بنياد سينمايي فارابي به مثابه بازوي اجرايي سينماي ايران است كه جهتدهي توليد آثار سينمايي را بر عهده دارد. اين بنياد نقش عمدهاي در شكلگيري سينماي بعد از انقلاب ايفا كرده است. مهمترين آثار سينماي كشور در سه دهه اخير يا مستقيماً توسط فارابي توليد شدهاند يا به واسطه حمايت فارابي مجال توليد پيدا كردهاند. فارابي تقريباً در همه فيلمهاي تاثير گذار در طول سالهاي گذشته سهيم بوده است. هماكنون نيز كه جشنواره فيلم كودك در اصفهان در حال برگزاري است، بخش عمدهاي از وظيفه حمايت از سينماي كودك و برگزاري اين جشنواره را فارابي بر دوش گرفته است.
بيمناسبت نيست هم اكنون كه حدود يك سال از خداحافظي سيد احمد ميرعلايي از مديرعاملي فارابي ميگذرد، نگاهي به عملكرد چهار ساله گذشته فارابي داشته باشيم. ميرعلايي در گفت و گو با «جوان» به برخي از سؤالات درباره دوران مديريت خود بر فارابي پاسخ داده است.
شما در سال 88 وارد فارابي شديد، سالي كه از نظر سياسي نقطه عطفي در تاريخ معاصر به شمار ميرود، به عنوان مديرعامل بنياد سينمايي فارابي تا چه حد توانستيد آن دوران را مديريت كنيد و در جهت تبيين زواياي حوادث سال 88 در سينما گام برداريد؟
اولاً مديريت تمام مديران را از چند زاويه بررسي كنيد. يك زاويه كارهايي كه كرده است، يك زاويه كارهايي كه مقاومت كرده نشود كه ديده هم نميشود.
كارهايي كه ما مقاومت كرديم انجام نشود و نشد، فيلمهايي كه ما سعي كرديم ساخته نشود يا حداقل در فارابي ساخته نشود، كه اخبار آن بعضاً بيرون آمد، در اينجا قصد ندارم از فيلم خاصي اسم بياورم. انرژي يك مدير در زمانيكه مديريت ميكند محدود است، هركسي براي اينكه كار كند يك انرژياي دارد، اگر وقتش صرف نشدنها شود طبيعي است كه از شدنها كم ميشود.
يعني فشار ميآورند كه برخي فيلمها را بسازيد يا نسازيد؟
بله.
فشار سينمايي يا به قول معروف از بالا فشار ميآوردند؟
شما فيلم خرس را ديدهايد؟ من نامه از خيلي بالاتر از ارشاد دارم كه به اين فيلم پول بدهيد! چه كساني پشت اين فيلم بودند؟ آقاي پرستويي، آقاي نوروزبيگي و آقاي معصومي؛ با اينها صحبت كرديم و گفتيم اين فيلمنامه، فيلمنامه خوبي نيست. بنده در آن زمان توسط يكي از مسئولان محكوم به اين شدم كه تو در جناح ما نيستي. آن زمان اين عزيزان در جناح آن آقا محسوب ميشدند الان من شدم جناح آن آقا و اين آقاها شدهاند جناح مخالف. اين خيلي بد است. من گفتم اين فيلم، فيلم خوبي نيست و شما هم نسازيد اما آنها رفتند عليه من مصاحبه كردند. درباره سؤالي كه كرديد كه ما چه كاري براي فتنه كرديم بايد بگويم ما جشنواره فيلمنامهنويسي انقلاب را ايجاد كرديم و برايش خرج هم كرديم.
اما از آن چيزي بيرون نيامد!
تند نرويد. چه كسي قرار است فيلمنامه راجع به انقلاب بدهد؟ عاشقان انقلاب بايد بدهند. ما وقتي جشنواره انقلاب و جشنواره دفاع مقدس ميگذاريم چه كسي بايد بيايد دورش سينه بزند؟ اولين كساني كه در سينما عاشق دفاع مقدس هستند. انقلاب كساني كه عاشق انقلابند. چندتا از بچه مسلمانهايي كه قرار است با آنها فيلم بسازيم فيلمنامه دادند؟ هيچكس. من زنگ زدم كه آقا دو خط بنويس بياور كه اسمت باشد. شما باخبر شديد كه اين جشنواره دارد برگزار ميشود يا خير؟
بله، چند اثر را نيز خواندهام.
آثار ارسالي ضعيف بودند، فيلمنامهاي كه اول شد فيلمنامهاي نبود كه من تهيهكننده را مجاب كند تا روي آن كار كنم. ما اين جشنواره را راه انداختيم و به برگزيدگان آن جايزه داديم تا تشويق شوند و كارهاي بهتر توليد كنند. ما اعلام كرديم كه فيلمنامه ميخواهيم، اتفاقاً موضوع فتنه و بيداري اسلامي هم در آن بود.
ما الان داريم موضوع ساخت فيلم درباره فتنه 88 را بررسي ميكنيم، شما در فارابي فيلميكه همسو با نظام باشد نداريد ولي از «پل چوبي» حمايت كرديد!
حمايت از پل چوبي آنطوري نيست! ما فقط وامي به فيلمنامه داديم. فيلمنامه پل چوبي كه روز اول به فارابي داده شده را ببينيد و با فيلميكه ساخته شده مقايسه كنيد، آن وقت تأثير فارابي را هم ميبينيد. من پل چوبي را نه ميگويم خوب است نه بد.
ما خدشهاي به استدلال شما وارد نميكنيم چون نميدانيم چه بوده.
فيلمنامه را بگيريد و بخوانيد. صورتجلسه فرهنگي هم هست كه فيلمنامه چطور بوده و چه تذكراتي را داديم و اينها رعايت كردند. من راجع به اين تك تك فيلمها وجدانم راضي و راحت است. راجع به امير يوسفي هم وجدانم راحت راحت است.
پروژه امير يوسفي از زماني كه شروع شد حاشيه داشت.
ميگفتند اين [آشغالهاي دوست داشتني] همان حرف آقاي احمدينژاد است كه گفت خس و خاشاك و امير يوسفي ميگويد اين خس و خاشاك دوستداشتني است. به نظر شما منظور فيلم اين است؟
الان اگر رهبري از شما بپرسند كه راجع به فتنه چه كار كرديد ميخواهيد بگوييد فيلمنامه خوب به دستمان نرسيد و دو سه فيلم بد را هم ساختيم و اينها اينطوري بود و اينطوري شد.
فيلم آقاي فيوضي را ما نميخواستيم بسازيم و بودجهاش را هم ما كنار گذاشتيم و گفتيم به ما ربطي ندارد. به آقاي شمقدري گفتم اين بودجه به ما ربطي ندارد، نگو ما بسازيم. به ما 15 ميليارد دادي اين 700 تومان را كنار ميگذارم روز آخرت هم ميگويم اين را شمقدري گفته، تو رئيس مني، نميتوانم با شما دعوا كنم.
فيلم كه ساخته نشد!
ساخته شد. بچه مسلمانهاي ما فكر ميكنند وقتي مسجد ميروند يا پاي دعاي كميل مينشينند و حال خوبي به آنها دست ميدهد اگر كمي هم سواد سينما داشته باشند بايد آن را همان طور بياورند در سينما نشان دهند. در صورتي كه هر كس آن فيلم را ببيند حالش بد ميشود. كدام منبري را ميتوانيد بالايش السيدي بگذاريد و مردم شما را هو نكنند. چه كسي گفته كه سينما مسجد است، سينما بايد كمك كند به مسجد. سينما بايد پايه مسجد باشد. من كه زماني قرار بود طلبه شوم معتقدم تا مراجع ما تشويق نكنند و روحانيون به سينما نيايند و فيلم را در سينما نبينند سينماي ما درست نميشود.
بعد از سال 88 يكسري جوانهاي 20 ساله دوربين دست گرفتند و فيلم ساختند كه بخشي از كارهايشان را ميتوان در جشنواره عمار رصد كرد، شما از اينها چه استفادهاي كرديد؟
در فارابي كه نميتوانم از اينها استفاده كنم. من دعوت كردم و اعلام كردم هركسي فيلمنامه راجع به فتنه دارد بيايد، راجع به انقلاب دارد بيايد.
كسي نيامد يا آمد و كارش ضعيف بود؟
خودتان ميتوانيد ملاحظه كنيد كتابش منتشر شده است. فيلمنامه بايد طوري باشد كه سينما آن را بپسندد، مثل شيار 143.
شما كه از آن فيلم حمايت نكرديد، تهيهكننده شيار143 اين را ميگويد!
چرا حمايت نكرديم؟! فيلمنامه آمد به فارابي شروع به ساخت كردند، ما گفتيم فيلم را ميبينيم و وارد عمل ميشويم و كمكتان ميكنيم، آنها گفتند داريم از جاي ديگري هم كمك ميگيريم و رفتند از آن جا گرفتند و ديگر هم سراغ ما نيامدند.
