کد خبر: 682154
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۳ - ۰۰:۱۲
مهران ابراهيميان
اقتصاد دانش‌بنيان يكي از بندهاي مهم سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي است. اين اهميت نه از جهت قرار گرفتن در شرايط تحريم و طراحي يك نظام اقتصادي-عكس‌العملي كه به عنوان يك ضرورت اجباري در زمان حاضر است. اين ضرورت اقتصاد مقاومتي به معناي مقاوم ساختن پايه‌هاي اقتصاد نيز نه فقط مختص ايران كه دغدغه بسياري كشورهاست.
 اقتصادي كه به فرموده مقام معظم رهبري«نياز به عزم ملي و مديريت جهادي دارد و اگر اين هدف تحقق يابد هيچ كس جسارت تحقير اين ملت را به خود راه نخواهد داد». «بايد از درون رشد كنيم و بجوشيم اما با برون‌گرايي در بازارهاي جهاني نيز فعال و مؤثر باشيم.»
در واقع بند دوم سياست‌هاي ابلاغي از سوي مقام معظم رهبري به اقتصاد دانش‌بنيان اختصاص يافته است و به اين ترتيب پيشتازي اقتصاد دانش‌بنيان، پياده‌سازي و اجراي نقشه جامع علمي كشور و ساماندهي نظام ملي نوآوري در جهت رساندن ايران به رتبه نخست اقتصاد دانش‌بنيان در منطقه مورد توجه بوده است اما پيش از همه بايد به اين سؤال پاسخ گفت كه آيا ظرفيت كشور و ذخاير نيروي انساني به اندازه‌اي هست كه ما را به سرمنزل مقصود برساند ؟ آيا در كوزه اقتصاد ما چيزي هست كه از آن اقتصاد دانش‌بنيان بتراود!؟
در پاسخ به اين سؤال كافي است به بيانات روشنگرانه مقام معظم رهبري اشاره كنيم. ايشان با اشاره به ظرفيت‌هاي لجستيكي اعم از ذخاير زير‌زميني و مادي به خوبي نشان داده‌اند كه توان نيروي انساني نيز در اين باره قابل تأمل و قابل اتكاست.
ايشان در بيان 10 نكته در جلسه مسئولان و تبيين اقتصاد مقاومتي در تاريخ 20 اسفند 92 گفته‌اند: «از مؤلفه‌هاي سياست‌هاي مقاومتي، مسئله دانش‌محوري است كه اين هم يك مشخصه بسيار مهم است. خوشبختانه وضع علمي امروز كشور اين اجازه را به ما مي‌دهد كه اين بلندپروازي را داشته باشيم كه بخواهيم اقتصادمان را اقتصاد دانش‌بنيان كنيم»... «ما دانشمند و متخصص و شركت‌هاي دانش‌بنيان و افراد مبتكر در كشور زياد داريم و اين جزو مهم‌ترين زيرساخت‌هاي اقتصادي در هر كشور است. اگر چنانچه ما به اين نكته توجه كنيم، طبعاً چرخه علم تا ثروت – به خصوص در بخش‌هايي كه داراي مزيت هستند - به راه خواهد افتاد و امتداد پيدا خواهد كرد و اين در اقتصاد مقاومتي ان‌شاءالله روي مي‌دهد.»
ايشان در ادامه مي‌گويند: «بيش از ۳۱ درصد جوان داريم؛ ۲۵ برابرِ اول انقلاب دانشجو داريم - جمعيت كشور از اول انقلاب تا حالا دو برابر شده، جمعيت دانشجو ۲۵ برابر شده، يعني ما از 120 ‌هزار رسيده‌ايم به 4 ميليون ‌و 100 هزار؛ اين چيز مهمي است، خيلي حادثه عظيمي است؛ هم اين رشد مهم است، هم اين دارايي‌اي كه فعلاً داريم مهم است - 10 ميليون دانش‌آموخته دانشگاه‌ها داريم؛ 65 ‌هزار عضو هيئت علمي داريم كه بيش از 10 برابر آن چيزي است كه در اول انقلاب وجود داشت؛ 5 هزار شركت دانش‌بنيان داريم كه الان 17 ‌هزار متخصص و فعال در اين شركت‌ها مشغول كارند، ببينيد اين ظرفيت‌ها چقدر مهم است؛ نتيجه اين شده كه طبق گزارش پايگاه‌هايي كه رتبه علمي كشورها را مشخص مي‌كنند، ما در رتبه پانزدهم دنيا هستيم - در يك پايگاه رتبه شانزدهم، در يك پايگاه رتبه پانزدهم، در اين حدود-»...«ما در بعضي از رشته‌هاي علمي، رتبه‌مان از اين بالاتر است؛ در بعضي از رشته‌هاي علمي جزو هفت هشت كشور [اول] دنيا و در بعضي جاها جزو چهار پنج كشور اول دنيا قرار داريم. اين آن زيرساخت اساسي است؛ نيروي انساني.»
