هر چه به آبان ماه نزديكتر ميشويم بر ميزان دلواپسيهاي يك جريان خاص رسانهاي از برنامهها و موضعگيريهاي تلويزيون افزوده ميشود. در اين روزها گزارشهاي متعددي درباره كاركرد نامناسب تلويزيون و آسيب ديدن جامعه از سوءبرخورد صدا و سيما در برخي از اتفاقات (مانند اسيدپاشي در اصفهان) منتشر ميشود كه در همه آنها صدا و سيما حتي از عامل مجهولالهويه اسيدپاشي هم مجرمتر و مقصرتر است! اينگونه تحليلها از كجا نشئت ميگيرد؟
آشنا، منتقد دولتي صدا و سيما حسامالدين آشنا مشاور رسانهاي رئيسجمهور، در طول دو سال گذشته به عنوان اصليترين منتقد صدا و سيما و به خصوص تلويزيون انتقادهاي صريحي عليه موضعگيريها و برنامههاي تلويزيون داشته است. آشنا نسبت به نقدهاي تلويزيوني برنامههاي دولت نظر مساعدي ندارد و حتي طي نامهاي خواستار برخورد با اين برنامهها شده است. آشنا در انتقادهاي خود نسبت به تلويزيون حتي به نحوه اجراي برنامه «ماه عسل» نيز انتقاد كرد و بحث مبسوطي درباره ترويج فضولي در اين برنامه داشت. مشاور رئيسجمهور كه جزو شوراي شش نفره نظارت بر صدا و سيما نيز هست، بخشي از جرياني را تشكيل ميدهد كه خواستار تغييرات در چگونگي ايفاي نقش رسانهاي صدا و سيما است. اين جريان با نزديك شدن به پايان دوران مديريت ضرغامي تلاشهاي خود را نيز بيشتر كرده است.
رايزنيهاي خارج از محدوده صدا و سيما در قانون اساسي از امتيازات ويژهاي برخوردار است؛ از جمله حق پخش انحصاري راديو و تلويزيون كه صدا و سيما را به قدرتمندترين رسانه داخلي تبديل كرده است. در اين بين گرايشات سياسي و علائق حزبي رئيس اين سازمان ميتواند در جهتگيريهاي سازمان تأثيرگذار باشد. از اين رو احزاب و گروههاي سياسي علاقهمند هستند تا بتوانند از خان پر نعمت رسانه ملي براي خود سهمي در نظر بگيرند.
از اين رو دانستن اينكه بعد از سيد عزتالله ضرغامي چه كسي بر كرسي رياست سازمان صدا و سيما تكيه خواهد زد و اينكه اين شخص چه رويكردي خواهد داشت، اهميت زيادي پيدا خواهد كرد.
يكي از اختيارات رهبر معظم انقلاب كه در قانون اساسي به آن تصريح شده است، انتصاب رئيس سازمان صدا و سيما است. در اين قانون به طول دوران رياست سازمان اشارهاي نشده است ولي مقام معظم رهبري تقريباً همه رؤساي سازمان را كه در طول زعامت ايشان انتخاب شدهاند، در دورههاي پنج ساله منصوب كرده و حداكثر يكبار نيز اين دوره را تمديد نمودهاند. از آنجايي كه پايان دوره دوم مديريت سيد عزتالله ضرغامي آبان امسال خواهد بود، از اواسط سال گذشته رايزنيها درباره اينكه جايگزين وي چه كسي است، در محافل سياسي آغاز شد. در اين بين حتي نامهايي به عنوان گزينههاي احتمالي رياست مطرح شدند و هر جناح در مزيتهاي انتخاب فرد مورد نظر تحليلهايي را بيان مينمود؛ اتفاقي كه در اصل، ورود به حيطه اختيارات رهبر انقلاب بود كه نه از نظر قانوني داراي وجاهت است و نه از بعد اخلاقي عملي پسنديده به شمار ميرود.
