کد خبر: 683057
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۴۷
تلاش جناح‌هاي معاند براي تغيير تركيب مجلس خبرگان در گفت‌وگوي تفصيلي «جوان» با حميدرضا مقد‌م‌فر
سعيد همتي

 

«بهره‌برداري سياسي» از «اتفاقات اجتماعي» را به نظر مي‌رسد بايد يكي از كاركردهاي جريان تجديدنظرطلب دانست، آنگونه كه طي روزهاي اخير شاهد بوده‌ايم، هواخواهان اين جريان در سطح رسانه‌هاي خود تلاش كرده‌اند اسيدپاشي اصفهان- به عنوان اتفاق تلخ اجتماعي- را فرصتي براي تخريب جريان رقيب و همچنين تخطئه حاكميت كنند.

اين طيف همچنين درگذشت حضرت آيت‌الله مهدوي‌كني‌ را هم مورد بهره‌برداري رسانه‌اي قرار داده و در تلاشي هماهنگ و هدفمند، فقدان حضور ايشان در بين اصولگراها را عاملي براي «توسعه اختلافات» و «تعميق شكاف بين گروه‌هاي مختلف» اين طيف عنوان كرده و پيش‌بيني كرده‌اند شكست جريان رقيبشان در آوردگاه‌هاي پيش رو محتمل‌تر شده است. اين جماعت خالي ماندن صندلي رياست مجلس خبرگان را فرصتي براي جايگزيني فردي خاص به جاي آيت‌الله مهدوي كني در اين پست ارزيابي و ابراز اميدواري كرده‌اند تا تركيب اين مجلس در انتخابات آتي دستخوش تغيير قرار بگيرد.

به هر روي بر اساس نرم‌افزار انتخاباتي جريان دوم خرداد بايد گفت لزوم «تطهير رهبران»، «بازگشت به عرصه حاكميت» آن است تا وابستگان به اين طيف به كمك رسانه‌هاي پرتعداد خود تلاش كنند تا در بازي‌هاي رسانه‌اي و تبليغاتي، خود را هواخواه مردم جامعه نشان داده و به هر بهانه‌اي رقيب انتخاباتي خود را مورد هجمه و تخريب قرار دهند. در حالي كه بازخواني عملكرد اين جماعت طي سال‌هاي گذشته به خوبي نشان مي‌دهد كه تحقق اهداف حزبي آنها هميشه در مقابل حقوق اجتماعي مردم و مطالبات جامعه در اولويت بوده است.

«جوان» در همين رابطه با حميدرضا مقدم‌فر، استاد دانشگاه، مديرعامل سابق فارس و معاون فرهنگي سابق سپاه پاسداران به گفت‌وگو پرداخته است.

به عنوان اولين سؤال بفرماييد كداميك از ابعاد شخصيتي مرحوم آيت‌الله مهدوي‌كني بيشتر بايد مورد توجه شخصيت‌ها و جريانات سياسي قرار بگيرد؟

بسم الله الرحمن الرحيم. بايد عرض كنم در همين مدت كوتاه كه آيت‌الله مهدوي‌كني فوت نموده‌اند توصيف‌هاي بسيار خوب و قابل توجهي در مورد ايشان صورت گرفته است كه همگي مي‌تواند به عنوان فصلي نو در زندگي همه ما مورد استفاده قرار گيرد.

بايد دانست كه ايشان در همه ابعاد، چه شخصي و چه سياسي و چه در اجتهاد و علم، الگوي جامعه براي درس گرفتن است و تمام زواياي زندگي‌ ايشان الگويي براي زندگي كردن محسوب مي‌شود.

اما يكي از ويژگي‌هايي كه شايد كمتر مورد توجه قرار گرفته است و بسيار مهم مي‌باشد آن است كه يكي از خصوصيات وي آن بود كه وي به هر آنچه مي‌گفت عمل مي‌كرد و خود را ملزم مي‌ديد كه عمل به سخنان خود را به خوبي نشان دهد.

