علي احمدي فراهاني
35سال پيش در چنين روزهايي، جرايد كشور، به ويژه آنان كه در عداد ناراضيان به شمار ميرفتند، به بزرگنمايي آنچه «افشاي طرح توطئه ترور آيتاللهالعظمي سيدكاظم شريعتمداري ازسوي رژيم ماركسيستي افغانستان» ناميده بودند، پرداختند. همين جرايد در روزهاي بعد پوششدهي به «موجي از انزجار كه از رژيم ماركسيستي افغانستان در ميان مردم ايران و افغانستان پديد آمده؛ انزجاري كه به تعطيلي مغازهها و برگزاري راهپيماييهاي اعتراضي در شهر تبريز منجر شد» را در اولويت خود قرار دادند. به طور مشخص، اين خطدهي خبري در دو روزنامه «كيهان» و «اطلاعات» به شكلي بارز پيگيري ميشد كه اولي هنوز تحت نفوذ تودهايها بود و دومي نيز، از وابستگان به حزب خلق مسلمان تهي نبود. اين فضاسازي تبليغي و مطبوعاتي در شرايطي صورت ميگرفت، كه آقاي شريعتمداري با ساماندهي حزب موسوم به «حزب جمهوري اسلامي خلق مسلمان» و رودررويي ضمني با جريان خط امام، به شدت نيازمند مظلومنمايي و تحريك فضاي عمومي كشور به نفع خويش بود و در اين راه از كوچكترين موضوع يا بهانهاي، استفاده ميكرد. صرفنظر از صحت يا عدم صحت خبر ترور آقاي شريعتمداري و ساخته و پرداخته شدن تصميم آن در افغانستان، موجسازي درباره اين خبر را ميتوان از جمله مصاديق تلاش براي در اختيار گرفتن افكار عمومي دانست كه در سال 58، به شدت مطمح نظر وي و اطرافيانش بود. اين مقال به بازخواني و تحليل اخبار رسمي منتشر شده در اينباره، ازسوي اطرافيان آقاي شريعتمداري ميپردازد، اميد آنكه مقبول افتد.
محمد ترهكي طراح ترور!
يكي از ويژگيهاي اين موجسازي خبري، عدم ارائه مستندات روشن درباره آن و بسنده كردن به كليگويي بود. به عبارت ديگر به نظر ميرسيد، درباره اين مقوله، جز ايجاد فضاي تبليغي به نفع شخص آقاي شريعتمداري، چيز ديگري مدنظر ساماندهندگان اين جريان خبري نيست. اين امر هنگامي به وضوح رخ نمود كه اولاً: درباره افشاي اين طرح، جز در همان چند روز آغازين اعلام آن، خبر و سندي نشر نيافت و ثانياً: در همان روزهاي آغاز اين فضاسازي خبري از سوي سخنگوي آقاي شريعتمداري، صرفاً به كليگويي اكتفا گشت و هيچ رد روشني از عاملان و آمران اين به اصطلاح ترور، ارائه نگرديد. اين مسئله هنگامي اهميت مضاعف مييافت كه درباره آن، هيچيك از نهادهاي امنيتي و انتظامي كشور نيز به اظهارنظر دقيق نپرداختند و اطلاعرساني درباره آن منحصر به اطرافيان و ايادي شخص آقاي شريعتمداري گشت. سخنگوي آقاي شريعتمداري، براي آغازين بار در جمع نمايندگان رسانهها، اينگونه به اعلام و طرح موضوع پرداخت: «سخنگوي آيتاللهالعظمي شريعتمداري پس از افشاي طرح اين ترور، ضمن تأييد آن، جزئياتي از اين ماجرا را به اطلاع رسانهها رساند. او با بيان اينكه توطئه ترور آيتالله از حدود يك ماه قبل در كابل پايتخت افغانستان طرحريزي شده بود، گفت: بعداً روشن شد كه محمد ترهكي چند روز پيش از سرنگوني خود و روي كار آمدن حفيظالله امين، نقشه ترور حضرت آيتالله را طرح كرده و براي اجراي اين منظور خائنانه خود، چند نفر از اتباع افغانستان را به ايران، گسيل داشته است. سخنگوي آيتالله افزود: چند تن از كساني كه براي انجام اين مأموريت غيراسلامي و غيرانساني از سوي رهبران رژيم افغانستان به ايران اعزام شده بودند در مرز ايران و افغانستان دستگير شدند و يكي از آنها كه به وسيلهاي همراه با چند تن از همدستانش، توانسته بود خود را به قم برساند تا در فرصتي مناسب، به نقشه شيطاني خود جامه عمل بپوشاند، چند روز پيش به دام افتاد. مردي كه در قم دستگير شده است در بازجوييهاي مقدماتي اعتراف كرد كه از سوي رژيم افغانستان براي ترور حضرت آيتاللهالعظمي شريعتمداري، مأموريت داشته است.»
ادعاي كشف توطئه توسط شهرباني و ژاندارمري!
سخنگوي آقاي شريعتمداري در ادامه ادعاهاي خويش، كشف اين ترور را به نهادهايي چون وزارت امور خارجه، شهرباني كل و ژاندارمري كل جمهوري اسلامي ايران منتسب ميكند، امري كه هيچگاه بعدها به گونه مستند از سوي نهادهاي مزبور مورد تأييد قرار نگرفت. اين در شرايطي بود كه درآن مقطع، امكان نفوذ همه افراد، از تمامي گرايشها به نهادهاي دولتي و امنيتي وجود داشت و طبعاً اين طيف براي آوردن شاهد از نيروهاي داخل در اين نهادها، مشكلي نداشتند، از اين گذشته دولت موقت و ابواب جمعي آن از علاقهمندان به آقاي شريعتمداري بودند و ميتوانستند با وي، ساز موافق كوك كنند. با اين همه ادعاي سخنگوي آقاي شريعتمداري، از سوي هيچ نهاد رسمي، مورد تأييد قرار نگرفت و مستند نشد:
«سخنگوي آيتالله شريعتمداري ادامه داد: وزارت امور خارجه، شهرباني كل و ژاندارمري كل جمهوري اسلامي ايران از چندي پيش از طرح اين توطئه خائنانه توسط كارگزاران رژيم افغانستان آگاه شده بودند و بدين جهت حضرت آيتاللهالعظمي شريعتمداري را كاملاً در جريان قرار داده بودند. در گزارشي كه به وسيله وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي، شهرباني و ژاندارمري كل تقديم آيتالله شد، تأكيد شده بود چند افغاني كه در رابطه با اين موضوع دستگير شدهاند نزد مأموران ايراني اعتراف كردهاند كه براي ترور معظمله از طرف رهبران رژيم افغانستان مأموريت ويژه داشتهاند. او با بيان اينكه از زماني كه توطئه ترور از سوي مقامات به اطلاع ما رسيده است، اقدامات لازم و احتياطي و امنيتي لازم براي حفظ جان آيتاللهالعظمي شريعتمداري به عمل آمده است، ادامه داد: هرچند شخص آيتالله معتقدند كه اينگونه مسائل، هيچگونه تغييري در وضع ايشان به وجود نياورده و ايشان در راه حق و حقيقت حتي آماده شهادت نيز هستند و هيچ واهمهاي ندارند.»
سناريوسازي براي يك ترور موهوم!
در ادامه كنفرانس خبري سخنگوي آقاي شريعتمداري، وي دليل تصميم مقامات افغانستان به ترور آقاي شريعتمداري را، واكنشهاي اعتراضي وي نسبت به رفتارهاي رژيم كمونيستي اين كشور نسبت به مسلمانان عنوان كرد و البته افزود كه ايشان در افغانستان، پيروان زيادي دارند(!):
«سخنگوي آيتاللهالعظمي شريعتمداري افزود: اقدام رژيم افغانستان براي طرحريزي اين توطئه بيارتباط با اعلاميهها و مصاحبههايي كه ايشان به طرفداري از خلق مسلمان افغانستان داشتهاند نيست. به ويژه اينكه ايشان در كشور مسلمان افغانستان داراي پيروان زيادي هستند و نمايندگاني نيز در آن كشور دارند كه به تبليغ و تعليم اهداف مقدسه دين مبين اسلام مشغولند. اشاره سخنگوي آيتالله به اعتراضات وي نسبت به كشتار مردم افغانستان توسط حكومت كمونيستي بازميگردد. وي پس از روي كار آمدن رژيم ماركسيستي به رهبري محمد ترهكي در افغانستان كه با مخالفت شديد مردم مسلمان اين كشور روبهرو بود و به كشته شدن هزاران تن از معترضان انجاميد، بارها با صدور اعلاميههايي، كشتار مردم مسلمان را محكوم كرده و از رهبران افغانستان خواسته بود: به تقاضاهاي مشروع، اسلامي و انساني خواهران و برادران مسلمان در آن كشور توجه شود.» روزنامه كيهان در گزارشي كه به افشاي اين طرح اختصاص داشت، نوشت: نكته قابل توجه اين مسئله، اين است كه با وجود بركناري محمد ترهكي در افغانستان و روي كار آمدن حفيظالله امين، تغييري در سياست بنيادي آن كشور روي نداده است. بدين معنا كه توطئه ترور آيتاللهالعظمي شريعتمداري در زمان اقتدار محمد ترهكي طرحريزي شده بود و با اينكه ترهكي از كار بركنار و به روايتي كشته شده است، اجراي اين طرح متوقف نشده بود و كساني كه براي انجام اين توطئه مأموريت داشتند به كار خود ادامه دادند و گزارش موثق حاكي است كه يكي از كساني كه براي اجراي توطئه مأموريت داشته، چند روز پيش در قم دستگير شده است.»
گفتههاي سخنگوي آقاي شريعتمداري اما، بس بعيد و باورناپذير مينمود. چه اينكه اولاً: اعتراض به رفتارهاي خشن كمونيستهاي اين كشور، منحصر به شخص آقاي شريعتمداري نبوده، بلكه تمامي مراجع تقليد وقت نسبت بدان اعتراضاتي داشتهاند، اما چگونه دولت افغانستان در ميان معترضين، تنها شخص آقاي شريعتمداري را براي ترور انتخاب كرده است؟ دو ديگر اينكه بسياري از مراجع ديگر نيز، در افغانستان مقلديني داشتهاند، بلكه مقلدان ايشان، بس بيشتر از مقلدان آقاي شريعتمداري بوده و طبعاً قدرت عمل آنان نيز، به همان نسبت در برابر رژيم كمو نيستي افغانستان، نسبت به شريعتمداري افزون بوده است ـ چراكه معمولاً شيعيان افغانستان براي تقليد، بيشتر چشم به نجف دارند تا قم ـ اما اينكه دراين ميان، چرا قرعه ترور به نام آقاي شريعتمداري اصابت ميكند؟ سؤالي است بيپاسخ!
ورود آقاي شريعتمداري براي مددرساني به موج تبليغي اطرافيان
همانگونه كه اشارت رفت، نهادهاي رسمي كشور، به هنگام اعلام طرح ترور آقاي شريعتمداري، دراين باره خاليالذهن بودند و طبيعي بود كه نميتوانستند دراين باره اظهار نظر دقيقي داشته باشند. اين اما، امري نبود كه در تحليل و برنامهريزي طراحان اين موج خبري، مغفول بماند. آنان به همين دليل چاره را در اين ديدند تا خود آقاي شريعتمداري را وارد صحنه سازند و از او براي تأييد ترور خود، گواهي بگيرند! دو روز پس از مصاحبه آقاي سخنگو، آقاي شريعتمداري در گفتوگو با روزنامه كيهان، با تشريح مواضع خود نسبت به دولت افغانستان و تكذيب كمك مالي به مخالفان آن، نكات تازهاي از ماجراي طراحي براي ترور خود را مطرح كرد. او كمك مالي خود به شورشيان مسلمان افغانستان را كه براي برقراري حكومت جمهوري اسلامي با رژيم آن كشور ميجنگند به شدت تكذيب كرد و گفت كه اعلاميهها و مصاحبههايش درباره حوادث افغانستان، صرفاً جنبه ارشاد و نصيحت داشته و اين به معناي دخالت در امور داخلي كشور ديگر نيست. شريعتمداري درباره دلايل حمايت از مخالفان دولت افغانستان گفت: پس از اينكه رژيم تازه افغانستان روي كار آمد و جنگ دولت با ملت شروع شد، عدهاي اتباع افغانستان از جمله علما و روحانيون آن كشور كه به ايران فراري شده بودند نزد ما آمدند و قضاياي آنجا را نقل كردند و اين در زماني بود كه جزئيات و علل برخورد ملت و دولت افغان براي مردم كشور ما، هنوز به خوبي روشن نشده بود. ما بعضي از علماي افغانستان را كه به ايران آمده بودند از سابق ميشناختيم و گروه ديگري از آنها، توسط نمايندگاني كه در كابل داريم معرفي شده بودند. شريعتمداري اضافه كرد: يكي از علماي تراز اول شيعيان افغانستان كه نماينده ما در آن كشور است توسط عمال رژيم افغانستان دستگير شده و هماكنون در زندان كابل به سر ميبرد. خلاصه آن روزها از ما تقاضا شد تا اعلاميهاي صادر كنيم و دولت افغانستان را نصيحت نماييم كه با ملت خود، با صلح و صفا و دوستي رفتار كند. ما هم اين كار را در اسفندماه سال گذشته كرديم. اين اعلاميه به افغانستان رسيد و تمام علماي آن كشور اعم از شيعه و سني از آن استقبال كردند، اما با كمال تعجب به ما خبر دادند كه محمد ترهكي متن اعلاميه را از راديو كابل پخش و آن را رد كرده و حتي عده معدودي را به تظاهرات عليه ما واداشته است! وي افزود: «نصيحت علما و روحانيون، منحصر به افغانستان نيست. ما بارها درباره وقايع كشورهاي ديگر از جمله فلسطين، فيليپين و اريتره كه ملت آنها، مظلوم واقع شدهاند نصيحتهايي كردهايم. ولي تعجب ما از اين است كه حكومت ترهكي، بين مداخله و خيرخواهي، فرق نميگذاشت. كاري كه ما كرديم برابر قوانين بينالمللي نيز يك كار انساني بود و با مداخله در امور داخلي كشورها فرق داشت!
روايت شريعتمداري از ترور خود!
تا اين بخش از گفت وشنود آقاي شريعتمداري با روزنامه كيهان، چيزي جز كليگويي ديده نميشود مطالب بيان شده، مواردي است كه تمامي مراجع معترض به مظالم كمونيستها عليه مسلمانان، ميتوانستند اظهاركنند. آقاي شريعتمداري از بخشي از مصاحبه خود، به تشريح ماجراي ترور خويش ميپردازد كه البته چيزي بيش از پيش گفتههاي آقاي سخنگو نيست وگرهي از ابهامات موضوع نميگشايد. وي دراين گفت و گو اشاره كرد: «در ماه مبارك رمضان كه در مشهد بوديم، يكي از روزنامههاي معروف افغانستان به نام «اينس» به دست ما رسيد. در اين روزنامه از قول ما نامهاي جعل شده بود و امضا و مهر ما را به طور بسيار ناشيانهاي جعل كرده بودند كه هيچ شباهتي به مهر و امضاي ما نداشت. مضمون نامه مجعول، اين بود كه ما به دو سه نفر از بازرگانان و متمولين افغانستان نوشتهايم: «حدود ۸۰ هزار تومان پولي كه براي ما فرستادهايد رسيد، بقيه آن را هم به جنگجويان مسلمان افغانستان بدهيد تا عليه دولت آن كشور مبارزه كنند!» در حالي كه ما اصولاً چنين نامهاي ننوشته بوديم و همانطور كه گفتيم جعلي بود! بعد از اينكه از مشهد حركت كرديم فرمانده ژاندارمري مشهد به منزل ما تلفن كرد و اطلاع داد كه از طرف رژيم افغانستان، توطئهاي در شرف تكوين بود و قرار بود كه اين طرح توسط چند تبعه افغاني چند روز بعد به مرحله اجرا درآيد. سپس گزارشي از شهرباني تهران رسيد حاكي از آنكه ۴ تا ۶ نفر افغاني مأمور ترور شدهاند كه يكي از آنها به دام افتاده است!»
ختام گفتار
همانگونه كه اشارت رفت، ادعاي اطرافيان و ايادي آقاي شريعتمداري، نه تنها به هيچ سند يا اظهار نظري از مسئولان وقت مستند نگشت، كه پس از مدتي در افواه رسانهها فراموش شد! اين خبرسازي تبليغي را ميتوان در سلسله وقايعي ارزيابي كرد كه در صدد رهبرسازي از شخص آقاي شريعتمداري و فضاسازي به نفع وي بود. فرآيندي كه در گامهاي بعدي خود، به رفتارهاي جداييطلبانه و آشوبهاي حزب خلق مسلمان در تبريز و قم انجاميد كه بازكاوي آن، مجالي ديگر ميطلبد.
منبع: آرشيو روزنامه كيهان، مهرماه ۱۳۵