در روزهايي كه همه چشم به نيويورك دوختهاند و منتظر نتايج پشت درهاي بسته مذاكرات هستهاي هستند، شش سينماگر سرشناس ايراني در تركيبي عجيب كنار هم قرار گرفتهاند و كمپيني را با شعار «هيچ توافقي بدتر از عدم توافق نيست» در توئيتر تشكيل دادهاند.
رضا ميركريمي، رخشان بنياعتماد، مجيد مجيدي، اصغر فرهادي، محمدمهدي عسگرپور و عباس كيارستمي چهرههايي از طيفهاي مختلف فكري و جريانهاي مختلف سينمايي هستند كه اين تركيب را شكل دادهاند؛ حركت و شعاري چند پهلو، چند لايه و البته مرموز كه طي آن تهديدات ايران براي غرب در صورت عدم دسترسي به توافق را در پوستري منتشر كرده و از مخاطبانشان خواستهاند كه براي حمايت از شكلگيري توافق نهايي غرب با ايران به اين كمپين بپيوندند.
اين كمپين چه ميگويدورود چهرههاي هنر و سينماي كشورمان به مسائل سياسي هيچگاه تازگي نداشته است. حالا كه مهمترين رويداد سياست خارجه كشورمان هم در جريان است كمپيني با شعار «There is no deal that is worse than no deal» يا «هيچ توافقي بدتر از توافق نكردن نيست » با هشتگ «no2nodeal#» يا «نه به عدم توافق » در توئيتر تشكيل شده است. شش سينماگري كه از آنها نام برده شد در تركيبي كنار هم قرار گرفتهاند و روي پوستر اين كمپين نيز كه روي آن عناصر انرژي هستهاي ديده ميشود به انگليسي نوشته شده است: «قبل از پايان سال، بحراني نهفته كه ميتواند بر زندگي همه ما تأثير بگذارد ميتواند حل و فصل شود. تحريمها بر مردم عادي ايران تأثير گذاشته است نه بر برنامه هستهاي ايرانيان.»
در بخش ديگري از اين پوستر اين عبارات را ميخوانيم: «منافع خاص نبايد ما را گمراه كند؛ هيچ توافقي بدتر از «عدم توافق» نيست.»
در قسمت پايين پوستر نيز شماري از مسائل مورد بحث در مذاكرات هستهاي ايران و غرب كه به زعم غربيها تهديد ايران براي جامعه جهاني محسوب ميشود، كنار هم رديف شدهاند و طراحان اين پوستر دست به تحليل بردهاند كه براي مثال اگر توافق حاصل شود، بازرسيهاي روزانه براي غرب ممكن و شمار سانتريفيوژها محدود ميشود، مراكز غنيسازي جديد ساخته نميشود، غنيسازي بالاي 5 درصد انجام نميشود، ذخيرهسازي اورانيوم غني شده اتفاق نميافتد و همين طور با يك توافق احتمالي توليد پلوتونيوم و قابليت اتمي محقق نخواهد شد. طراح يا طراحان اين پوستر شرايط را در صورت عدم توافق هم تحليل كردهاند، به اين صورت كه اگر توافقي در كار نباشد خبري از بازرسي روزانه نخواهد بود.
ايران سانتريفيوژهاي بيشتري خواهد داشت و مراكز جديد غنيسازي اورانيوم ميتواند ساخته شود، غنيسازي بالاي 5 درصد و ذخيرهسازي اورانيوم غني شده انجام خواهد شد و نيز «ممكن» است توليد پلوتونيوم و قابليت اتمي در ايران محقق شود. شش سينماگر ايراني در اين پوستر از مخاطبانشان خواستهاند كه براي گسترش اين كلام به اين هشتگ و كمپين توئيتري بپيوندند و آن را به اشتراك بگذارند. در ماهيت اين اقدام از الف آغازين تا پايانش ابهامات زيادي وجود دارد. قضيه به دو شكل مختلف قابل ارزيابي است؛ در ظاهر امر اين پوستر و كمپين براي مخاطبان خارجي طراحي شده است اما اگر هدف از اين كمپين مخاطب داخلي و نوعي زمينهسازي در داخل كشور براي توافق احتمالي گروه مذاكراتي ايران با غرب باشد آنگاه چند سؤال پيش ميآيد.
برداشت اول: كمپيني براي مخاطب خارجيممكن است بسياري از كساني كه اين كمپين و شعارش را ميخوانند آن را اقدامي براي به جريان انداختن فضايي در غرب براي گرايش به توافق با ايران بدانند؛ زبان انگليسي انتخاب شده است و توئيتر نيز فضايي فيلتر شده است كه مردم ايران به راحتي نميتوانند در آن رفت و آمد داشته باشند و از اين كمپين حمايت كنند. شش سينماگري كه براي اين كمپين انتخاب شدهاند كم و بيش برندهاي جهاني سينماي ايران به شمار ميآيند؛ دو چهره كمتر شناخته شده در ميان آنها رضا ميركريمي است كه امسال فيلم او نماينده ايران در جوايز سالانه اسكار است و محمدمهدي عسگرپور هم بيشتر از چهره حقيقياش به نظر ميرسد كه به اعتبار چهره حقوقي خود كه مديرعامل خانه سينماي ايران است در اين ليست قرار گرفته باشد.
چهار چهره ديگر مهمترين جوايز سينمايي جهان را از آن خود كردهاند و از اين رو بايد براي بسياري از مردم دنيا شناخته شده باشند. انتخاب برندهاي جهاني سينماي ايران ميتواند براي سهلالوصول كردن پيام تبليغاتي اين كمپين به مخاطبان خارجي باشد. از طرفي مسائلي كه در كمپين مطرح شده است عمده نگراني غربيها است و براي مثال اينكه شرايط براي بازرسي روزانه از كلاهكهاي هستهاي ايران براي بازرسان جهاني مهيا شود يا نشود خيلي دغدغه عامه مردم محسوب نميشود. مردم ايران ميخواهند حقوق قانوني كشورشان براي دستيابي به انرژي صلحآميز هستهاي به رسميت شناخته شده و در عين حال سايه تحريمهاي غرب از بالاي سر كشور كنار برود.
مسائلي كه در اين كمپين و در دو شرايط مختلف يعني توافق احتمالي يا عدم توافق مطرح شده و مورد تحليل طراح پوستر قرار گرفته است بيشتر به يك تهديدي خطاب به غربيها ميماند كه اگر اين توافق صورت نگيرد همان چيزهايي هم كه براي شما قابل حصول بود از دست خواهد رفت.
نكته مهم اما درباره شعاري است كه اين كمپين انتخاب كرده است. شش سينماگر ايراني در اين كمپين گفتهاند كه هيچ توافقي بدتر از عدم توافق نيست. اين شعار را ميتوان به شكل ديگري نيز معنا كرد. اينكه «هر توافقي بهتر از توافق نكردن است.» عمده اشكالي كه به كمپين اين چهرههاي شاخص سينماي ايران هم وارد است مربوط به همين شعار ناقص است. اگر بخواهيم اين شعار معيوب را هم ناشي از نگاه سطحي شماري سينماگر به مسائل مهم سياسي بدانيم ميتوانيم اين موضوع را اين گونه براي خود حلاجي كنيم: در بحبوحه دور اول مذاكرات هستهاي ايران و غرب «worse than no deal bad deal is» شعاري بود كه از زبان بنيامين نتانياهو خارج شد. او در اين شعار گفته بود كه يك توافق بد، بدتر از عدم توافق است. حالا شعاري كه شش سينماگر ايراني انتخاب كردهاند هم «no deal is worse than no deal » است كه شعاري نزديك به شعار نتانياهو است و اما در ضديت آن است. اينكه در طراحي اين شعار سعي شده كه آهنگ آن موزون باشد هم ميتواند توجيه ديگري باشد براي اينكه به خود بقبولانيم اين شعار آن چيزي نيست كه تصور ميشود.
برداشت دوم: كمپيني براي مخاطب داخليبدون شك آنچه كه بارها مورد تأكيد مسئولان رده بالاي نظام و نمايندگان مجلس قرار گرفته اين است كه مذاكره كنندگان هستهاي ايران منافع و حقوق قانوني كشور را در مذاكرات خود مورد توجه قرار دهند اما اينكه هر توافقي بهتر از توافق نكردن باشد به عهدنامه تركمنچاي ميماند كه اقتدار كشور را زير سؤال برد و بخش عظيمي از منافع ملي را دو دستي تقديم قدرت استعمار كرد آن هم براي اينكه صرفا توافقي صورت گرفته باشد. در واقع اگر به روي ديگر سكه رجوع كنيم داستان كمي بحث برانگيز ميشود. در دنياي امروزي كه به واسطه پيشرفت تكنولوژي ارتباطات عنوان دهكده جهاني را با خود يدك ميكشد بيشك ديگر نميتوان اخبار و اطلاعات را دسته بندي كرد و برايشان مرزبندي قائل شد. از يك سو چهرههاي سينمايي انتخاب شدهاند كه نماينده جريانهاي فكري مختلف هستند؛ اين برداشت ايجاد ميشود كه اين تركيب براي القاي پيام اين كمپين به جريانهاي مختلف فكري در داخل كشور اين گونه چيده شده است. بر اين اساس بخش اعظمي از مخاطبان اين كمپين ميتوانند مخاطبان داخلي باشند و چه بسا هدف طراحان اين كمپين نيز ميتواند نوعي زمينهسازي در داخل كشور براي يك توافق كم رمق و بيفايده براي كشورمان باشد.
در جهان بيني اسلامي توافق به هر قيمتي به هيچ وجه توجيه ندارد، زيرا قيمت اعتقادات و انديشههاي ما را كسي نميتواند با بهاي مادي پرداخت كند. قيام امام حسين(ع) هم ميتوانست با يك توافق ساده تمام شود اما مولا آن را با عدم توافق به هر قيمتي به يك انديشه جاويدان تبديل كرد. امام حسين(ع) براي رسيدن به اهداف عالي شعارش را به يك توافق با نظام جور نفروخت. از اين رو به نظر ميرسد كه كمپين شش سينماگر با هر نيت خيرخواهانهاي كه داشته شعارش را به درستي انتخاب نكرده است؛ اين اشكال خواه بر اثر اهمال باشد و خواه عمدي در اين سطحي كه از آن صحبت ميشود قابل تامل است.
سؤالهاي بيپاسخ در كمپين 6 سينماگركمپين «هيچ توافقي بدتر از توافق نكردن نيست» سؤالهاي بيجواب ديگري هم دارد. اينكه اين سينماگران از طيفهاي مختلف فكري و جريانهاي سينمايي مختلف چگونه كنار هم قرار گرفتهاند. چگونه سينماگري چون مجيد مجيدي، محمدمهدي عسگرپور و رضا ميركريمي در اين كمپين كنار چهرههايي چون رخشان بنياعتماد، عباس كيارستمي و اصغر فرهادي قرار گرفته است. آيا آنها خودشان اين كمپين را شكل دادهاند و براي اين كار با يكديگر هماهنگي كردهاند يا اينكه چه كسي آنها را انتخاب كرده و اين تركيب را كنار هم چيده است؟ اينها سؤالاتي است كه بسياري دوست دارند پاسخش را بدانند.