رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت امام خامنهاي (مدظلهالعالي) در پيام خود به حجاج بيت الله الحرام، سه مسئله مهم، راهبردي و حائز اولويت جهان اسلام را تبيين فرمودند. با توجه به جايگاه پيام حج ولي امر مسلمين و تأثير آن در فضاي جهان اسلام، مخاطب توجه به سه مسئله يادشده، نه فقط، حجاج، كه در حقيقت كل امت اسلامي هستند. در ادامه به هر يك از سه مسئله يادشده اشارهاي خواهد شد:
1- مسئله نخستي كه مورد تأكيد معظمله قرار گرفت، موضوع «اتحاد مسلمين و گشودن گرههاي فاصلهافكن ميان بخشهاي امت اسلامي » است. ناگفته پيداست كه خود حج مظهر تام و تمامي از اتحاد مسلمين در رفتار عبادي است و اين بهانه خوبي براي كنار نهادن اختلافات عميق و البته بيهودهاي است كه ميتواند آتش نزاع را در جهان اسلام شعلهور سازد.
در واقع برنده اصلي اين منازعات دروني جهان اسلام، نه تنها هيچ يك از طرفين منازعه نيستند، بلكه حاصل جمع چنين منازعهاي صفر بوده و در مقابل طرفي كه خارج از اين صحنه بازيگردان منازعه و اختلافات مسلمين است، برنده اصلي است. به تعبير معظمله «دستهاي پليد سياستهاي استعماري از ديرباز تفرقهافكني را براي تأمين مقاصد شوم خود در دستور كار داشتهاند، ولي امروز كه به بركت بيداري اسلامي، ملتهاي مسلمان دشمني جبهه استكبار و صهيونيسم را به درستي شناخته و در برابر آن موضع گرفتهاند، سياست تفرقهافكني ميان مسلمانان شدت بيشتري يافته است. دشمن مكار بر آن است كه با افروختن آتش جنگهاي خانگي ميان مسلمانان، انگيزههاي مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف كشانده، رژيم صهيونيستي و كارگزاران استكبار را كه دشمنان حقيقياند، در حاشيه امن قرار دهد. راهاندازي گروههاي تروريستي تكفيري و امثال آن در كشورهاي منطقه غرب آسيا ناشي از اين سياست غدارانه است. اين هشداري به همه ما است كه مسئله اتحاد مسلمين را امروز در صدر وظايف ملي و بينالمللي خود بشماريم.»
2- مسئله دومي كه مورد تأكيد معظمله قرار گرفت، پاره تن امت اسلامي و زخم كهنهاي بود كه صهيونيستها بيش از 65 سال است كه بر پيكره جهان اسلام وارد كردهاند و هنوز التيام نيافته است. به بيان ايشان در طول اين سالهاي متمادي اشغال اين بخش از جهان اسلام، دو حقيقت مهم براي همگان اشغال شده است:
نخست: قساوت، سبعيت بيحد و مرز صهيونيستها (كه نمونه بارز آن در جنگ اخير 50 روزه غزه به عيان مشاهده گرديد).
دوم: اضمحلال روزافزون رزمي صهيونيستي و نزديكتر شدن هرچه بيشتر اين رژيم غاصب به سقوط و نابودي. علاوه بر استقامت مثالزدني مقاومت اسلامي ملت فلسطين، سفاكيها و قساوت بيش از حد تصور صهيونيستها نيز مويد همين نكته دوم نيز است. اين نكته مسئوليت جهان اسلام، خصوصاً مقاومت اسلامي فلسطين را نيز بيشتر ميكند. اميدي كه رهبر معظم انقلاب در نابودي بسيار نزديك دشمن بشارت ميدهند، گروههاي مقاومت را به سوي تلاشي جهادگونه و مضاعف شوق آفرين است، اميد را در دل ملت فلسطين خصوصاً ساكنان كرانه باختري براي مسلح شدن در برابر تجاوزات صهيونيستها بيشتر ميسازد و در نهايت همه امت اسلامي را در پشتيباني بيش از پيش از آرمان فلسطين و قدس شريف مكلف ميگرداند.
3- سومين و آخرين مسئله مهم و اولويت دار مورد تأكيد معظمله، بازخواني همان مبناي گفتماني انقلاب اسلامي است كه در طول 36 سال اخير منادي آن بوده است. تقابل بنيادين اسلام ناب محمدي (ص) و اسلام امريكايي خط ترسيمي مهمي است كه رهبر معظم انقلاب همه فعالان دلسوز جهان اسلام را به دقت و نگاه هوشمندانه به آن توصيه مينمايند.
اگر فهم صحيحي از عمق و حقيقت تقابل گفتماني در منطقه اسلامي داشته باشيم، به خوبي درمييابيم ريشه چرايي و چگونگي بسياري از سؤالات لاينحل پيراموني در معادلات منطقه را بايد در همين تقابل گفتماني جستوجو كرد. به تعبير رهبر معظم انقلاب «اسلامِ ناب، اسلامِ صفا و معنويت، اسلامِ پرهيزكاري و مردمسالاري، اسلامِ «اَشِداءُ عَلَي الكفار رُحَماءُ بَينَهُم» است. اسلامِ امريكايي، پوشاندن لباس اسلام بر نوكري اجانب و دشمني با امت اسلامي است. اسلامي كه آتش تفرقه ميان مسلمين را دامن بزند، به جاي اعتماد به وعده الهي، به دشمنان خدا اعتماد كند، به جاي مبارزه با صهيونيسم و استكبار با برادر مسلمان بجنگد، با امريكاي مستكبر عليه ملت خود يا ملتهاي ديگر متحد شود، اسلام نيست؛ نفاق خطرناك و مهلكي است كه هر مسلمان صادقي بايد با آن مبارزه كند.»
با چنين چارچوب تحليلي ميتوان فهميد چطور جريانات تكفيري كه به ظاهر ادعاي استكبارستيزي داشته و دارند در صف واحد در كنار صهيونيستها و نظام سلطه به مبارزه با محور مقاومت ميپردازند. در چنين چارچوبي ميتوان فهميد چرا جرياني كه ادعاي مقابله با كفار و مشركين را دارد، در دوره حيات ننگين خود حتي يك فشنگ به سمت رژيم غاصب صهيونيستي شليك نكرده است؟ در چنين چارچوبي ميتوان فهميد برنده اصلي ارائه تصويري خشن و غيرانساني از تعاليم الهي دين مبين اسلام چه كسي است؟
ميتوان گفت سه مسئله اصلي كه از سوي رهبر معظم انقلاب اسلامي طرح گرديد، در حقيقت، منشور چالشها در جهان اسلام و راهبردهاي برونرفت از آن است. دقت در اين سه مسئله مهم نويدبخش تلاش روزافزون و اميدآفرين دلسوزان جهان اسلام براي حل چالشهاي اساسي اين منطقه و امت و حركت به سمت تعالي و تحقق آرمانهاي اصيل اسلامي است.