يعني در اخلاق و روش زندگي اخلاق‌مداري بود كه وارسته به صفات انساني والا بود و در يك جمله عالم عامل به دستورات ديني بود. آيت‌الله مهدوي‌كني مجاهد فعال قبل و بعد از انقلاب بود كه در همه 35 سال اخير هم به خوبي همراه و همگام با ولايت‌فقيه بود و طي اين سال‌ها برخلاف برخي از سياستمداران و سابقون دچار لغزش و اشتباه نشد و همواره نشان داد كه در راه عمل به اسلام و پيروي از ولايت‌فقيه پايدار و استوار است.

عمده دليل پايداري ايشان در مسير اسلام و انقلاب را هم بايد اين دانست كه وي بسيار بصير بود و تمام حركات خود را با حضرت امام و بعد از آن مقام معظم رهبري هماهنگ و تنظيم مي‌كرد و آنجايي كه مي‌دانست صلاح نيست و برخلاف نظر ولي‌فقيه است با احتياط قدم برمي‌داشت تا مبادا به اشتباهي دچار شود.

آخرين اقدامي كه نشان داد كه حضرت آيت‌الله مهدوي‌كني تابع محض ولي‌فقيه بوده را مي‌توان فتنه 88 دانست آنجايي كه ايشان تصيمي به هنگام گرفت در صحنه حضور پيدا كرد و مواضعي صريح و انقلابي در حمايت از نظام و ولايت‌فقيه گرفت بر خلاف بسياري از افراد كه به‌رغم آنكه سابقه طولاني و قابل توجهي در انقلاب داشتند دچار لغزش و اشتباه شدند. همانطور كه عرض كردم در غائله سال 88 هم مهم‌ترين دليلي كه باعث شد مرحوم آيت‌الله مهدوي‌كني رفتار و عملكردش براي هميشه الگو شود تنظيم كردن رفتار و گفتار خود با ولي‌فقيه بود و علت اين را هم بايد آن بدانيم كه ايشان ولي‌فقيه را جانشين برحق امام زمان (عج) دانسته و تبعيت محض از ايشان را عملي صددرصد ديني مي‌دانستند. اين راهم بايد عنوان كنيم كه در طي اين سال‌ها مقام معظم رهبري براي ايشان احترام بسيار زيادي قائل بودند آنگونه كه همه شخصيت‌ها و گروه‌ها از اين نوع نگاه مطلع بودند.

خاطره‌اي از شما نقل شد كه اشاره كرده بوديد، آيت‌الله مهدوي‌كني از حضور ميرحسين موسوي در انتخابات سال 88 ابراز نگراني و ناراحتي كرده بودند، در اين مورد توضيح بفرماييد.

همانطور كه قبلاً هم گفته بودم بنده قبل و بعد از انتخابات رياست جمهوري خدمت ايشان رسيدم؛ در يكي از ديدارهايم با ايشان قبل از انتخابات رياست جمهوري 88 بود. در آن ديدار حضرت آيت‌الله مهدوي‌كني ابراز فرمودند كه از حضور موسوي در انتخابات نگران است و مي‌گفت كه به وي پيغام داده‌ام كه كانديدا نشود چراكه اگر كانديدا شوي براي خودت و نظام ضرر خواهد داشت.

من زماني علت را از ايشان جويا شدم به بنده گفتند من به آن واسطه‌اي كه درخواست داشت از موسوي در انتخابات حمايت كنم نيز گفتم كه موسوي نه در زمان امام و نه در زمان فعلي به ولايت‌فقيه اعتقاد نداشته و ندارد و اگر كانديدا شود فتنه‌اي در كشور رخ خواهد داد. اين موضع‌گيري به چند ماه پيش از انتخابات همان سال بر مي‌گردد كه بازخواني مواضع اينچنيني قبل از وقوع حوادث تلخ به خوبي نشان مي‌دهد كه ايشان تا چه ميزان بصيرتي نافذ داشته و وقايع را مي‌توانستند پيش‌بيني كنند، اين سخنان آيت‌الله مهدوي در حالي بود كه پس از گذشت چند ماه طيف ميرحسين چه غائله و فتنه‌اي را عليه نظام و اسلام به پا كردند.

