رسانههاي تجديدنظرطلب كه ديدار روحاني- كامرون را طوري برجسته كردند كه گويي همه مشكلات كشور و رابطه با غرب حل شده است، پس از توهينهاي وي به نظام و ملت و كشور سكوت اختيار كردند. اما گويي، سكوت، اتهام شيفتگي آنان به غرب را حل نكرد.
بنابراين دنبال مقصري گشتند تا خود را رها نمايند. روزنامه دولت در پاسخ به نقدها و اعتراضها به توهينهاي نخستوزير انگليس، اصولگرايان را به نفهميدن الفباي ديپلماسي متهم كرد و بقيه رسانههاي آنان به جاي نقد انگليس به اصولگرايان حمله و آنها را به برخورد با روحاني متهم كردند. كليشه رفتاري تجديدنظرطلبان هميشه اين بوده است كه اگر نكته مثبتي از مسئولان غربي درباره كشورمان بشنوند صدها برابر آن را برجسته ميكنند، اما اگر نقد يا توهيني بشنوند ابتدا سكوت ميكنند و سپس مقصر را نيروهاي اصيل انقلاب ميدانند كه: رفتار غرب نتيجه عملكرد شماست.
اما امام راحل قبلاً پاسخ اين جماعت را داده است: «آنان كه ميگويند جمهوري اسلامي موجب انزواي كشور شده و از نگاه شرق و غرب افتاده، خوب است به اين سؤال پاسخ دهند كه ملتهاي جهان سوم و خصوصاً ملت ايران كي نزد غربيها و شرقيها اعتبار داشته است كه امروز بياعتبار شده است!» هفتهنامه صدا نيز در شماره اين هفته خود روحاني را آخرين نسل ميانهروها و همتراز بازرگان معرفي كرد و ملتمسانه از غرب خواست شرايط را درك كند كه به جاي كليد، داس در كشور حاكم نشود و ظريف هم به هاله اسفندياري در نيويورك گوشزد كرد كه اگر غرب همراهي نكند جناح ديگري بر كشور حاكم ميشود. وحشت از رأي رقيب اين جماعت را به التماس و استمداد از غرب وا داشته است.
واقعاً «رقيبهراسي» و طرح حرفهاي درون خانواده براي غربيان چه معنايي دارد؟ كاش تجديدنظرطلبان يك درصد نخستوزير انگليس را نقد ميكردند و 99درصد جناح رقيب را. ما به يك درصد بدبيني شما به غرب هم راضي هستيم.