اگر از نظر سياسي اعتراضهاي مردمي در سال 2011 را سرآغاز ورود حوثيها به سطح ملي بدانيم از نظر نظامي، نقطه عطف حوثيها براي حركت به سمت صعنا پس از تسلط بر شهر عمران در اواسط ماه دسامبر شكل گرفت.
محمد بابایی - کارشناس گروههای اسلامی
با مرور زمان، ناظران و تحليلگران
منطقهاي از شوك ناشي از سقوط ناگهاني صنعا به دست جنبش حوثيها
_انصارالله_ خارج ميشوند و كم كم اين واقعيت را ميپذيرند كه اين جنبش به
قدرتمندرين بازيگر سياسي يمن تبديل شده است. جهش حوثيها به اين جايگاه در
حالي است كه ده سال پيش، آنها كاملا در حاشيه تصميمگيريهاي سياسي يمن
قرار داشته و از طرف دولت مركزي طرد شده بودند و محدوده فعاليت آن صرفا در
استان صعده واقع در شمال اين كشور محدود ميشد. سوالي كه در اينجا پيش
ميآيد اين است كه حوثيها در طول يك دهه اخير چه تحولاتي را پشت
سرگذاشتهاند كه باعث شده تا آنها از سطح محلي به سطح ملي و از حاشيه به
متن سياست يمن برسند و خود را هم اكنون به قدرتمندترین گروه در يمن معرفي
كنند.
نطفه اوليه جنبش حوثيها در سال 1990 بسته شد. زماني كه حسين حوثي و جمعي
از جوانان صعده گروهي با نام «شباب المومن» را با هدف احياي هويت شيعيان
زيديه با استفاده از ابزارهاي مدرن از جمله نوار كاست و ويديو ايجاد
كردند. پس از اينكه در سال 1962 بر اثر كودتايي با حمايت جمال عبدالناصر
به بيش از يك قرن حكومت زيديهها در يمن پايان داده شد و علي عبدالله صالح
الاحمر به رئيس جمهوري يمن رسيد، زيديهها سركوب و به حاشيه رانده شدند.
يكي از مهمترين اقدامات عبدالله صالح عليه زيديهها، تغيير بافت جمعيتي
شيعيان از طريق ترويج وهابيسم و سلفيگريي با همكاري عربستان در شمال يمن و
سرزمينهاي زيديهها بود. با ادامه سركوبهاي دولت مركزي، زيديهها اقدام
به تشكيل حزب الحق كردند اما اين حزب نتواست در انتخابات پارلماني
سالهاي 1993 و 1997 به نتايج خوبي دست پيدا كند. همزمان كه سركوب و ظلم
عبدالله صالح عليه زيديهها تشديد ميشد، گرايش حزب الحق به رهبري حسين
الحوثي به سمت نظاميگري و مسلح شدن افزايش مييافت.
جنگهاي شش گانه
پس از اينكه علي عبدالله صالح به جنگ دولت آمريكا به رهبري بوش عليه
تروريسم متعاقب حادثه يازده سپتامبر پيوست، فرصتي براي حسين الحوثي فراهم
شد تا به صورت آشكار عليه سياستهاي دولت يمن اعتراض كند. در واكنش، صالح
دستور حمله سراسری به استان صعده و بهویژه مناطق نشور، آلصیفی، ضحیان و
مران را صادر کرد. بلافاصله، جنگنده بمبافکنهای ارتش به پشتیبانی صدها
دستگاه تانک و توپ، این مناطق را زیر حملات شدید خود قرار دادند. بر اثر
اين حملات حسين حوثي كشته شد و در نتيجه بدرالدين الحوثي (پدر) و عبدلملك
(برادر) رهبري جنبش را به دست گرفتند. از آن زمان تا سال 2010 پنچ جنگ ديگر
بين حوثيها و دولت مركزي رخ داد كه يكي بعد از ديگري شديدتر و گستردهتر
بودند. عبدالملك 23 ساله شايستگي خود را به عنوان يك فرمانده ميداني و
آشنا به فنون رزم نشان داد و رهبري جنگهای بعدي را به دست گرفت. به گزارش
پايگاه تحليلي ميدلايستآي، عبدالملك با استفاده از شناخت خود از جغرافياي
صعده -كوههاي سخت و طوفانهاي شن هميشگي- مانع از پيشروي نيروهاي دولتي
شد. در اين ميان جنگ پنجم كه در فوریه 2008 شروع شد، زنگ خطر را براي
مقامات صنعا و حتي رياض به صدا در آورد. در اين جنگ نيروهاي حوثي از
سلاحهای متوسط و سنگین در يك محدوده گسترده جغرافيايي علیه ارتش استفاده
کردند كه نشانگر توسعه گستره عملیات نظامی و تحول کیفی در عملکرد نظامی
حوثیها بود. قدرت حوثيها در اين جنگ باعث شد تا عبدالله صالح در آگوست
2009 یک جنگ تمام عیار و گسترده با هماهنگی سیاسی، نظامی و امنیتی میان
عربستان سعودي براي تضعيف قدرت حوثيها آغاز كند كه به جنگ ششم معروف شد.
اين جنگها نقش بسيار مهمي در ورزيده شدن نيروي حوثيها و افزايش اعتماد به
نفس آنها داشت و همانطور كه موسسه «گروه بینالمللی بحران» نوشته منجر به
تغيير تدريجي موازنه قوا در شمال صعنا شد. فرصت بهار عربي براي حوثيها
تا قبل از 2010 حوثيها همچنان در حاشيه تصميمگيريهاي سياسي يمن قرار
داشتند و فعاليت آنها عمدتا محدود به استان صعده ميشد و به نظر ميرسد
خواستههاي خود را به خوبي تعريف نكرده بودند و دستور كار مشخص سياسي
نداشتند و يا حداقل اينگونه وانمود ميكردند. اما اعتراضهاي مردمي در سال
2011 عليه علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن كه متاثر از بهار عربي در جهان
عرب بود، فرصتي را براي حوثيها فراهم كرد تا به صورت جدي محدوده
فعاليتهاي سياسي خود را از سطح محلي به سطح ملي گسترش دهند. حوثيها با
ملحق شدن به گفتوگوهاي ملي صاحب يك كرسي شدند و از خواستههاي عمومي از
جمله يك دولت فدارال بر اساس اصول دموكراتيك، تكثرگرايي سياسي، آزادي مذهبي
و توازن قوا حمايت كردند. شهرت حوثيها به عنوان بركنار كنندگان علي
عبدالله صالح محبوبيت آنها را حتي در خارج از پايگاه سنتي آنان افزايش
داد.
با وجود اين، در دولت انتقالي حوثيها بار ديگر ناديده گرفته شدند و وزراي
كابينه عمدتا بين احزاب رقيب اين جنبش تقسيم شد. حوثيها با اعلام اينكه
دولت جديد فرقي با دولت گذشته ندارد، پیشنهاد ائتلاف را رد كردند. حوثيها
كه از دولت انتقالي نااميد شدند شده بودند، از ضعف دولت مركزي و درگيريهاي
سياسي ساير احزاب استفاده كرده و محبوبيت و سرزمينهاي تحت كنترل خود را
در شمال افزايش دادند. به گزارش كرايسس گروپ «در طول چند سال اخير حوثيها
موفق شدند تمامي مراكز دولتي را به كنترل خود در آوردند، جادهها را امن
كنند، ماليات جمعآوري كنند و بر ادارات دولتي نظارت كنند و سيستم قضايي را
مديريت كنند. همزمان كه حاكميت دولت كاهش پيدا ميكرد حوثيها به يك دولت
در دورن دولتي در اين مناطق تبديل شدند.» حركت حوثيها به سمت پايتخت
اگر از نظر سياسي اعتراضهاي مردمي در سال 2011 را سرآغاز ورود حوثيها به
سطح ملي بدانيم از نظر نظامي، نقطه عطف حوثيها براي حركت به سمت صعنا پس
از تسلط بر شهر عمران در اواسط ماه دسامبر شكل گرفت. حوثيها پس از تسلط بر
اين شهر حميد القشیبی فرمانده تیپ ۳۱۰ زرهی ارتش یمن را كشتند كه از
مخالفان اصلي حوثيها به شمار ميرفت. رهبران حوثي تاكيد ميكنند كه به
دولت يمن حمله نميكنند بلكه واحدهاي نظامي و رهبراني را كه در خدمت احزاب
رقيب قرار دارند را هدف قرار ميدهند بويژه رهبران حزب اصلاح و علي محسن
كه نقش مهمي در شروع جنگهاي ششگانه عليه حوثيها داشتند. پس از سقوط
عمران، طرفداران اين جنبش با ايجاد كمپهایي در اطراف اين شهر، پايتخت يمن
را محاصره كردند و تظاهراتهاي بزرگي را در داخل صعنا در اطراف
ساختمانهاي دولتي سازماندهي كردند. صعنا در دستان حوثيها
در حالي كه در آغاز به نظر ميرسيد تظاهرات مردمي كه حوثيها سازماندهی
كردهاند بدون برنامه است و با موفقيت همراه نخواهد بود، اما با مرور زمان
مشخص شد كه اين جنبش خود را براي تمامي مراحل آماده كرده است. ايونا كريج
روزنامهنگار سرشناس و مستقر در يمن در الجزيزه نوشت؛ «تسلط بر صعنا خيلي
خوب برنامهريزي شده بود. پس از ايجاد كمپهاي چادر در وروديهاي اين شهر،
متعرضان به خيابانهاي پايتخت آمدند و خواستار بركناري دولت و كاهش قيمت
سوخت شدند كه هر دو اين موارد از خواستههاي اكثر مردم يمن بود.» همزمان با
ادامه تظاهرات صلحآميز طرفدران حوثيها در خيابانهاي پايتخت، نيروهاي
مسلح اين جنبش تحركات خود را براي محافظت از متعرضان و وارد كردن ضربه اول
به مخالفان و نيروهاي امنيتي را تشديد كردند. حسين البخيتي يكي از رهبران
سياسي حوثيها در بحبوبه اعتراضات به نشريه نيوز- ويس گفته بود كه «هدف اين
جنبش در صنعا سياسي است و اقدام نظامي را شامل نميشود» اما وي در ادامه
هشدار داده بود كه «شاخه نظامي مسئوليت محافظت از معترضان را به عهده دارد و
اگر نيروهاي امنيتي يا ساير گروههاي وابسته به القاعده بخواهند اقدامي
انجام دهند، شاخه نظامي جنبش به وظايف خود عمل خواهد كرد.» در حالي كه
همچنان تلاشهاي جمال بن عمر نماينده سازمان ملل براي امضاي توافقنامهاي
بين عبدالمك حوثي و عبد ربه منصور هادي براي بركناري دولت و كاهش قيمت سوخت
با شكست مواجه ميشد. اولين درگيريها به صورت جدي در 16 سپتامبر بين
نيروهاي حوثيها و مخالفان كه عمدتا از حزب اصلاح بودند، شروع شد.
درگيريهاي سنگين در اطراف يك پايگاه نظامي و مناطق شمالي صعنا متمركز شد.
حوالي ظهر 21 سپتامبر نيروهاي حوثيها اعلام كردند كه تيپ 63 تفنگداران
كوهستاني (گارد رياست جمهوري) سقوط كرده و اعضاي آن به انقلابيون
پيوستهاند. ساعاتي بعد، محمدعبدالسلام، سخنگوي جنبش انصار الله در صفحه
فيسبوكش خبر از سقوط تيپ يكم ارتش يمن در صنعا به دست انصار الله خبر داد و
برخي منابع خبري گزارش دادند، سرلشكر علي محسن الأحمر فرمانده تيپ يكم
ارتش و مشاور ارشد رئيسجمهور يمن بلافاصله به قطر فرار كرده است. با
فاصلهاي اندك از اين اتفاقات درگيريها به نزديكي وزارت دفاع يمن كشيده
شد. منابع خبري ابتدا از محاصره وزارت دفاع يمن به دست انقلابيون خبر دادند
و اندكي بعد، اعلام شد كه مركز فرماندهي وزارت دفاع يمن بدون درگيري به
كنترل حوثيها در آمده است. همچنين مقر تيپ چهارم ارتش يمن نيز عصر ديروز
به دست انقلابيون يمني افتاد و با فاصلهاي اندك خبر استعفاي نخستوزير يمن
و سقوط مقر نخستوزيري در صنعا به دست انقلابيون منتشر شد. بدينتريب پس
از چهار روز درگيري حوثيها بدون اينكه تلفات زيادي بدهند، بر اكثر مراكز
امنيتي و دولتي صعنا مسلط شدند، تا از موضع قدرت «توافقنامه مشاركت ملي و
صلح» را با دولت امضا كنند و به اصليترين بازيگر سياسي و نظامي در يمن
تبديل شوند.
منبع: ايسكانيوز