ تاكسيهاي فرودگاه منتقل ميشويم تا از آنجا به مقصدمان حركت كنيم. اما اولين صحنههايي كه بعد از ورود از فرودگاه در راه پاركينگ تاكسيها مشاهده ميكنم عكس بزرگ مراجع و حضرت امام و در بعضي موارد امام خامنهاي است كه تمام تصاوير و برداشتهاي ذهنيام را كه از قبل شكل گرفته بود به هم ميريزد؛ آري، عراق امروز نمادي بارز از صدور انقلاب خميني كبير در قلوب مستضعفين جهان است.