همين شناخت خوب آيت‌الله مهدوي از افراد فعال در فتنه و تسلط بر ابعاد مختلف فتنه آن سال باعث شد كه ايشان مواضع دقيق، انقلابي و حق‌محور گرفتند و البته در اين بين تلاش هم نمودند تا فتنه را خنثي كرده و آسيب‌هاي ناشي از آن را مرتفع نمايند.

اين را هم بايد مورد توجه قرار داد كه بسياري از جريانات در داخل تلاش داشتند تا از نام و جايگاه ايشان استفاده نمايند اما چون ايشان انسان بصير و آشنايي بود جريانات منحرف هيچ وقت نتوانستند ذره‌اي از او سوء‌استفاده كنند زيرا او گام به گام همراه ولايت بود.

البته طي همين چند روز كه خبر درگذشت ايشان رسانه‌اي شد جرياني در داخل تلاش كرده تا فوت آيت‌الله را عاملي براي تشديد اختلافات بين جريان وفادار به انقلاب عنوان كرده و اين را مورد تأكيد قرار دهد كه اصولگرايان در فقدان ايشان هيچگاه نخواهند توانست به يك همگرايي و وحدت برسند، نظر شما در اين باره چيست؟

جريان مقابل جريان اصولگرايي كه يك جريان شكست خورده و مستاصل است بعد از آنكه در فتنه 88 آبرو و حيثيت‌اش رفت و مردم از آنها روي گردان شدند در تلاش است تا بتواند اعتباري براي خود دست و پا كند و مورد توجه دوباره مردم قرار گيرد و براي همين در موارد متعددي تلاش مي‌كند تا روي زخم‌ها بنشيند و با عملياتي خاص دوباره به سهم و نوايي از قدرت برسد.

رهبران اين جريان ناكام طي اين پنج سال تلاش داشته تا براي احياي خود جريان رقيب را منكوب كرده و از كوچك‌ترين موضوع بيشترين بهره را بگيرند بلكه جامعه كمترين توجهي به آنها داشته باشد بدون آنكه توجه داشته باشند كه ظرفيت اجتماعي آنها از بين رفته و مردم بار ديگر به آنها اعتماد نخواهند كرد و اين را مي‌توان در انتخابات رياست جمهوري سال‌هاي 84، 88، 92 و همچنين انتخابات مجلس هفتم، هشتم و نهم به خوبي مشاهده كرد.

تئوريسين‌هاي اين جريان معتقدند بايد به جريان متدين جامعه آسيب زد آن هم به اين شكل كه ضعف‌ها و اشتباهات بزرگ‌نمايي شود و به جامعه اين پيام منتقل شود كه اين جريان توان مناسب براي حل مشكلات كشور را نداشته و نخواهد توانست مطالبات مردم را محقق نمايد، آن هم در شرايطي كه دچار تفرقه و چنددستگي هم هست.

در موضوع فوت آيت‌الله مهدوي‌كني هم به خوبي مي‌توان ديد كه اين جريان با كمك رسانه‌هاي پرتعداد خود تلاش داشته دقيقاً در همين مسير حركت كرده و نبود ايشان را عامل تشديد اختلافات ميان طيف نزديك به گفتمان انقلاب اسلامي القا كرده و اظهار كنند كه جريان متدين و اصيل جامعه بدون پناه شده و كسي را نخواهد داشت كه همه اصولگرايان را دور يك ميز جمع كند.

اين در حالي است كه هر چند فوت آيت‌الله باعث ناراحتي خانواده اصولگرايان شده اما نظرات و خواسته‌ها و نصايح ايشان همواره مورد توجه اصولگرايان قرار خواهد داشت و همه دوستداران و ارادتمندان آيت‌الله به خوبي نظرات ايشان را مورد نظر قرار خواهند داد و به همگرايي و وحدت لازم دست خواهند يافت.

كمتر كسي را مي‌توان در جريان اصولگرايي پيدا كرد كه مخالف باشد سخنان و بيانات ايشان چراغ راه رسيدن به وحدت قرار نگيرد.

اين را هم بايد مورد توجه قرار داد كه جريان تجديدنظر‌طلب از ماه‌ها قبل تشديد اختلافات بين گروه‌هاي مختلف اصولگرايي را دنبال مي‌كند آنگونه كه روزانه بخش قابل توجهي از مطالب روزنامه‌هاي زنجيره‌اي خود را به القاي ناكارآمدي گفتمان اصولگرايي براي اداره جامعه و همچنين عدم وحدت ميان اين جريان نزديك به انقلاب اسلامي اختصاص داده است؛ يك روز تشديد اختلاف ميان اصولگرايان مجلس نهم و روز ديگر ناراحتي از برگزاري همايش بزرگ اصولگرايان و امروز فوت حضرت آيت‌الله مهدوي كني.

اين را هم بايد مورد توجه قرار داد كه آيت‌الله مهدوي‌كني چون شيخوخيت داشت همه جريان‌هاي ولايي، خودي، انقلابي، مجاهد و مومن قبولش داشتند. البته من به جريانات غيرهمسو كاري ندارم ولي جريانات همسو با نظام ايشان را قبول داشتند و فصل‌الخطاب و محور وحدت مي‌دانستند. ايشان نقش بسيار مؤثر و مفيدي در وحدت داشت و از مسائلي كه براي آينده سياسي بايد از ايشان درس گرفت توصيه‌هايي است كه براي وحدت در جريان اصولگرايي داشتند.

پس اينكه گفته مي‌شود نبود آيت‌الله مهدوي‌كني مي‌تواند تأثير منفي بر پيكره جريان اصولگرايي داشته باشد را قبول داريد؟

خير، اينكه گفته مي‌شود پس از ايشان جريان اصولگرايي با مشكل مواجه مي‌شود را قبول ندارم چون توصيه‌ها و مرام مهدوي‌كني چراغ راه آينده است. او يك الگو، استاد و مربي بود و يكي از محاسنش تربيت نيروي انساني به حساب مي‌آمد به اين دليل كه آيت‌الله مهدوي‌كني اهل تعليم و تربيت بود و نبايد نگران خلأ باشيم چون او انسان‌سازي كرده و يكي از آثار جاودانه‌اش دانشگاه امام صادق(ع) و مدرسه مروي است.

قطعاً اصولگرايان از ياد نخواهند برد كه وجود آيت‌الله مهدوي‌كني براي انقلاب بسيار پربركت بوده كه از جمله اين صحنه‌ها در جامعه اصولگرايي بود كه نقش برجسته و تأثيرگذار ايشان براي وحدت اصولگرايان و تقويت گفتمان اصولگرايي را نمي‌توان هيچگاه فراموش كرد؛ مرحوم آيت‌الله مهدوي‌كني در تدوين منشور 12بندي اصولگرايي نقش مهمي داشتند و اين منشور را پيشاني حركت جامعه اصولگرايي و حزب‌اللهي مي‌خواندند.

اين جريان همچنين تلاش كرده طي چند روز اخير، فوت آيت‌الله مهدوي‌كني را زمينه تغيير تركيب مجلس خبرگان عنوان كرده و از لزوم جايگزين فردي خاص به رياست اين مجلس عنوان كند؟

البته طي يك سال گذشته و قبل از بيماري آيت‌الله مهدوي‌كني اين جريان به اشكال مختلف تلاش كرده تا رياست مجلس خبرگان را تغيير داده و آيت‌الله مهدوي‌كني را از جايگاه رياست دور كند. آنها براي اين كار سازماني را تشكيل داده و كميته اجرايي براي آن تشكيل داده و مسئولي را هم براي‌آن تعيين كردند تا بتوانند رئيس مجلس خبرگان را تغيير داده و شخص ديگري را به جاي ايشان جايگزين نمايد.