درآمدهاي صدا و سيما دعواي بودجه تلويزيون، داراي دو وجه است؛ ابتدا قانون بودجه كه طبق آن صدا و سيما بايد 50 درصد از بودجه خود را از طريق آگهيها به دست آورد و دوم اينكه تلويزيون چطور درآمدزايي ميكند. اين دعوا البته از دولت پيشين آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. افزايش ناگهاني حجم برنامههاي مشاركتي و آگهيهاي تلويزيوني باعث ايجاد نارضايتي عمومي شده است. در ميان گروهي سعي دارند تا با جهتدهي به اين نارضايتيها آن را به عنوان ابزاري براي تحت فشار قرار دادن صدا و سيما استفاده كنند. علي دارابي معاون سيما در واكنش به خبرسازي درباره درآمد سازمان صدا و سيما از آگهيها اعلام كرد كه سازمان حاضر است همه درآمد آگهيهاي خود را بدهد اما بودجهاش را از دولت بگيرد.
بحث ميزان درآمد تلويزيون از آگهيها يكي از سوژههاي داغي است كه هنوز هم پتانسيل جنجالآفريني دارد. يكي از روزنامههاي اقتصادي چند روز پيش گزارشي درباره درآمدزايي برنامه «90» براي تلويزيون منتشر كرد. در اين گزارش به تحليل ميزان درآمدي كه «90» توانسته براي صدا و سيما كسب كند و درآمد عادل فردوسيپور از اين برنامه پرداخته شده است. اين روزنامه اعلام كرده است كه فردوسي پور امسال (93) را با درآمدي نيم ميلياردي به پايان خواهد برد! از طرف ديگر درآمد تلويزيون از«90» نيز طي يك سال 370 ميليارد تومان خواهد بود! فردوسيپور در برنامه دوشنبه شب خود به اين گزارش واكنش نشان داد و آن را رد نمود.
جالب اينجاست كه بخش عمده دعواي فدراسيون فوتبال با صدا و سيما بر سر حق پخش تلويزيوني مسابقات ناشي از اعلام چنين ارقامي است. جريان دولتي منتقد صدا وسيما در اين دعوا ورود و آن را باعث ايجاد فشارهاي رواني به جامعه معرفي ميكند.
سردبير روزنامه دولتي ايران ورزشي، مدعي است كه در ميان دعواي تلويزيون و فدراسيون، «بزرگترين مشكل مخاطب اين است كه نميداند امروز بايد به استاديوم برود و فوتبال را ببيند يا ميتواند در خانه بنشيند و مسابقه فوتبال را تماشا كند. همه اين نابسامانيها بر روح و روان مردم تأثير منفي ميگذارد. وقتي مردم اين بحث و جدلها را در سطح كلان كشور ميبينند، به لحاظ ذهني، روحي و رواني آسيب ميبينند.»
صدا و سيما و اسيدپاشي اسيدپاشي در اصفهان اتفاق ناگواري است كه بازتابهاي گستردهاي را به همراه داشته است. از ابراز تأسف و انزجار از اين واقعه تلخ گرفته تا تحليل درباره چرايي رخداد اين گونه اتفاقات. اما اين بار نيز جريان منتقد صدا و سيما با تحليلي جالب رابطهاي بين اسيدپاشي در اصفهان و تلويزيون پيدا كرده است. يكي از خبرگزاريها گفتوگويي را با يك آسيبشناس داشته است. در اين گفتوگو، شخص آسيبشناس به انتقاد از عملكرد صدا و سيما درباره پوشش خبري اين حادثه پرداخته و در آخر آن را به حوادث سال 88 گره زده است و مدعي ميشود: در اتفاقاتي كه در انتخابات سال 88 رخ داد، صداوسيما همه چيز را به خوبي نشان نداد به همين خاطر مردم به سمت رسانههاي بيروني رفتند. به اعتقاد من رسانه ملي در دو سطح مختلف ميتواند تأثير بسيار ژرفي روي قربانيان حادثه و همچنين سلامت آنها داشته باشد!
خبر آنلاين، طي يادداشتي بخش ويژه خبري شبكه دو را كه به بررسي آلايندگي بنزينهاي توليد شده در پتروشيميها پرداخته بود، تنها باعث ايجاد نگراني مردم عنوان و اين سؤال را مطرح ميكند كه صدا و سيما از نگراني مردم چه بهرهاي ميبرد؟! به نظر ميرسد انتشار مطالبي با اين پيام كه صدا و سيما به عنوان رسانه غير مردمي، رودرروي جامعه قرار گرفته است، با اين هدف صورت ميگيرد كه تأثيرگذاري رسانه ملي را كاهش داده و زمينه را براي فشار به رئيس آتي صداوسيما براي همسو شدن وي با خواستههاي اين جريان فراهم كنند.