فارابي ميتوانست در موارد ديگر نيز از فيلمسازهاي گمنام حمايت كند، مثل فيلمنامهاي كه سيدجلال دهقاني اشكذري داشت، ميشد از فيلم «خانهاي كنار ابرها» حمايت كرد.
من كه اصلاً ايشان را نميشناختم. من رفتم دنبالشان اين آقايي كه پارسال فيلم «تنهاي تنهاي تنها» را ساخت اولين فيلمش را چه كسي بيرون كشيد، اصلاً شما ميدانيد از كجا سينماگر شد؟ ازش بپرسيد. من در تلويزيون داور بودم و ديدم همان موقع در فارابي هم بودم، گفتم اين را پخش نكنيد. من ميبرم سينما و برايش اكران هم ميگيرم. فيلم اولش راجع به المپيك بود. ويدئويي بود. ديدم اين آدم خيلي توانايي دارد. من كه وقت ندارم همه فيلمها را ببينم. هرجايي چنگ انداختيم. به خود آقاي عبديپور گفتيم فيلمنامهات را بياور، گفت خودم ميخواهم بسازم. ما ميخواستيم در ساخت «تنهاي تنهاي تنها» مشاركت كنيم اما آنها رفته بودند از تلويزيون بوشهر پول گرفته بودند. بعد آمدند به ما گفتند ميتوانيد به ما نگاتيو و پوزتيو بدهيد! در مورد اشكذري هم فيلمش خيلي خوب بود اما از دستمان دررفت.
وقتي آقا ميگويد به جناحهاي مؤمن در عرصه فرهنگ تكيه كنيد، يك بخش آن اين است كه برويد ببينيد چه كساني هستند!
مگر چقدر ميشود رفت و ديد؟
اگر نميشد كه آقا نميگفتند!
رفتيم و اينها را پيدا كرديم. من داوري فيلم عبديپور را ديدم همان فيلمي كه راجع به المپيك است و از تنهاي تنهاي تنها هم خيلي بهتر و جذابتر هم بود، اتفاقاً ضد ابرقدرتها هم هست. خيلي چيز خوبي است در محيط كودكان ما اين را كشيديم بيرون و وظيفه خودم ميدانم.
شما در فارابي به دنبال سياست درهاي باز و جذب حداكثري بوديد، تا چه حد در اين راه موفق بوديد؟ چقدر توانستيد با اين كار نگاههاي مغرضانهاي كه به نظام اسلامي ميشود را تعديل كنيد؟
بههرحال بنيادي مثل بنياد سينمايي فارابي مربوط به همه سينماگران كشور است و موظف است به همه سينماگران سرويس بدهد، همانطور كه وزارت ارشاد پروانه ساخت ميدهد. منتها شرايطي كه آنجا از قبل هم بوده و ما هم رعايت كرديم مسئله ساختهشدن فيلمهايي بود كه تا حد امكان در جهت اهداف فرهنگي نظام باشد يا اگر فيلمي هست كه خداي نكرده مضرات و مشكلاتي دارد آنها را تا جايي كه امكان دارد در محل فيلمنامه كم كنيم. درست بعد از شرايط سياسي كه سال 88 داشت خيلي از سينماگران ما سينما را تعطيل فرض ميكردند.
در بحث حمايتهاي فارابي، مسئلهاي كه هميشه وجود داشته اين است كه وامهايي كه فارابي به فيلمسازها ميدهد، برگشت داده نميشود يا بخش كوچكي از آن به فارابي بازميگردد. اصلاً برخيها به اين وامها ميگويند «وام قرض الپس نده»، فلسفه اين وامها چيست و چرا فيلمسازها در قيد پس دادن آن نيستند؟
اولاً وقتي ميگوييم وام، بايد پس داده شود. فيلمساز متعهد است كه اين وام را پس بدهد. پولي هم كه به فارابي ميدهند پول حمايت از سينماي ايران است. ما بايد در فارابي سينما را به سمت و سويي ببريم فيلم كه ساخته شده و به هر دليلي وام ميدهيم در سينما چنان عرضه شود كه ما توقع داشته باشيم فيلمسازش بتواند وامش را پس دهد. چند فيلم در سينماي ايران ميفروشد؟ آيا فيلمهايي كه نميفروشند همهشان نبايد ساخته شوند؟ فيلمهايي هست كه فيلمهاي خوبي است ولي در اكران موفق نيست. اين توقع كه تهيهكننده وامي را كه گرفته به غير از سرمايهگذاري موظف است برگرداند توقع حقيقي و درستي است اما در شرايطي كه ما بدانيم سينماي ما در جايگاهي قرار گرفته كه فروش نسبي خوبي دارد. ما در فارابي با پررنگ كردن بحث جذابيت، در پي اين بوديم كه كف فروش فيلمها بالا بيايد. با اين كار ميشد از فيلمساز توقع داشت وامي را كه گرفته پس بدهد.