حال كه به گفته مقام معظم رهبري پيشرفت‌هاي خوبي در حوزه توليد علم صورت گرفته و زير‌ساخت‌ها براي تحول اقتصاد تك‌محصولي (فروش نفت) به اقتصاد دانش محور مهيا است؛ بايد چه كرد؟ مقام معظم رهبري در اين باره به تكيه بيشتر بر شركت‌ها و ديگر مجموعه‌هاي دانش بنيان تأكيد دارند اما در عين حال تأكيد دارند: «پيشرفت‌ها نبايد انسان را قانع و متوقف كند بلكه بايد مشوق پيشرفت‌هاي بيشتر و طي كردن راه‌هاي نرفته و ميان برشود». براي اين منظور راه‌هاي اوليه زير پيشنهاد مي‌شود:
    راهكارها چيست؟
1- ايجاد اقتصاد دانش‌بنيان و توسعه در ايران نيازمند زير اقدامات مقدماتي است كه بدون مهيا‌كردن آنها در عمل اقتصاد دانش‌بنيان كه براي كشور ايجاد سرمايه كند به دست نخواهد آمد. از جمله اين اقدامات به ارتباط سازنده، نزديك و متعامل صنايع و دانشگاه‌ها در ايران است و مي‌توان از آن به عنوان يكي از مهم‌ترين اين پيش‌نيازها نام برد. اتصال اين دو حلقه كاري سخت اما شدني است به خصوص كه تأكيد مقام معظم رهبري بر «درون‌زايي» اقتصاد را سر‌لوحه خود قرار دهيم و با فراهم‌آوردن شرايط سخت افزاري (در قالب ايجاد كانون‌هاي علم و دانش به منظور تجاري‌سازي ) و نرم‌افزاري (افزايش تعداد مقالات كاربردي متناسب با ظرفيت‌هاي دروني) تحولي در توليد دانش ايجاد كنيم.
اقدامي كه در بخش‌هايي مانند داروسازي، سلول‌هاي بنيادي، نانو‌تكنولوژي، دستاوردهاي نظامي (در صنايع موشكي و پهپاد و...) به خوبي تبيين شده اما نيازمند تسري تصاعدي اين موفقيت‌ها به ساير بخش‌هاي اقتصاد كشور هستيم.
2- گفته مي‌شود اقتصاد دولتي تك محصولي مانعي بزرگ بر سر راه تحقق اقتصاد دانش بنيان است و اراده و نگرش عميق رهبر فرزانه، آن‌گونه كه بايد و شايد در لايه‌هاي پايين مديريتي رسوخ نكرده و لذا بايد به طور جدي مديران مياني، دانشگاهيان، صنعتگران درگير اقتصاد دانش‌بنيان شوند و اقتصاد دانش بنيان بايد به گفتماني جدي در تمام رشته‌ها دنبال و حتي در صورت نياز منجر به تحول در دانشگاه‌ها شد.
- سومين راهكاري كه علاوه بر الگوي‌سازي موفقيت‌هاي دروني بايد دنبال كرد بررسي تطبيقي تجربه‌هاي كشورهاي دانش‌بنيان است، به عنوان مثال ژاپن الگوي مناسبي براي شتاب بخشي به اقتصاد دانش‌بنيان توسط «دولت» است كه مي‌تواند با بومي‌سازي و ارائه‌ برنامه‌هاي عملي در جهت تحقق اقتصاد دانش‌محور مد نظر برنامه ريزان قرار گيرد، آنجا كه دولت ژاپن با «ايشين ميجي» با اقدام به حركت در مسير دانش محور چگونه موفق شد و در همان مقطع زماني شوروي سابق به جاي توليد علم به فكر سرقت علم و تمركز بر داشته‌هايش كرد و اكنون نيست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار