مرضيه برومند، كارگردان فيلم «شهر موشها 2» كه اين روزها ركورددار فروش سينماي ايران شده طي گفت و گويي درباره فيلمش به نكاتي درباره اهميت مقاومت و شناخت دشمن اشاره كرده است. اين كارگردان ميگويد بايد جلوي كساني كه حقوقمان را زير پا ميگذراند، بايستيم.
برومند در بخش اول مصاحبه بلند خود با خبرگزاري تسنيم، درباره مفاهيمي كه ميخواسته در فيلم «شهرموش ها2» به كودكان منتقل كند، با اشاره به مجموعه «خانه مادر بزرگه» كه در آن به زندگي آرام و صلح آميز در كنار هم اشاره شده بود، ميگويد: در اينجا هم بحث اين است كه بچهها مثل همديگر هستند و با يكديگر به تفاهم ميرسند. ممكن است بعد كه بزرگ ميشوند اختلافي پيش بيايد؛ اما آن اختلاف هم قابل حل است. علاوه بر اينكه در اين فيلم مفهوم «مقاومت» هم وجود دارد و مفهوم تفاهم و صلح به اين معنا نيست كه هربلايي سرت آوردند حرف نزني؛ دشمن توهم ذهني ما نيست و راه ايستادن در مقابلش هم باج دادن و كنار كشيدن نيست بلكه دقيقا «مقاومت و مقابله» است. حالا نسلي كه يادش رفته كه در گذشته چگونه فكر ميكرده است دچار زندگي بيحادثه و مرفه شده و همچنين عافيتطلب و ملاحظهكار شده است و اين را نميداند پس خود بچهها پيشقدم ميشوند. آنچه در شهر موشها تغيير كرده مثل تغييراتي است كه در زندگي خودمان ايجاد شده است.
اين كارگردان پيشكسوت سينما و تلويزيون كه سابقه طولاني كار كودك را نيز دارد، تصريح ميكند: من معتقدم كه شناخت دشمن يك مفهوم اساسي است و ما و بچههايمان بايد بدانيم دشمن واقعي كيست و جلوي او بايستيم. موقعي كه آقاي توحيدي اين طرح را نوشت خيلي آن را دوست داشتم و جالب اين است كه خودم هم به چنين چيزي فكر ميكردم و هميشه يك بچه گربه در ذهن من ميآمد و بعد اين طرح كه نوشته شد خيلي خوشم آمد، چون نگاهم به اينجور مسائل با نگاه آقاي توحيدي قرابت دارد.
برومند ميافزايد: من آدم صلح طلبي هستم و دوست دارم همه در آرامش در كنار يكديگر زندگي كنند و به حقوق و عقايد يكديگر، بدون اينكه چيزي را به هم تحميل بكنند، احترام بگذارند. عشق ورزيدن هميشه بهتر از دشمني است، بنابراين نبايد از بسترهايي كه ميتواند دوستي و مهر را به وجود بياورد، خودمان را محروم كنيم.
وي با اشاره به حضور گروههايي از امريكا و هلند براي نمايش عروسكي در ايران و رفتار دوستانه امريكاييها در برابر نگاه از بالاي هلنديها كه منجر به دعوا با آنها شده بود، گفت: صرف اينكه كسي امريكايي است يا هلندي است نميشود دربارهاش قضاوت كرد و او را دشمن شمرد. همينطور كه همه كشورهاي مسلمان اطراف ما هم خوب و بد دارند. اما ما بايد اصل را بر اين بگذاريم كه تفاهم كنيم و به هم نزديك شويم. اما اينجوري هم نيست كه اگر ببينيم كه دارند حقوقمان را زير پا ميگذارند يا به فرهنگ، دين و شئون ما بياحترامي ميكنند، چيزي نگوييم. معلوم است كه جلويشان ميايستيم، اما اين حرف به معني اين نيست كه ما ميخواهيم با همه دشمني كنيم و مقابل آنها بايستيم. در فيلم هم همين است. يعني «اسمشو نبر» وجود دارد و هنوز دشمني ميكند و بايد شكستش داد، اما يك بچه گربه هم وجود دارد كه «اسمشو نبر» دنبال او هم است، يعني در خود آنها هم تفاوت وجود دارد. شايد در شهرموشهاي بعدي كه من نميسازم هم اصلا رفتيم سراغ همين «اسمشو نبر» و درك اينكه اين ديگر چه دردي دارد كه اينجوري شده است.
مرضيه برومند ميگويد: من به اين مفهوم كه ما بايد واقعا از داشته هايمان دفاع كنيم اعتقاد دارم. البته نه در شعار كه ما شعارزده شدهايم. اعتقادم اين است كه اگر كسي ميخواهد به اين مفاهيم بپردازد، اول بايد در كشور خودش درست زندگي كند، كشور ما پر از شعارزدگي شده است و ديگر اعتقادات اوايل انقلاب وجود ندارد. زندگي ما شده است شعار. شعار ميدهيم و ميگوييم مثلاً ارباب رجوع محترم است اما كدام اداره دولتي به ارباب رجوع احترام ميگذارد و كجا رشوه نميگيرند؟
اين كارگردان با انتقاد از فيلم هايي كه به نام كمدي توليد ميشوند، تصريح ميكند:مشكل اين است كه همه كارهاي ما سبكمغزانه و سهلانگارانه شده است، وقتي كمدي هم ميسازيم كه به نظر من اصلاً طنز نيست، يك كمدي من درآوردي است و خيلي سخيف و سبك سرانه است و جالب اين است كه مسئولان فرهنگي ما هم خوششان ميآيد و آن بازيگران جلفي را كه به عنوان بازيگران طنز ميآيند دوست دارند، البته به همه برنخورد چون بعضي هايشان بازيگران خوش قريحه و خوبي هم هستند، اما عده زيادي آدم، الكي آمدهاند و رفتاري در فيلمها و سريالها ميكنند كه آدم حالش بد ميشود و طبق شئون جامعه بايد او را بگيريم و به زندان بفرستيم، اما ميبينيم كه به او جايزه هم تعلق ميگيرد؛ من كهير ميزنم خيلي اوقات كه اينها را ميبينم، اما سطح سليقه مردم و مسئولان اين شده است، يعني در واقع مسئولان سليقهشان اين بوده است و با حمايتهايشان باعث شدند كه سطح سليقه مردم هم پايين بيايد.