امروز هم با فوت مرحوم آيت‌الله مهدوي‌كني اين جريان فرصتي پيدا كرده تا تلاش كند شخصي خاص را به جاي اين بزرگوار بر كرسي رياست نشانده و پس از آن زمينه تغيير تركيب و آرايش اين مجلس را فراهم كند.

البته آحاد مردم هوشياري و آگاهي لازم را در اين زمينه‌ها داشته و اجازه نخواهد داد تا وابستگان به جرياني كه نگاه خوبي به انقلاب نداشته و افكاري خاص در سر مي‌پرورانند در اين مجلس نفوذ كرده و اهداف خود را محقق نمايند.

اين را هم بايد عنوان كرد كه آنها طبق فعاليت‌هاي همين جريان سازماني كه در بسياري از مراكز استان‌ها راه انداخته به اين قائل هستند كه 30 نفر از اعضاي فعلي مجلس خبرگان را مي‌توانند تغيير دهند و افرادي با تفكرات خاص و نزديك به خود را در انتخابات آتي به اين مجلس راهي كنند. بر همين اساس اين جريان به شدت در برخي استان‌ها فعال شده و تصميم دارد تا بخشي از اهداف خود را از اين مسير محقق نمايند، به زعم آنها نفوذ اين 30 نفر در مجلس خبرگان زمينه تحقق بسياري از اهداف را برآورده كرده و مي‌تواند بخش مهمي از اهداف بر زمين مانده را تحقق بخشد.

چرا مجلس خبرگان براي تجديدنظرطلبان بسيار حائز اهميت است؟

اجمالا بايد گفت كه بسياري از اهداف جريان تجديدنظرطلب با نفوذ در خبرگان محقق مي‌شود كه قطعاً اين اتفاق نخواهد افتاد، چراكه هم دستگاه‌هاي مربوطه راه‌هاي نفوذ جريان مخالف گفتمان انقلاب اسلامي را بسته نگه خواهند داشت هم اينكه مردم از توطئه‌هاي اين جريان آگاه بوده و مانند انتخابات گذشته اجازه نخواهند داد كه اين جريان يك بار ديگر در مجلس شوراي اسلامي، دولت و مجلس خبرگان حضور داشته باشند.

جالب است بدانيم كه يكي از نظرات ممتاز آيت‌الله مهدوي‌كني آن بود كه وظيفه مجلس خبرگان تنها انتخاب رهبري جامعه نيست بلكه حفاظت، حمايت از ولي‌فقيه در شرايط و زمان‌هاي مختلف مي‌باشد آنگونه كه حمايت از ولي‌فقيه بايد سرلوحه كار اعضا اين مجلس قلمداد شود.

طي هفته گذشته شاهد بوديم كه ماجراي تلخ اسيدپاشي در اصفهان از سوي يكي از جريانات سياسي رنگ و بوي سياسي به خود گرفت به شكلي كه رسانه‌هاي پرتعداد اين جريان با درج مطالبي تلاش كردند تا انجام اينگونه اقدامات ضدانساني را به جريان متدين جامعه نسبت داده و از اين مسير به تخريب وجهه انقلابي‌ها روي بياورند، به نظر شما اينگونه اقدامات تا چه حد موفقيت‌آميز خواهد بود؟

سناريوسازي عليه متدينين جامعه موضوع تازه‌اي نيست بلكه سابقه آن را بايد از همان شروع انقلاب و حتي قبل از آن جست‌وجو كرد آنجايي كه ده‌ها و صدها توطئه عليه انقلابي‌ها صورت گرفت تا جامعه به اين باور برسد كه خشونت و افراط جزئي از رفتار قشر متدين و انقلابي جامعه به حساب مي‌آيد.

اما آنچه مهم است در اين ميان آن است تا قشر مؤمن جامعه ضمن حفظ هوشياري و آگاهي خود اقداماتي بهنگام را جهت تنوير افكار عمومي و خنثي‌سازي اقدامات جريان مقابل در دستور كار قرار دهد كه در اين ميان نبايد از نقش مؤثر و بي‌بديل رسانه‌هاي به راحتي گذشت چراكه توان مانور و قدرت اثرگذاري رسانه‌ها جهت روشنگري افكار عمومي و پي بردن به واقعيت‌هاي حوادث به هيچ ابزار ديگري قابل قياس نيست.

