کد خبر: 676198
تاریخ انتشار: ۰۱ مهر ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۰
گفت‌و‌گوي اختصاصي «جوان» با نجدت انزور، كارگردان فيلم جنجالي «‌پادشاه شن‌ها»
پادشاه شن‌ها روايت باتلاق تروريسم در جهان عرب است
الناز خمامي‌زاده
نجدت انزور يكي از جنجالي‌ترين چهره‌هاي سينمايي جهان عرب در سال‌هاي اخير است. براي توصيف جنجال‌هايي كه او را دنبال مي‌كنند همين بس كه مفتي عربستاني براي قتل او فتوا صادر كرده و انزور يك بار در لندن هدف عمليات تروريستي قرار گرفته اما جان سالم به در برده است؛ همه اينها تنها به خاطر ساخت فيلمي تحت عنوان «‌پادشاه شن‌ها» و به راه انداختن توفان شني در جهان اسلام و دنيا است كه آتش را به جان خاندان با نفوذ آل‌سعود انداخته است.

 خبر آمدن نجدت انزور به ايران تا دقيقه 90 بنا به مسائل امنيتي اطلاع‌رساني نشد اما او درست در بحبوحه برگزاري سيزدهمين دوره جشنواره بين‌المللي فيلم مقاومت و در حالي كه هنوز براي شركت در اين رويداد به كشورمان نيامده بود، سخاوتمندانه با ما همكاري كرد و طي نامه‌نگاري‌ها و مكاتبه‌هاي اينترنتي جواب سؤالاتمان را بدون اتلاف وقت داد.

ما از او درباره سينماي ايران، فيلم‌هاي ضد اسلامي و نسبت فيلمي از جنس «پادشاه شن‌ها»‌ با مسائل دنياي اسلام پرسيديم. ‌«‌پادشاه شن‌ها» فيلمي است كه براي اكران در كشورهاي مختلف دنيا راه پر پيچ و خمي را طي كرده و اثري است كه به ريشه شكل‌گيري خاندان آل‌سعود مي‌پردازد؛ ريشه‌هاي تروريسم وهابيتي را جست‌و‌جو كرده و اين پديده افراطي را ميراث خاندان آل‌سعود مي‌داند.

 از اين بابت طبيعي است كه عربستان سعودي روي خوش به اين فيلم نشان ندهد و با اعمال نفوذش در كشورهاي متحد اروپايي و عربي جلوي اكران آن را در بسياري از نقاط جغرافيايي دنيا بگيرد و حتي انزور را تهديد به مرگ كند. به هر حال شكستن تابو تاوان دارد و انزور با شجاعت آن را پذيرفته است. انزور در اين گفت‌و‌گو پرده از بسياري از ناگفته‌هايش بر مي‌دارد.


مي خواهم بحث را از سينماي ايران آغاز كنم؛ چقدر با اين سينما آشنا هستي؟ كدام فيلمهاي ايراني را ميشناسي و اصولاً سطح سينماي ايران را چگونه ميبيني؟

مقامات رسمي ايران اهميت سينما و نقش پيشتازانه آن را در انتقال ايدهها و فرهنگهاي مختلف درك كردهاند و سينماي ايران توانسته با حمايت و تشويق آنها جايگاه جهاني خود را حفظ كند، زيرا سينما ميتواند موازي با ديپلماسي سياسي يك كشور و گاهي فراتر از آن عمل كند. از سوي ديگر، وجود استعدادهاي مهم در سينماي ايران مانند عباس كيارستمي (به طعم گيلاس)، سميرا مخملباف (سيب)، مجيد مجيدي (بچههاي آسمان) و مسعود ده‌‌نمكي و ديگر سينماگران ايراني كه با ديدگاههاي خاصشان توانستهاند جاي پاي خود را در محافل هنري محكم كنند ميتواند اهميت زيادي در تعيين جايگاه قابل توجه سينماي ايران در نقشه جهاني سينما داشته باشد.

در مجموعههاي مستند تلويزيونيات مسئله تروريسم، ريشههاي آن و باورهاي غلط نزد راديكاليهاي اسلامي را هدف قرار ميدهي. در فيلم اخيرت يعني «پادشاه شنها»هم كم و بيش به موضوع تروريسم پرداختي. چرا اين موضوع برايت مهم است؟

به مسئله تروريسم و ريشهيابي آن توجه خاصي دارم زيرا اين يك مسئله عمومي است و شخصي نيست. تروريسم بر زندگي روزمره ما تأثير ميگذارد و بافت جامعه را از درون از بين ميبرد، همه تلاشهاي هنري ما در سوريه از اعتقاد ما بر اينكه اين بافت اجتماعي تجربه هنري ما را غنيتر ميكند، سرچشمه گرفته است. تنوع فرهنگي موجود در جامعه سوريه ما را تشويق ميكند و هويت هنري ما را به عنوان هنرمندان سوريه شكل ميدهد. تروريسم به دنبال آن است تا اين هويت را از ما گرفته و در عوض چيزي را بر ما عرضه ميكند كه از ما نيست و با ريشههاي ما سازگاري ندارد.

يك هنرمند نميتواند دست روي دست بگذارد و نظارهگر تروريسمي باشد كه جامعه ما را نابود ميكند. اين خيانت به خود است پيش از آنكه خيانت به جامعه باشد. بيش از يك دهه است كه من روند رشد ديدگاههاي تكفيري را پيگيري ميكنم و كارهاي هنري فراواني در اين زمينه ارائه دادهام كه موفق بوده و از استقبال خوبي نهتنها در سطح سوريه بلكه در سطح جهان عرب برخوردار شده است.

اين روند با فيلم«پادشاه شنها» به اوج خود رسيد كه به باتلاق تروريسم در جهان عرب اشاره ميكند؛ هرچه با تروريسم و ابزارهاي آن مبارزه كنيم نميتوانيم آن را از بين ببريم. اين مسئله ما را خسته كرده و انرژي ما را از بين ميبرد. بايد بر خشك كردن سرچشمه تروريسم تمركز كنيم.

براي ساخت چنين فيلمها و مجموعههاي تلويزيوني جسارت زيادي لازم است. آيا اين آثار را بر اساس ميل و رغبت دروني ساختي يا اينكه يك شخص سوم يا سازماني ساخت آن را به تو سفارش داده بود؟

اين يك تلاش شخصي و با بودجه شخصي و تعدادي از دوستان بوده كه به ايدهها و توانايي هنري من ايمان دارند و به خواست يا سفارش سازمان يا اقدامي سياسي صورت نگرفته است.

يعني حقوق توليد اين فيلم متعلق به شخص شما است؟

من شركتي تحت عنوان Deleted Scene International را تأسيس كردهام و رياست هيئت مديرهاش را بر عهده دارم كه فيلم من نيز در اين شركت تهيه شده و حق مالكيت آن نيز از آن شركت است. در حال حاضر در مرحله مذاكره با تعدادي از شركتهاي توزيعكننده جهاني فيلم هستيم كه بهترين پيشنهاد را براي عرضه اين فيلم انتخاب خواهيم كرد.

آيا هنوز هم به خاطر ساخت اين فيلم با تهديد مواجه ميشوي؟ از طرفي كدام كشورها اين فيلم را تحريم كردند؟

تهديدها تنها با پايان يافتن تروريسم و ديدگاه تروريستي از بين خواهد رفت، تروريسم مانند يك شمشير بالاي سر هنرمندان و مبتكران كشورهاي عربي و همه جهان باقي خواهد ماند. تروريسم همواره هنرمندان را آزار خواهد داد و عليه آنها فتوا صادر خواهد كرد، مگر اينكه با يك ايستادگي مردانه و متحد، نيرنگ تروريسمي كه خود را تحت پوشش دين پنهان ساخته، آشكار كنيم. تروريسمي كه هيچ ارتباطي با اسلام ندارد و اسلام از اين افكار تجزيهطلبانه مبرا است. امروز نبرد همه ما عليه تروريسم با همه مقياسهايش است و بايد با آن مقابلهاي فرهنگي، سياسي و نظامي داشته باشيم در غير اين صورت گرفتار شنهاي رواني خواهيم شد كه تمدن ما را از بين خواهد برد. امروز هر هنرمند مليگرايي بايد از طريق سينما، تلويزيون و رسانههاي مكتوب و غيرمكتوب با اين پديده مقابله كند. اين يك نبرد بر موجوديت است، نبردي ميان تمدن و تحجر، نبردي ميان اسلام واقعي و اسلام غيرواقعي كه با انسانيت سر ناسازگاري دارد. تهديدها به پايان نرسيده و به پايان نخواهد رسيد مگر اينكه سازندگان تروريسم از جمله عربستان سعودي و همدستانش در منطقه از پاي بنشينند. هيچ كدام از كشورهاي عربي منطقه جرئت پخش اين فيلم را ندارند، زيرا همه آنها سازمانهاي وابستهاي هستند كه قدرت تصميمگيري ندارند.

بازخورد نمايش «پادشاه شنها» در اروپا و امريكا چگونه بود؟ خب عربستان سعودي متحد و متفق با بسياري از كشورهاي اروپايي است. چنين چيزي براي نمايش فيلمت در آن كشورها مشكلي ايجاد نكرد؟

با وجود اينكه تلاش‌‌هاي زيادي براي توقف افتتاحيه اين فيلم صورت گرفته بود اما افتتاحيه فيلم در لندن برگزار شد. در هلند و كانادا نيز اين فيلم به صورت خصوصي اكران پيدا كرده و در راه اكران خصوصي آن در پاريس و برلين است. دليل عدم اكران عمومي آن نيز اين است كه هنوز با يك شركت بينالمللي پخش فيلم به توافق نرسيده‌‌ايم.

«پادشاه شنها»نوعي تابوشكني در قبال طايفه آلسعود محسوب ميشد كه از اين نظر كار ارزشمندي است اما يك نگاه متفاوت هم وجود دارد كه ميگويد ساخت فيلمي مثل «پادشاه شنها» يا ساير آثار همچون «الحور العين»يا «حوريان چشم زيبا» مثل فعل خودزني براي مسلمانهاست. اين نگاه متفاوت ميگويد كه سينماي اروپا و هاليوود به اندازه كافي فيلمهاي ضداسلامي ميسازند و بنابراين ديگر نياز نيست كه خود مسلمانها هم هر چند روشنگرانه اما عليه خودشان فيلم بسازند. نظرت درباره اين نوع نگاه چيست؟

اين ديدگاه دست كمي از تفكر تروريستي - تكفيري ندارد. عدم مقابله با اين پديده به معناي تأييد اين مسئله است كه اسلام، اسلام خشونت و قتل است و اسلام گفتوگو و صلح نيست. نبايد تنها از طريق سياسي با اين پديده مقابله كرد بلكه بايد بدانيم كه سينما ابزاري است كه ميتواند خيلي از مفاهيم غلط را تغيير دهد. در همين راستا هاليوود و سينماي اروپايي تلاش كرده و دهها فيلم براي ترويج ديدگاههاي شخصي خود ساخته؛ فيلمهايي كه موضوع جنگ جهاني اول و دوم را دستمايه خود قرار داد و پيامدهاي نبرد امريكا و اروپا با اتحاد جماهير شوروي را بررسي كرد. بعد از آن نيز پيامدهاي 11 سپتامبر بر جهان و منطقه خاورميانه و كشورهاي اسلامي وعربي را دستمايه قرار دادند. اگر ما فيلمهايي عليه افراطگرايي و ديدگاههاي تكفيري نسازيم، چه كسي بايد اين مسئوليت را بر عهده بگيرد؟ چه كسي چهره مخدوششده اسلام را در غرب تصحيح خواهد كرد. بايد تعداد زيادي فيلم بسازيم كه چهره واقعي بشردوستانه اسلام را به نمايش بگذارد؛ نبايد سرهايمان را در شن بگذاريم و به خودمان بگوييم آنچه در اطراف ما اتفاق ميافتد ربطي به اسلام ندارد و صبر كنيم كه اين موج نيز بگذرد. بايد سر خود را بالا بگيريم، زيرا ما مسلمانهاي متمدني هستيم و حق داريم كه رسالت خود را به گوش جهان برسانيم.

اكنون كه آثارت جهاني شده و مخاطب جهاني پيدا كرده به فكر توليد چه آثاري با چه مضموني در آينده هستي؟

كار بعدي من فيلمي سينمايي درباره داعش است كه در نتيجه اين ديدگاه تكفيري ايجاد شده است. اين فيلم به فاش كردن اقدامات اين گروه از طريق روايت داستان يك خانواده سوري مسلمان ميپردازد كه از سوي داعش مورد هدف قرار ميگيرند. اين فيلم همچنين به نقش مشكوك عربستان در دستكاري ژنهاي منطقه براي خلق موجوداتي كه گوشت، جگر و قلبهاي انسان را ميخورند خواهد پرداخت.

به نظرم جشنواره بينالمللي فيلم مقاومت يكي از نادرترين جشنوارهها در دنيا است كه دعوت آمدن به آن را پذيرفتهاي. چرا آمدن به ايران و شركت در اين جشنواره برايت اهميت داشت؟

من از مقاومت با همه ويژگيهايش حمايت ميكنم و خود را با توجه به فعاليت هنريام يك فرد مقاوم ميدانم. سريالها و فيلمهاي زيادي براي مقاومت عليه دشمن صهيونيست و افراطگرايي ساختهام و يك تجربه همكاري با مقاومت در جنوب لبنان از طريق «اهل وفا» داشتهام. در اين فيلم يكي از عمليات‌‌هاي مقاومت در جسر الخردلي را كه با تجاوزهاي اسرائيل مقابله كرده و پرچم حزبالله را بر فراز قلعه الشقيف بر افراشته كرد، بازسازي كرديم. بر همين اساس معتقدم فستيوالهاي اينچنيني را در شرايط امروز جهان عرب و جهان اسلام كم داريم. غرب عملياتهاي زيادي را در جريان جنگ عليه آلمان نازي بازسازي كرده و اسطورههايي ساخته كه خيلي از آنها وجود نداشتهاند و بر همين اساس افكار عمومي را به سوي خود جذب كردهاند و ما اين فيلمها را بدون اينكه معناي واقعيشان را درك كنيم با افتخار پخش ميكنيم.

به نظرت تفاوت بين اين جشنواره و ساير جشنوارههايي كه سالانه در اقصي نقاط دنيا برگزار ميشود، چيست؟

تفاوت در شعار مطرح شده و نوع فيلمهايي است كه در اين فستيوال بررسي ميشوند. اين فرصتي است براي هر هنرمند آزاده و مقاومي كه اثر هنري خود را از طريق اين جشنواره به نمايش بگذارد. جشنوارههاي سينمايي محافلي هنري و فرهنگي هستند كه ميتوانند روح همكاري ميان ملتها را خلق كنند، زيرا اين مردمان دردها و مسائل يكديگر را درك و با هم همدردي ميكنند و از طريق افكار عمومي ميتوانند با توطئهها مقابله كنند.


نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار