با مطرح شدن تروريست‌ها در سوريه و به ويژه گروه داعش و النصره، ديگر صحبتي از القاعده و طالبان به عنوان جريان‌هاي تروريستي از سوي محافل خبري يا طرف‌هاي غربي كه در ديپلماسي منطقه‌اي خود، نان آن را مي‌خورند، به گوش نمي‌رسد.
البته بايد انصاف داشت و پذيرفت كه آنچه در كارنامه وحشي‌گري و افراطي‌گري داعش و سپس النصره ثبت شده، القاعده و طالبان را واقعا رو سفيد كرده است. اين نكته را هم توجه داريم كه امريكايي‌ها و انگليسي‌ها از زماني كه از زندان قندهار و طي هماهنگي انگليسي‌ها، 400 تن از نيروها و مسئولان طالبان و القاعده فرار كردند و در خطوط خبري، به توصيف تروريسم خوب و بد يا طالبان افراطي و معتدل پرداختند، براي اين بود كه مذاكره و همكاري با طالبان در افغانستان هزينه كمتري در برداشته باشد. يعني امروز با خارج كردن طالبان و القاعده از ليست موضوعات مورد اهتمام جهاني در باب تروريسم، مذاكره و همكاري با طالبانيست‌ها به راحتي آب خوردن جلو خواهد رفت. اكنون داعش به دغدغه و نقطه نگراني منطقه‌اي و جهاني تبديل شده و امريكا و غرب سطح جديدي از توليد جريان‌هاي تروريستي براي مديريت تحولات و ژئوپلتيك منطقه‌اي را به نمايش گذاشته‌اند.
داستان اين است كه غرب با ارعاب داعشي، طرف‌هاي منطقه‌اي را به نوعي همكاري و امتيازدهي مجبور كند. يعني اينكه با غول وحشي تروريسم داعش دست و پنجه نرم كنيد يا اينكه بايد در قبال رهايي از اين وحشت‌افكني، امتيازهاي درخواستي را بدهيد. حال آنكه اصلا بحث از مبارزه واقعي با تروريسم و تروريسم داعشي در بين نيست و داعش نيز با ساز و كارهاي استخباراتي طراحي و حمايت و مديريت شده است. در عراق دو هدف اصلي به موازات مبارزه با داعش قرار گرفته است.
ابتدا اينكه شكاف قوميتي كردي نهادينه شده و وزن كردي و حضور حمايت‌گر غربي در اقليم كردي مستحكم شود و ثانياً اينكه دولت مركزي يك سهم تضمين‌شده براي غرب و گروه‌هاي عراقي و وابسته به آن را به رسميت بشناسد و از نفت و اقتصاد و تجارت و ژئوپلتيك و حاكميت عراق اين سهم‌دهي را قطعي و تضمين نمايد. اگر اين هدف‌هاي ذكر شده به نتيجه برسد، آنگاه در اقدامات نمايشي داعش به درون سوريه رانده مي‌شود و بنيان اصلي داعش، حفظ خواهد شد و حتي ممكن است با قرباني كردن برخي چهره‌هاي شناخته شده در داعش، قهرمان‌سازي از اقدامات امريكا هم به عمل آيد.
در سوريه اين پروژه با اعلان حمايت 500 ميليون دلاري از به اصطلاح جريان معتدل معارضان، پرچم رسوايي را بلند كرده است. چرا كه در سوريه به جز داعش روي زمين و حوزه‌هاي فعال، چيزي باقي نمانده و النصره و مجموعه‌هاي كوچك سلفي و تكفيري با نام‌هاي احرار اشام و اجناد الشام و جيش الاسلام و... ديگر محلي از اعراب ندارند. آنچه تحت عنوان ائتلاف براي مبارزه با تروريسم داعش از سوي امريكا دنبال مي‌شود، نوعي فريبكاري هوشمند است كه هيزم حمايت از آتش‌افروزي داعش توسط خودغربي‌ها تامين مي‌شود تا بهانه لازم براي خاموش كردن اين آتش‌افروزي‌هاي تروريستي هم مهيا باشد.
در واقع بايد گفت كه مبارزه با تروريسم داعش پيشكش شما باشد و شما غربي‌ها فقط دست از حمايت تروريست‌ها برداريد تا منطقه، روي سلامت به خود را مشاهده كند. همانگونه كه در افغانستان با نام مبارزه با القاعده به تكثير آن در سطح جهان پرداختيد، امروز مبارزه با داعش نيز براي گسترده‌تر كردن در عرصه جهاني است و بوي مبارزه واقعي از برنامه‌هاي شما به مشام نمي‌رسد.