در موضوع اسيدپاشي اصفهان هم بايد رسانه‌ها و از جمله رسانه ملي اجازه ندهد تا قشر متدين جامعه به راحتي مورد تخريب و هجمه قرار گيرد. هر چند رسانه‌هاي ضدانقلاب و برخي رسانه‌هاي داخلي تلاش كردند تا با حاشيه‌سازي درباره مسئله «اسيدپاشي» در اصفهان، از اين ماجرا به عنوان ابزاري عليه جمهوري اسلامي ايران استفاده كنند اما اين اقدامات سبب نشد تا برخي از رسانه‌ها و مسئولان تلاش كنند واقعيات را به افكار عمومي انتقال داده و از پياده‌سازي سناريوي اين جريان جلوگيري كنند و اين بايد هر چه زودتر ترميم يابد.

شما به ناتواني جريان دوم خرداد پس از غائله سال 88 اشاره داشتيد و تأكيد كرديد كه اين طيف وجاهت اجتماعي خود را از دست داده است، با توجه به اين مقدمه و با در نظر گرفتن اينكه رهبران اين جريان درصدد ترميم بدنه خود و بازگشت به حاكميت هستند، ارزيابي شما از وضعيت اين طيف چيست؟

هر چند مي‌توان گفت كه برخي از افراد حاضر در طيف به اصطلاح اصلاح‌طلب در سال 88 در فتنه عليه رأي مردم و نظام جمهوري اسلامي شركت نداشته و از اين جهت وضعيتشان با وضعيت فتنه‌گران تفاوت دارد، اما با توجه به حضور بسياري از شخصيت‌هاي كليدي طيف موسوم به اصلاح‌طلب در اين فتنه و تلاش براي «تغلب» عليه رأي مردم و مشخص شدن چهره واقعي ضددموكراسي و ضدانقلابي آنان، شاهد از دست رفتن پايگاه اجتماعي جريان دوم خرداد و به عبارتي ديگر جابجايي تدريجي در پايگاه اجتماعي آنان هستيم.

متأسفانه جريان دوم خرداد نشان داد «قدرت» براي آنان نه يك وسيله، بلكه «هدف» مطلق است، همين قدرت‌طلبي و اصل و اساس گرفتن مسئله قدرت و ناديده گرفتن رأي مردم و تلاش براي رسيدن به قدرت با زور و به هر قيمت، موجب رويگرداني مردم از اين طيف و بدتر از آن جايگزيني افرادي به عنوان پايگاه اجتماعي آنان شد كه حقيقتا مايه شرم و سرافكندگي براي به اصطلاح اصلاح‌طلبان است.

در اين ميان شخص محمد خاتمي هم تلاش بسياري داشته تا بتواند با تطهير چهره خود و با بيان مواضع معتدل و نرم و همسو با انقلاب روي بياورد، نظر شما در مورد اين فرد چيست؟

بايد تأكيد كرد كه امروز بخش مهمي از شخصيت‌هاي طيف به اصطلاح اصلاح‌طلب به سرنوشت نهضت آزادي و جبهه ملي دچار شده‌اند.

اين بخش قابل توجه از جريان دوم خرداد كه در رأس آنها افرادي مانند محمد خاتمي قرار دارد، پايگاه اجتماعي مردمي خود در داخل كشور را از دست داده و امثال بهائيان، ضدانقلاب، منافقين و مستكبران از مواضع و اقدامات آنان حمايت مي‌كنند؛ يعني دقيقاً همان سرنوشتي كه نهضت آزادي نيز پس از ايستادگي در برابر انقلاب و مردم به آن دچار شد و حامياني بالاتر از منافقين و اپوزيسيون خارج‌نشين پيدا نكرد.

چه نشانه‌هايي مي‌توان ياد كرد كه دال بر جابه‌جايي در پايگاه اجتماعي دوم خرداد است؟

فقط يكي از نشانه‌هاي جابه‌جايي و شيفت در پايگاه اجتماعي به اصطلاح‌ اصلاح‌طلبان، همسويي، همزباني و به ويژه هم‌افزايي رسانه‌هاي تابلودار صهيونيستي و ضدانقلاب با اين طيف است.

امروز متأسفانه شاهد مواضع يكسان، همنوايي و همصدايي رسانه‌هاي دوم خردادي و وابسته به شخصيت‌هاي اين جريان با رسانه‌هايي نظير بي‌بي‌سي، صداي امريكا و من و تو هستيم كه قريب به اتفاق آنها عقبه بهائي و صهيونيستي دارند؛ امروز وضعيت به‌گونه‌اي است كه مي‌شود گفت مواضع سياسي آنان در يك سو قرار گرفته و در بسياري از موارد سوژه‌ها و اهداف مشتركي را دنبال مي‌كنند.

البته اين را هم بايد مورد توجه قرار داد كه بارها از سوي دلسوزان و بزرگان نظام از شخصيت‌هاي مطرح طيف به اصطلاح اصلاح‌طلب خواسته شد كه حساب خود را از منافقين، مستكبرين و ضد انقلاب جدا كرده و به آغوش ملت انقلابي ايران بازگردند اما با وجود اين و به دليل همان اصالت داشتن قدرت براي جريان دوم خرداد هيچ‌گاه چنين اعلام برائتي از سوي طيف مذكور صورت نگرفت.

در حالي شاهد مواضع پرتعداد و متنوع محمد خاتمي در ماه‌هاي اخير هستيم كه وي چند مدت پيش رسما اعلام كرده بود كه ديگر به عرصه سياست باز نخواهد گشت، نظرشما در اين‌باره چيست؟

خاتمي نه اينكه نخواهد، بلكه با علم بر از دست رفتن پايگاه اجتماعي مردمي خود و همكيشانش، مي‌داند كه هيچ‌گاه بازگشت به قدرت براي وي ميسر نخواهد شد و از اين‌رو اين جمله آقاي خاتمي مصداق نذر امامزاده كردن روغن ريخته شده است.

خاتمي با عملكرد خود در فتنه 88 و اقدام علني عليه نظام الهي برآمده از خواست و رأي مردم، رسما در جايگاه يك برانداز و ليدر كودتاگر عليه نظام قرار گرفت و اگر امروز برخورد درخوري با وي توسط نظام صورت نگرفته به دليل رأفت و عطوفت نظام اسلامي است.

متأسفانه آقاياني نظير خاتمي به گونه‌اي اعلام موضع كرده و مصاحبه يا سخنراني مي‌كنند كه گويي يا مردم كشورمان را به هيچ‌وجه نمي‌شناسند يا اينكه با عرض پوزش از مردم بزرگوار كشورمان، تصور نادرستي از ميزان فهم و درك آنان دارند، حال آنكه مردم ايران حقيقتا نشان داده‌اند كه جزو هوشمندترين، آگاه‌ترين و كيس‌ترين ملت‌ها در طول تاريخ بوده و افرادي مانند آقاي خاتمي و برخي رسانه‌هاي زنجيره‌اي دوم خردادي كه اين روزها تلاش دارند با انتشار مكرر عكس‌ها و مطالب خاتمي حافظه تاريخي مردم كشورمان را پاك كنند، هيچ‌گاه در هدف خود موفق نخواهند شد.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
دانشجو
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
0
0
فقط و فقط كساني كه سابقه درخشان علمي و عملي در پيروي از خط ولايت كه همان پيروي از رسول الله و پيروي از خداوند متعال است، مي توانند خود را كانديداي خبرگان كنند. مسلما كسي كه اصولگراست. كسي كه درون اين خيمه قرار گرفته است احراز شرايطش بررسي مي شود و نه كسي كه اساسا خارج از اين خيمه ولايت قرار گرفته است.
محمدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۸/۰۶
0
0
کاش هاشمی در خبرگان هم رد صلاحیت بشه
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار