کد خبر: 681266
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۳ - ۲۰:۵۲
كارشناسان سينما در گفت‌و‌گو با «جوان» از چرايي فروش ميلياردي فيلم‌ها مي‌گويند
اين روزها همه ابزار براي ثبت و برداشت تصويري زيبا از وضعيت سينماي ايران مهيا است؛ شهر موش‌ها با فروش 10 ميلياردي ركورد فروش سينماي كشور را شكسته و در كنار آن از ابتداي سال تاكنون فيلم‌هاي «چ»، «معراجي‌ها»، «طبقه حساس»، «ردكارپت»، «خط‌ويژه»، «پنج ستاره» و «كلاشينكف»، «امروز»، «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران»، «آرايش غليظ»، «خواب‌زده‌ها» و «آتش‌بس‌2» همه ميلياردي شده‌اند اما اين اتفاقات آنقدرها هم مايه ذوق‌زدگي نيست؛ اينكه چرا، دليلش را كارشناسان و منتقدين سينما مي‌گويند.
الناز خمامي زاده
اين روزها همه ابزار براي ثبت و برداشت تصويري زيبا از وضعيت سينماي ايران مهيا است؛ شهر موش‌ها با فروش 10 ميلياردي ركورد فروش سينماي كشور را شكسته و در كنار آن از ابتداي سال تاكنون فيلم‌هاي «چ»، «معراجي‌ها»، «طبقه حساس»، «ردكارپت»، «خط‌ويژه»، «پنج ستاره» و «كلاشينكف»، «امروز»، «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران»، «آرايش غليظ»، «خواب‌زده‌ها» و «آتش‌بس‌2» همه ميلياردي شده‌اند اما اين اتفاقات آنقدرها هم مايه ذوق‌زدگي نيست؛ اينكه چرا، دليلش را كارشناسان و منتقدين سينما مي‌گويند. 
   آمارهاي ميلياردي را باور كنيم يا مخاطب يك ميليوني را‌؟
آمار فروش گيشه‌اي كنوني سالن‌ها در ظاهر امر نشان مي‌دهد كه روزهاي خوب به سينماي ايران بازگشته است. شش ماهي مي‌شود كه ديگر نه از شكست گيشه‌اي فيلم‌ها سخني است و نه از پايين آمدن كركره سينماهايي كه دخل و خرجشان با هم جور در نمي‌آيد. در عوض فروش هر چه بيشتر ميلياردي فيلم‌ها تنها موسيقي متن اين روزهاي سينما است كه همه دوست دارند بپذيرند كه چرخ‌هايش به گردش افتاده و موتورش گرم شده است.
طي سال‌هاي اخير، فروش سالانه سينماي ايران بين 25 الي 30 ميليارد تومان بوده اما در همين شش ماه نخست سال درآمد سينماها برابر با 30 ميليارد تومان بوده و مهمتر از آن اينكه ركورد فروش سينماي ايران نيز در اين مدت جا به جا شده است. با اين حال از زاويه ديد كارشناسان و منتقدين سينما آنچه امروز دارد براي سينماي ايران اتفاق مي‌افتد، چندان هم اتفاق عجيبي نيست. 
همه اين آمارها و اتفاقات خوب از نظر سعيد مستغاثي نمي‌توانند دليل قانع‌كننده‌اي براي ايده‌آل خواندن وضعيت كنوني سينماي كشور باشند. مستغاثي معتقد است كه برخلاف آمارهاي ميلياردي فروش فيلم‌ها، شمار مخاطبان سينما در اين روزها زير چند دهم درصد جمعيت كلي كشور و تنها حدود يك ميليون نفر است. 
اين كارشناس و منتقد سينما به «جوان» مي‌گويد: «اگر اين فروش ميلياردي زماني اتفاق مي‌افتاد كه بليت سينما 1500 تومان و جمعيت تهران و ايران به ترتيب 6 ميليون و 60 ميليون نفر بود آن وقت همه چيز درست مي‌شد اما امروز كه بليت سينما به طور متوسط 5 هزار تومان و جمعيت كشور حدود 80 ميليون بوده و جمعيت تهران به 9 ميليون نفر مي‌رسد اين ميلياردي شدن ديگر يك چيز خيلي عادي است. شما با جمع و تفريق ساده 6 ميليارد نفر مخاطب و محاسبه ميزان بليت‌ها خيلي راحت مي‌توانيد به جمعيت حدود يك ميليون نفر مخاطب سينما برسيد!»
به گفته مستغاثي سينماي ايران با تمام تبليغاتش در نهايت كمي بيش از يك ميليون نفر مخاطب به خود جذب مي‌كند و اين يك ميليون نفر با حذف دفعاتي كه يك مخاطب بارها براي تماشاي يك فيلم به سينما مراجعه مي‌كند، چيزي حدود 300 الي 700 هزار نفر در مقابل 80 ميليون نفر جمعيت كل كشور مي‌شود؛ رقمي كه زير چند دهم درصد جمعيت كل كشور خواهد شد. 
   7 اخراجي‌ها در برابر 9 شهر موش‌ها
با تمام اين اوصاف فيلم‌هاي روي پرده در اين روزهاي سينماي ايران فروش‌هاي ميلياردي را تجربه كرده‌اند و تنها در يك مورد «‌شهر موش‌ها» با فروشي 9 ميلياردي ركورد فروش سينماي ايران را شكسته است. البته فروش خوب و ميلياردي در سال‌هاي گذشته نيز براي فيلم‌هايي چون «رسوايي» يا «اخراجي‌ها 2» اتفاق افتاده است. 
آنطور كه از گفته‌هاي مستغاثي برمي آيد حتي ارزش فروش 7 ميلياردي فيلم «اخراجي‌ها‌2» از ارزش فروش 9 ميلياردي «شهر موش‌ها» كه ركورد اخراجي‌ها را شكسته بيشتر است: «‌فروش 7 ميلياردي اخراجي‌ها 2 با بليت‌هاي 2 يا 3 هزار توماني رقم خورده و الان متوسط بهاي بليت سينما بين 5 تا 6 هزار تومان است. يعني اگر الان فيلمي بخواهد ركورد 7 ميلياردي فروش اخراجي‌ها 2 را بشكند بايد 14 ميليارد فروش داشته باشد!»
   سقف فروش معيار موفقيت سينما نيست!
كارشناسان سينمايي معتقد هستند كه فروش ميلياردي فيلم‌ها را بايد با شمار صندلي‌هاي اشغال شده در سينماها تطبيق داد. حدود 25 سال پيش يك سوم جمعيت كشور مخاطب سينما بود. فيلم‌هايي مثل «عقاب‌ها» در سال 64 و در شرايط جنگ و زير بمباران دشمن يا فيلمي چون «كاني مانگا»‌ حدود 30 درصد جمعيت تهران را به سينماها كشاندند. اما ‌امروزه پر‌فروش‌ترين فيلم سينما با 9 ميليارد فروش بيش از يك درصد يا 2 درصد جمعيت را فرا نمي‌گيرد. 
از نظر بسياري از سينماگران اين يك حقيقت تأسف‌بار است؛ اينكه امروز جمعيت دارد از سينما فرار مي‌كند! از نظر آنها اينكه فيلمي را با تبليغات تلويزيوني فراوان به يك درصد جمعيت برسانيم، هنر نيست. از قضا سياستگذاران سينما بايد به 79 ميليون نفر باقيمانده از جمعيت 80 ميليوني كشور و كشاندن آنها به سالن سينماهاي كشور فكر كنند.
در عين حال از نظر محمد تقي فهيم اينكه فيلم‌ها فروش قابل قبولي داشته باشند در هر شرايطي قابل استقبال است اما هميشه سخن اصلي اين است كه چقدر اين اتفاق تبديل به يك جريان مي‌شود. به گفته او در دنيا سقف فروش هيچگاه معيار مناسبي براي موفقيت سينما محسوب نمي‌شود. 
اين كارشناس سينما به «جوان» مي‌گويد: «فيلم «شهر موش‌ها»‌ را مي‌توان به عنوان يك فيلم نسبتاً پرفروش به حساب آورد اما نه در قياس با ميزان سقف مخاطبان سينماي ايران. ما كشوري با جمعيت 80 ميليوني به غير از دو فيلم «عقاب‌ها» و «كاني مانگا»‌ در سينماي بعد از انقلاب هنوز نتوانستيم فيلمي بسازيم كه بتواند از نظر تعداد مخاطب موفق باشد. سقف فروش در دنيا معيار نيست. هميشه تعداد صندلي اشغال‌شده براي يك فيلم در سالن‌ها معيار بوده است.»
   سينماي ايران هنوز جريان‌ساز 
نشده است 
از قضا هر چقدر هم كه در اين روزها شرايط خوب به نظر برسد، گويا هنوز هم يك پاي سينماي ايران مي‌لنگد. هنوز كه هنوز است سينماي كشورمان جزو جريان سينماي پر فروش دنيا محسوب نمي‌شود. «شهر موش‌ها» با 9 ميليارد فروش براي سينماي كشور يك استثنا بوده و استثنا هم قاعده نمي‌شناسد.‌ اين اتفاق براي سال جاري سينماي ايران افتاده و ممكن است سينما در سال 94 ديگر پذيراي چنين شرايطي نباشد.