الان فيلمسازها ميگويند كه محلي به نام فارابي هست كه پول ميدهد و نيازي به بالا بردن جذابيت براي فروش بيشتر نيست، غير از اين اگر تنها نگاهمان به كف فروش باشد نبايد بسياري از فيلمهاي مهم سينماي ايران ساخته ميشدند!
من عرضم اين نبود كه با اين نگاه جلو برويم. گفتم ميشود از اين طريق كار را درست كرد.
فيلمي مانند «چ» اثري استراتژيك است، براي نظام ساخته شدن اين فيلم بسيار مهمتر از بفروش يا نفروش بودن آن است.
فيلمهايي مانند ملك سليمان و راه آبي ابريشم نيز قرار بود توسط نظام ساخته شوند و هزينه آنها را هم نظام داد. اگر ما مقايسه كنيم فيلمي مثل چ يك چهارم راه آبي ابريشم در زمان خودمان و يك پنجم ملك سليمان هزينه شده آنها 20 و 25 ميليارد هزينهاش است. اما هيچ كدام از اين فيلمها به اندازه هزينههايشان نميفروشند! ما بايد جذابيت سينما را بالا ببريم.
دربند هم محصول شما بود؟
بله.
شهبازي كارگرداني بود كه مخاطبان خيلي خاصي داشت !
بله، شما موضوع فيلم را نگاه كنيد! ما شهبازي را به آنجايي رسانديم كه دربند را بسازد! آقاي نيرومند را كه قبول داريد! خيلي آدم بستهاي است. بعد از جشنواره سال91 در يكي از جشنها دور يك ميز نشسته بوديم، شمقدري هم بود. نيرومند گفت يك چيزي بگويم؟ گفتم بگو، گفت من راجع به فيلمها نظر دارم، ولي موفقيت استراتژيك ما يعني اينكه شما از شهبازي فيلم دربند دربياوري. من نگاهم اين است كه به جايي برسيم كه اسعديان بيايد بوسيدن روي ماه را بسازد. ما از شورجه نوعي توقع داريم و از اسعديان توقع ديگري.
اما بايد به تواناييهاي فرد هم نگاه كرد!
من ميگويم همين كه اسعديان در فيلمش مادر شهيد نشان داده بايد از وي تشكر هم بكنيم اما اگر شورجه بود بايد از او ميپرسيديم كه چرا در خانه مادر شهيد عكس امام (ره) نيست؟ يا چرا مادر شهيد قليان ميكشد؟!
سر هزينههاي فيلم استرداد هم به شما خيلي ايراد گرفتند.
خيلي به اين فيلم حمله كردند، چه بلايي سر ما آوردند. كساني كه فيلمهايي 12 ميلياردي و 14 ميلياردي را ديده بودند و سكوت كرده بودند شروع كردند به حمله، هزينههايي ميگفتند كه از 14 ميليارد تومان شروع ميشد. اما وقتي فيلم را ديدند همه سكوت كردند، داوران جشنواره همان روز گفتند ما ديگر به چه كسي جايزه بدهيم؟ آقاي افخمي به آقاي رضاداد گفت كه من شش، هفت سال بود كه فيلمي با اين قدرت نديده بودم. اين را همين چند ماه پيش آقاي رضاداد به من گفت.
هزينه واقعي اين فيلم چقدر بود؟
همان زمان اعلام كرديم، آنهايي كه گفتند من در فارابي مين گذاشتهام بروند رقمهاي 15 ميلياردي را دربياورند! پنج ميليارد و شايد 120 ميليون تومان آن هم براي صداگذاري كه بعد از جشنواره قرار بود انجام دهيم، چون دالبي بود. اين رقم را با هزينه فيلمهاي ديگر مقايسه كند، استرداد جا داشت تا 8 ميليارد هم هزينه كند يا درباره «چ» ميشد تا 9 يا 10 ميليارد تومان نيز خرج كرد.
آقاي ميرعلايي مشكل ما طيفي از بچه مذهبيهاي سينما هستند كه رگههاي روشنفكري هم دارند. ما سر فيلم مهمان داريم به خود آقاي عسگرپور هم گفتيم، آنها وقتي ميخواهند در دفاع از يك موضوع ارزشي فيلم بسازند، حرفهايشان را ميبرند در لفافه و پنهانكاري و نماد، ولي جايي كه ميخواهند انتقاد كنند خيلي رو بازي ميكنند. آنها به راحتي در فيلمهايشان خيلي شفاف به حزبالهيها متلك مياندازند اما در جاي ديگر از ترس روشنفكرها حرفهايشان را دو پهلو ميكنند.
چرا عسگرپور اينطور ميشود؟! مگر قدمگاه عسگرپور بد بود؟ من احتراميكه براي عسگرپور قائلم براي فيلم قدمگاهش است نه فيلمهاي دفاع مقدسي قبلياش. من در جشنواره كن فيلمي كه به زبان فرانسه ساخته بود را ديدم، خجالت كشيدم. نميدانم شما ديديد يا نه. اصلاً فيلم افتضاح است و مشكل دارد. من ميگويم اين حرف كاملاً درست است بايد آسيبشناسي كنيم كه داريم به كجا ميرويم. سر و ته عسگرپور را بزنيد ضدامريكاست، لااقل خودش صبح كه از خانه ميآيد بيرون ميداند كه ضد امريكاست.
فيلم«چ» مهمترين فيلمي است كه در زمان شما ساخته شد، چطور به اين فيلم رسيديد؟
حاتميكيا آدم مغروري است، اما همين حاتميكيا «چ» را با حوزه[هنري] نساخت ولي با ما ساخت. حوزه گفت 9 ميليارد تومان ميدهم، اما آمد ما 5 ميليارد برآورد كرديم و با 6 ميليارد ساختيم. در اين فيلم يك جمله طلايي وجود دارد و من آن را خيلي دوست دارم جملهاي كه خيليها ميترسند بگويند، آنجا كه ميگويد تو چمران خميني هستي يا چمران بازرگان، اين فيلم و اين ديالوگ براي امروز ما است. من عاشق اين جمله هستم، 20 ميليارد هم خرج ميكنم كه حاتميكيا بيايد، حاتميكيا نه شورجه و شمقدري بيايند بگويند «چمران خميني يا چمران بازرگان؟!» حملههايي هم كه به حاتميكيا ميشود دقيقاً به همين خاطر است.
به نظر ما هم حملات به خاطر اين است كه حاتميكيا خط خودش را مشخص كرد.
عكسي ديدم از پلاكاردي در يكي از دانشگاهها كه نوشته بود حاتميكياي خميني. در اين مدت در فارابي فشارها و مسائل مختلفي داشتيم، اما ميخواهم بگويم كه من هم واقعاً درد شما را دارم، در فارابي هم همين درد را داشتم، در سينما بچه مسلمانهايي هستند كه ميخواهند درست حرف بزنند ولي بلد نيستند.
دولت چرا در حال كوچكسازي فارابي است؟! ابتدا به نظر ميرسيد آقاي جعفري جلوه براي گسترش فارابي آمدهاند اما انگار سياست بر كوچكسازي فارابي است، اين سياست به نظر شما درست است؟!
از قديم و دورهاي هم كه ما بوديم هميشه بين فارابي و مديريت سينمايي اختلاف وجود داشته. علتش هم اين است كه كسي كه در فارابي مسئوليت ميگيرد ميخواهد موقعيت آنجا را بهتر از قبل كند اما از طرف ديگر معاونت سينمايي هميشه در فشار است و كارهايي به او ارجاع ميشود و او هم كارها را به فارابي ميدهد. مدير فارابي هم بهخاطر اينكه ميخواسته آنجا را پيشرفت دهد با اين سفارشهاي بيروني به مشكل ميخورد. ما حتي يك جاهايي ممكن بود با آقاي شمقدري وارد بحث شويم. مثلاً اين فيلم نبايد ساخته شود و از بالا هم دستور دادهاند. چرا ما فيلم لاله را در فارابي نميسازيم؟! سر فيلمي 300 ميليون خواسته بودند از بالا فشار ميآورند كه پول را بدهيد اما ما نداديم.
الان دارند فارابي را در حد يك مركز آموزشي كوچك ميكنند!
من مخالفم و ميگويم كار خوبي نيست. سايه به سايه براي آنجا زحمت كشيده شده. بيايند، بيايند فارابي را اصلاح كنند اما كوچك نكنند. شما هيچ جشنوارهاي را نميبينيد كه بدون برند فارابي سينماي ايران را بشناسند. يك بحثي هست. دوستان ميگويند ما ميخواهيم كمك كنيم سينماي بخش خصوصي فعال شود و بخش خصوصي فيلم بسازد نه دولت. در كدام فيلم بخش خصوصي ميخواست فعاليت كند و ما كمكش نكرديم؟ ما چتر حمايتيمان بهگونهاي بوده كه بخش خصوصي را كنار بگذاريم. كدام فيلم گفتيم كه ما ميخواهيم تهيهكنندگي كنيم. بعضي اين حرفها را ميزنند كه تبر به ريشه خود سينما ميزنند.
بحث اين است كه چون ما يعني بخش دولتي پول نداريم، سينماگر برود با بودجه شخصي فيلمي كه خودش دوست دارد را بسازد!
سينماي ما به كجا ميرود؟! اين را بايد تحليل كنيم. اگر بخش خصوصي را آزاد بگذاريم تا كار كند، چند تا فيلم در طول سال ساخته ميشود؟ و چه كسي ميخواهد آنها را كنترل كند؟ بحثي كه آن موقع هم مخالف آن بودم عدم كنترل لازم در مرحله پروانه ساخت و كنترل خيلي قوي در پروانه نمايش بود. ما بايد در پروانه ساخت بگوييم اين فيلم بايد از اينجا به اينجا برود، ده درصد هم حق داري دربروي، حالا پروانه نمايش نميدهيم و ميگوييم آن ده درصد نشده، بدبخت رفته فيلم را ساخته حالا يقهاش را آنجا ميگيريم. فيلمساز در كشور جمهوري اسلامي بدون حمايت دولت نميتواند قوي بشود، بايد احساس كند دارد فيلم خودش را ميسازد. ديديم كه آقاي شهبازي فيلم خودش را ساخت. آقاي موساييان هم همينطور، هم خانم پوران درخشنده و هم آقاي حاتميكيا فيلم خودشان را ساختند، با هم همكاري كرديم و جاهايي كه نياز بود درباره فيلمنامه صحبتهايي كرديم و نگرانيهايمان را گفتيم.
الان كه «چ» هزار و يك صاحب دارد!
بله. كار كه خوب ميشود همه هستند، اما كار بد همه ميگويند ما نيستيم و برويد دزد را بگيريد و واي به حالش كه رفته باشد يعني مثل فارابي باشد و ميرعلايي رفته باشد.
حتي در موقع جايزه دادن يك اشاره هم به فارابي نكردند!
انگار كارنامه ما فقط شده آشغالهاي دوست داشتني! از بين يك مجموعه كار يكي هم شده آشغالهاي دوستداشتني.
الان بحث اين است كه فارابي ممكن است امسال براي جشنواره فيلم فجر فيلم نداشته باشد!
آقاي جلوه بخش اعظمياز وقتش را در بنياد مطهري ميگذارد و وقتي كار ندارد ميآيد فارابي.
ميگويند آقاي ميرعلايي مينگذاري كرد و رفت. ميخواستم ببينم آقاي ميرعلايي چه كاري كرد كه گفتند مينگذاشته است؟
من آدمي هستم كه جايي را كه تحويل ميگيرم فكر نميكنم روزي كه ميخواهم بروم آنجا را تخريب كنم. ما چندين فيلمنامه خوب آنجا گذاشتيم كه ميشود كار كرد و ميتوانم اسمها را هم به شما بدهم. من يك ميليارد وام قرضالحسنه گرفتم براي خريد نگاتيو و پوزتيو، به قرآن قسم ميگفتند چرا اينها را ميخريد؟ برو با پولش دو تا فيلم بساز! هركسي بعد از رفتن خودش به گونهاي فكر كند كه نفر بعدي بايد بخورد زمين و مينگذاري كند اين ذاتش پاك نيست و لقمهاي كه سر سفره پدرش خورده بدانيد كه لقمه درستي نبوده. آيا چمران مينگذاري است؟ فيلمهايي كه الان شما داريد اكران ميكنيد مينگذاري ما بود؟ كارهايي كه الان شما داريد اعلام ميكنيد كه جشنواره ميروند مينگذاري است؟ خود بحث آموزش كه ما راه انداخته بوديم كه شما داريد ادامه ميدهيد مينگذاري است؟