پنجشنبه شب هفته گذشته (20 شهريور) مستند «در آغوش ياران» با محوريت افشاي جزئيات تكاندهندهاي از فساد و سوءاستفاده جنسي توسط فرقه مسعود رجوي، پشت پردههاي جديدي از توحش و تجاوز سازمان منافقين، از شبكه سه سيما پخش شد.
در اين مستند تكاندهنده، سه تن از اعضاي سابق سازمان منافقين با نامهاي بتول سلطاني متولد اصفهان (20 سال سابقه حضور در سازمان منافقين)، زهرا معيني متولد تهران (بيش از 20 سال سابقه حضور در سازمان منافقين) و نسرين ابراهيمي متولد 1362 كه از سن 13 سالگي و به مدت 10 سال در كمپ منافقين معروف به كمپ اشرف عراق حضور داشتهاند، با بيان خاطرات خود از چگونگي پيوستن به اين سازمان، راز طلاقها، ازدواجهاي اجباري، استثمار جنسي زنان و تصفيههاي درون گروهي به دست مسعود و مريم رجوي را افشا و روايت كردند.
اين مستند يكبار از شبكه سه سيما و بار ديگر به دليل استقبال مخاطبان مجدداً از شبكه دو سيما و با محدوديت سني 14ـ پخش شد. پس از آنكه رسانههاي مختلف از جمله روزنامه «جوان» بارها و بارها درباره لزوم تهيه و توليد فيلم مستند در رابطه با موضوعات و مسائل مختلف غامض و محل شبهه و سؤال براي مخاطبان داخلي كه اين روزها تعدادشان به سرعت در حال افزايش است پيشنهاد و تذكر دادند، با توليد و پخش مستند «در آغوش ياران» رشحات و رگههايي از اميدواري نمايان شده است.
ساخت مستند مذكور با كوشش واحد برونمرزي صداوسيما به خصوص شبكه پرس تي وي و به جهت قاببنديهاي حرفهاي و تكنيكهاي مخاطبپسند امروزي رايج در سطح استانداردهاي بالا، در كنار محتواي جذاب آن موجب شد طيفهاي مختلف مخاطب با سلايق متنوع را به تماشاي آن بنشاند.
واقعيت اين است كه در دنياي امروزي روند ساخت فيلمهاي كوتاه و مستند به جهت شرايط تسريع ايجاد شده در ابعاد زندگي انسانها منبعث از پيشرفتهاي تكنولوژيكال و اينكه ديگر كمتر كسي حاضر است يا وقت دارد كه چند ساعت براي تماشاي يك فيلم زمان صرف كند، سرعت زيادي گرفته است. به غير از مواردي كه در بالا ذكر شده يكي از مهمترين دلايل اقبال به اين سبك از فيلمسازي روشنگرايانه اين است كه با ساخت يك مستند كوتاه چند دقيقهاي امكان افشا يا روشن كردن اذهان نسبت به مسائل پوشيده و پنهاني يا وقايع غامض تاريخي را ميسور كرده است.
از آنجا كه ساختار و شاكله اصلي مستند بر پايه و اساس استنادات و واقعيتهاست، كمترين جبههگيري اوليه يا پيشداوري كردن نسبت به آن وجود دارد. از طرف ديگر وقتي مخاطب با يك سلسله اسنادي روبهرو ميشود كه از نظر سير تاريخي و اتفاقي درست دركنار هم چيده شده و به اين ترتيب درايت و منطق اظهارات افراد موثق و قابل اعتماد نيز اضافه گرديده است، با مخالفت كمتري نسبت به آن مقوله و پذيرش آن مواجه است.
هر چند اين اقدام ميتواند با يك مهندسي شيطنتآميز از تصاوير و نيز اقدام هدفمند در اطفا و برآورده كردن ميل دروني و مطلوب نظر سازنده مستند نيز به كار گرفته شود، اما واقعيت اين است كه اگر اين روند هر چه از سوي رسانه ملي ابعاد بيشتر و فراگيرتري داشته باشد به همان اندازه گستره و دايره را بر دروغپردازيهاي احتمالي رسانههاي مغرض تنگتر خواهد كرد.