 فهيم مي‌گويد: «‌ما در هر سال چند فيلم داريم كه معمولاً فروش استثنايي داشته‌اند اما اين موضوع به عنوان قاعده و يك جريان اتفاق نيفتاده و امسال هم هنوز اتفاق نيفتاده است؛ ما هنوز همچون سينماي هند، امريكا، ژاپن و آلمان به عنوان يك جريان سينماي پر‌فروش شناخته نمي‌شويم ضمن آنكه از فروش يك ميليوني و دو ميليوني كنوني سينما هم ناراضي نيستيم.»
به نظر مي‌رسد كه مشكل كنوني سينماي ايران بي‌ثباتي باشد. فيلم‌ها در برهه‌اي خوب مي‌فروشند و در برهه‌اي حتي هزينه‌هاي توليدشان را هم جبران نمي‌كنند. مردم گاه براي تماشاي فيلم‌ها به سينماها هجوم مي‌برند و گاه به شكلي ناگهاني سينما را طرد مي‌كنند. همه اينها حكايت از اين دارد كه هنوز جريان سينماي ايران روي غلتكش نيفتاده است. اينكه دليلش چيست و چرا هنوز سينما در سبد كالاي فرهنگي خانوار جاي نگرفته، دليلش را كارشناسان مي‌دانند. 
   از سياست‌هاي پيكاني سينما تا مديران روي نيمكت و داخل زمين 
فهيم معتقد است كه اگر سينماي ايران بخواهد به عنوان جرياني پرتماشاگر در جامعه جاري باشد بايد نيازها، تمايلات، خنده‌ها، شادي‌ها و ‌گريه‌هاي مردم را نمايندگي كند و با مردم عجين باشد: «در هر دوره و مقطع تاريخي ممكن است تمايلات مردم و نيازها و خواسته‌ها و سليقه‌هايشان دستخوش تغيير شود اما به طور كلي آنچه كه سينماها را از هم متمايز مي‌كند، نزديكي‌شان به مردم است. 
سينمايي كه در سبد مصرفي مردم دنيا است، محصولي است كه مردم از هر طيف و گروه سني از تماشاي آن در سالن لذت مي‌برند؛ خواه اين لذت فكري باشد يا تفريحي.» به گفته فهيم اين سينما مي‌تواند به عنوان يك جريان دائمي پرتماشاگر جاي خود را تثبيت كند. 
در عين حال برخي كارشناسان نيز در كنكاش دلايل افول سينما، كماكان تيزي پيكان را به سمت سياست‌هاي سينمايي كشور مي‌گيرند. شايد استدلالشان مقايسه كيفي با سينماي كشوري چون فرانسه باشد. سينماي فرانسه در دوره‌اي سينماي اول دنيا بوده است. سپس در دهه‌هاي ميانه به بعد تبديل به يك سينماي ورشكسته‌ شد اما حالا با برخي سياستگذاري‌ها توانسته به سومين سينماي پرفروش دنيا با تعداد مخاطب تبديل شود. در اين شرايط چرا سينماي ايران نبايد به چنين جايگاهي دست پيدا كند؟
مستغاثي معتقد است كه نبايد سياست و مديريت پيكاني را درباره سينما به كار برد: «يادم است كه ماشين پيكان را در دهه 50 سال به سال عوض مي‌كردند، تغييرات اين بود كه يا قالپاق را رنگي مي‌كردند يا كنار در زهوار مي‌گذاشتند. نبايد اين سياست و مديريت پيكاني را درباره سينما به كار برد؛ اينها تغييري در سينماي ما ايجاد نمي‌كند. تا وقتي سياست‌هاي جديدي در كار نباشد، تا وقتي آدم‌ها همان هايي هستند كه 30 سال است در اين سينما بوده‌اند، چه تغييري مي‌خواهد ايجاد شود. تيم فوتبال ما 12 نفر بيشتر نيست كه مدام بازيكنانش با بازيكنان روي نيمكت جا‌به‌جا مي‌شوند. 
در سينما نيز اتفاق تازه‌اي نيفتاده و آدم جديد نيامده است؛‌ در سينما نيز تنها با عوض شدن جاي افراد مواجه هستيم. دو سه نفر سال گذشته روي نيكمت نشسته بودند، حالا آنها داخل زمين هستند. آنها همان افرادي هستند كه در اين سال‌ها هميشه بوده‌اند. چه در دولت اصولگراي احمدي‌نژاد و چه در دولت اصلاحات قبلي يا دولت فعلي. همه سال‌ها بوده‌اند و اتفاقي نيفتاده است.» به گفته اين منتقد سينما قضيه مديريت و سياستگذاري سينما، قضيه همان زهوار كنار در پيكان 53 و قالپاقش بوده و تغيير در همين حد است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار